اطلاعیه مهم برای طرفداران داستان«زندگی نامه ی من،مرینت»

بچه ها من پارت ۹ این داستانو نوشتم خیلی هم زیاد بود وای متاسفانه داخل لیست تست هام نیستش و خیلی ناراحتم..چون خیلی واسش زحمت کشیدم و الان دود شده رفته هوا☹️

تازه من امتحان هم دارم اونم یکی در میون و من کلاس پنجم هستم و امتحانامون سخته و باید مثل سگ🐕بشینم بخونم....و بعد از اینکه این پارت۹ این اتفاق براش افتاد،واقعا ناراحت شدم و بعضی از امتحانامو افتادم...تازه دیشب هم یکی از شش تا جوجه م مرد و الان پنج تان😭😭🥺🥺

و اینکه خیلی هاتون بهم دلداری دادین واسه هیت های بقیه و کسایی مثل جنی و ماکویا واقعا طرفدار های خوبی ان.بقیه هم همین طور مثل لیسا.و یک عالمه نفر دیگه که اسمشونو یادم نیست.

خلاصه امروز هم که چهار شنبه ست من امتحان دارم و فک نکنم که برسم پارت۹ رو بذارم.و اینکه من کلاس گیتار هم میرم...اکه هم خواستین،یک تست میذارم که عکس جوجه هام و قیافه ی خودمو و اتاقمو....رو نشون بده...

نمدونم چی بنویسممم

خب امیدوارم خوشحالی شمال حالتون باشه ولی توی این یکی دو هفته شامل حال من نبود.تازه دیشب کلی برای جوجه م گریه کردم.ولی میخوام برای اینکه بقیه شون نمیرن،بذارمشون توی خونه ی خاله ی بابام که صحراست اونجا مرغداری دارن و بزرگ میشن.چالش:نظراتتون رو بگین.منتظر دلداری های خوبتون هستم😖😭😭😭(اِوا بغزش ترکید)