هری :اه رون:چیشده داداش مثل اینکه اره
دراکو :خب حالا خوبه که تو گریفیندور نیوفتاده کلارا:با خوشحالی رفتم نشستم سر جام چشمم خورد به دراکو که زل زده بود به من با خجالت سرمو گرفتم پایین که چشمم اوفتاد به هری اونم داشت نگام میکرد گونه هام قرمز شده بود .دامبلدور:خب دیگه همه برین به رختخوابتون
چند روز گذشت. کلارا:داشتم با لونا تو حیاط قدم میزدم که هری اومد گفت کلارا میشه بیشتر باهم آشنا بشیم ؟
کلارا:البته،لونا معذرت میخواهم یک روز دیگه میایم قدم میزنیم و از لونا دور شدم .
هری:اممم....کلارا،
کلارا:بله
هری:هیچی هیچی همینجوری صدات کردم که اسمت یادم بمونه . خندید گفت خوبه پس تمرین کن هری :چقدر خوشگل میخندی
کلارا:قرمز شده بودم با خجالت گفتم مرسی که دراکو با اخم گفت کلارا میشه بیای البته اگه آقای پاتر مشکل نداشته باشه
هری باحرص :نه مشکلی ندارم
کلارا:چیزی شده دراکو ؟
اره خوشم نمیاد با پاتر بگردی ،کلارا:چرا؟
هری که حرفهای اینارو میشنوه میاد میگه اون دوست داره با هرکس که بخواد بگرده به تو ربطی ندارد مالفوی
دراکو عصبی میشه و چوب دستیشو در میاره کلارا از ترس نمیدونه چیکار کنه
هری میگه باشه پس میخوای بجنگی همون لحظه هاگرید میگه بچه ها پروفسور دامبلدور کو دانش آموز جدید آوردم
پارت یک تموم شد اگه دوست داشتید پارت ۲رو هم میزارم بای 💙💚
خوب بود
میسی که خوندی 😃😉
خیلی عالی بود ی سوال تست ها بعد چند روز منتشر میشن؟
ممنون
بستگی داره ،الان داستانو من پارت ۲شو خیلی وقته گذاشتم هنوز منتشر نشده 😑
😐😂 منم خیلی وخته پارت دوم رمانمو گذاشتم اول پارت سم منتشر شد حالا منتظرم برای پارت دوم انشالله که برای شما منتشر میشه
انشالله 😂🤲
پارت دوم را بزار🥰🥰🥰4159
حتما
اگه تستچی شلوغ نباشه فردا منتشر میشه 🤗