10 اسلاید امتیازی توسط: FaSa انتشار: 4 سال پیش 301 مرتبه انجام شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام بچه ها باز دیر شد امیدوارم درک کنین چون مدرسه دارم=(
که یهو گابریل اومد طرفم! چشماش قرمز شده بود ! جیغ زدم اومد نزدیکم و من ... بهش سیلی زدم!!!
گابریل یهو وایساد و با ناراحتی نگام کرد بعد هم چشماش ابی شد و افتاد زمین ! گفتم : چی کار میکردی؟؟؟ میخواستی خونمو بخوری؟؟؟؟ گفت: ببخشید حالت خوبه؟ کنترلم رو از دست دادم! بوی خونت وسوسه انگیزه.... گفتم: اما تو گفتی خودتو کنترل میکنی! گفت: همیشه کردم و میکنم ولی به هرحال خون آشامم! خونت خیلی قوی و خوش مزه به نظر میاد!! گفتم : هی! حرف دهنتو بفهم! تو الان دمی خواستی خونمو بخوری!!!! گفت : اره خب ولی نخوردم!! جیغ زدم و گفتم خدافظ تا وقتی که بتونی خودتو کنترل کنی! و با قدم های گنده از اونجا رفتم !بعد از چند قدم احساس کردم و یه کسی پشتمه برگشتم و یهو!!!!!!
گابریل رو دیدم که منو گرفته و راستش ... چشماش قرمز بود!!!!!!!!!!!!
جیغ زدم که یهو گابریل اومد جلو تا خونمو بخوره! خواست بخوره که یهو!
لوکا ظاهر شد و گابریل رو زد!!!!!!! گابریل با عصبانیت برگشت به سمت اون هنوز چشماش قرمز بود! لوکا گفت : هو هو اروم باش ! گابریل پرتش کرد اونور لوکاهم تو دیوار فرو رفت! گابریل دوباره اومد سمتم شوکه بودم و نمی تونستم تکون بخورم خیلی مسخره است! کسی که ازش خوشم میاد می خواد منو بخوره!!! میخواست خونمو بخوره که یهو لوکا پرید رو شونه اش و یه چیزی تو گوشش گفت ... گابریل چشماش ابی شد و نفس عمیق کشید و بعد از حالت بی کنترلی در اومد. با لکنت گفتم : ت ت تو دداشتی م منو میخوردی! گفت :بازم ببخشید ببین اری از وقتی اومدی کنترلم رو از دست می دم می تونم خودمو کنترل کنم ولی وقتی خیل نزدیکم باشی شاید نتونم .مثلا امروز پیش هم خوابیده بودیم منم وسوسه شدم. برای همین خودمو تا آشپزخونه کشوندم تا خونتو نخورم! برای همین هم بهت گفتم از ما دوری کنی! لوکا گفت : البته از اون نه من! گفتم : چرا؟ که گابریل پرتش کرد تو دیوار! لوکا داد زد : غول تنشن چرا اینطوری میکنی؟؟؟؟ گابریل گفت :به اری نزدیک نشو تو هم وسوسه خواهی شد! لوکا خندید و غیب شد! اصلا نمی تونستم خون اشاما رو درک کنم. گابریل هم بعد لوکا لبخند زد و غیب شد! منم که هنوز شوکه بودم برای همین تا خونه مکس دویدم. خواستم در بزنم که یهو !! فکر می کنین چی شد؟
یکی با دست دهنمو گرفت و منو تا یه کوچی کشوند! دهنمو باز کردم و با عصبانیت برگشتم! سه تا دختری که مکس می گفت! گفتم: چیکار می کنین؟؟؟ ساوانا گفت : تو چیکار می کنی؟؟ واقعا که تو نباید وجود داشته باشی باید از این مدرسه بری هیشکی دوست نداره و فقط باعث ازاری! از پیش گابریل برو یا خودمون میبریمت!! گفتم : چی بگم؟
که یهو سه تا دختر رو دیدم که داشتن با عصبانیت نگام میکردن! گفتم : اممم چی شده؟ ساوانا گفت : چی شده؟؟؟؟؟ یعنی نمی دونی؟تو پیش گابریل بودی! دیشب! یادت نیست/؟؟ واقعا که! تو دیگه نباید بری پیش گابریل! هیشکی تورو دوست نداره بهتره از این مدرسه هم بری! با تعجب نگاشون کردم و همینطوری یهویی گریم اومد! اصلا نمی خواستم گریه کنم! ولی دست خودم نبود اشک از چشمام اومد بعد هم سه دختر بهم خندیدن و رفتن! منم نشستم دم خونه ی مکس و به تمام اتفاقات فکر کردم... چرا؟ چرا باید گابریل خون اشام می بود؟ اگه نبود همه چی درست می شد!بلند شدم و رفتم خونه... نشستم پشت میز تحریرم... مامانم مثل همیشه نگرانم بود منم بهش گفتم که نمی خواد نگران باشه چون امشب می خوام برم خونه ی مکس! اونم قبول کرد. حتما باخودتون میگید چرا برم خونه مکس؟ چون میخوام درمورد گابریل و خون آشامیش حرف بزنم!!!!!!!
اره مطمئن نبودم ولی رفتم دم درر خونه مکس در زدم... برادر مکس باز کرد. وارد شدم و سلام کردم. مکس داشت ویدئو گیم بازی می کرد. تا منو دید انداختتش پایینو گفت : اری! چه خب شد اومدی! میخواستم امروز بهت بگم بریم مهمونی! گفتم امروز؟ گفت نه امشب! بیا باید بریم خرید! گفتم وایسا می خوام یه چیز... گفت باشه بعدا بدو!!! رفتیم خرید من یه لباس انتخاب کردم و رفتم تو رخت کن! لباس هامو در اوردم «به جز شورت و زیر پوش دیگه!» امتحانش کردم. قشنگ بود خیلی قشنگ بود! درش اوردم تا لباس خودمو بپوشم که یهو!!!!!!
دهمن طور که با شورت و زیر پوش بودم دست یه نفر رو پشتم احساس کردم شوکه شدم و تکون نمی خوردم! گفت : بدون لباس قشنگ تری!! شوکه بودم خدایا! سریع لباس پوشیدم و پشتمو نگاه کردم! ولی کسی نبود! با نگرانی اومدم از اتاق رخت کن بیرون و به مکس گفتم همین خوبه! اونم خرید و بهم گفت که تا شب که مهمونیه تو خونشون بمونم قبول کنم؟
قبول کردم و تو خونه شون موندم و به اون کسی که اومده بود و گفته بود بدون لباس قشنگ ترم فکر کردم... کی میتونست باشه؟
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
تست 9 منتشر شد
عالی بود قسمت بعدی رو زودتر بزار
یه ناشناس که توی مدت زیادی اری رو زیر نظر داشته شایدم برادر مکس
دستت درد نکنه عالی بود این دفعه زود تر بزار
یه سوال
چقدر طول کشید تستو بنویسی؟
نمی دونم =)))))))
عالییی..بنظر من گابریل.منتظر بقیشم
عالییییییی بهترین نویسنده توییی بنظرم من گابریل چونکه اون میگفت چقدر با لباس های من قشنگی و الان میگه بدون لباس برای همین اون گابریله
عالی بود من فکر می کنم گابریل بود
منکه میگم گابریل بوده
تستت هم خیلی خفنه ?
بچه ها توروخدا ببخشید یه سوال رو دوبار نوشتم و عین همم نبود یادم رفته بود تو قبلی چی نوشتم
می دونم خیلی مسخره و احمقانه بود ولی قول می دم بهترش کنم=(