عشق ادی و مری

سلام دوستان این تست اول من نیست تست های دیگه ای هم نوشتم ولی به دلایلی حذفشون کردم این تست یه جور پیش نمایش هست و اگه میخواید ادامش رو ببینید بقیه تست های منو بخونید سعی میکنم هفته‌ای یه تست بسازم

سلام دوستان اگه معرفی رو نخواندید برید بخوانید😄😁👍🏻

به خاطر صفحه قبلی ببخشید نمی دونستم چی بنویسم😅😓 خوب بریم سراغ داستان👈🏻👈🏻همونطور که تو قسمت قبل که نبوده دیدید مرینت:آدرین من عاشقتم😍😘 آدرین:😲😲چقدر یهویی!خوب راستش من و تو باهم دوست هستیم ولی خوب...راستش من عاشق یکی دیگه هستم(آریایعنی خودم😁:میدونید که آدرین عاشق کیه نه؟خوب واسه اونیایی که نمیدونن عاشق لدیباگ هست🥰ولی خیلی احمقه که داره به همون ع**قش جواب رد میده🤣)مرینت:اوه خوب ااااواسه مزاحم شدنم ببخشید😔😭خداحافظ

آدرین:مرینت مرینت!🙌🏻نمیخواستم ناراحتت کنم وایستا!🖐🏻 مرینت:😭😭😭(داره تو خیابون میدوه و گریه میکنه مرسه خونه) مارتا،مامان مرینت:مرینت!چی شده؟چرا گریه میکنی!؟(دوید رفت تو اتاقش جان،پدر مرینت:چی شده دخترم میتونی به ما بگی ما پدرو مادرتیم😊(جان‌ومارتادراتاق مرینتن

مرینت:میخوام تنها باشم(میره پشت بوم)تیکی:مرینت تو نباید اینقدر ناراحت باشی نظرت چیه که بری با گربه سیاه دردو دل کنی مرینت:خوبه تیکی خال ها روشن!(از روی پشت بوم ها میپر میره روی برج ایفل به گربه سیاه پیام میده...)پیشی هرچه زود تر بیا اینجا!بهت نیاز دارم!همون لحظه آدرین:خیلی ناراحتم که دل مرینت رو شکستم😥پلگ:چرا اینقدر ناراحتی؟مگه دلشو گشکستی که بری با لدیباگ حال کنی؟🤔😁😆آدرین:

آدرین:مزه نریز پلگ😒 پلگ:😀😬 آدرین:پلگ پنچه ها بیرون پلگ:نه‌نه‌نه‌نه‌نه‌نه‌نه‌نه‌نه‌نهههههه من هنوز پنیرمو نخوردم😓😩

خوب دوستان اومید وارم خوشتون اومده باشه و اگر میخواید بدونید که چه اتفاقی واسه آدرین و مرینت میوفته تست بعد منو ببینید عشق ادی و مری۲