10 اسلاید صحیح/غلط توسط: 🤐🤐🤐🤐 انتشار: 4 سال پیش 241 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
من اومدممم🙋🏻♀️❤❤
از زبان ا/ت:رفتم توی خونه،خسته بودم و از یه طرفی هم عذاب وجدان داشتم.مدام چهره ی کوک که داشت نگاهم می کرد جلوی چشمم می اومد و همون چشما منو به شک انداخته بود.یعنی من دارم کار درست رو می کنم؟!چند تا ضربه به سرم زدم:اَه!خسته شدم!یه بار!فقط یه بار خالی باش!همش داری کار می کنی!اَه!/دلم می خواستم گریه کنم.لباسام رو عوض کردم و دراز کشیدم.سعی کردم دیگه بهش فکر نکنم.اگر هم اشتباه باشه من انجامش دادم و دیگه نمی تونم کاری کنم!شاید با این جمله بتونم یه بهونه ی خوب برای فکر نکردن بهش پیدا کنم!
فردا:از خواب بیدار شدم.یه روز دیگه!به خاطر اون چند باری که رفته بودم فیزیوتراپی قدرت ماهیچه هام تا حدودی برگشته بود و به خاطر همین به جای ویلچر از واکر استفاده می کردم(نمی دونم واکر هست یا والکر💔)لباسام رو عوض کردم و رفتم بیرون.شاید یکم هوای تازه حالمو بهتر کنه!تا در رو باز کردم دوباره ماشینشو دیدم!خدایااا!😖رفتم سمت ماشینش:سلام...دنیل:سلااام!..ا/ت:پر انرژی هستی!چی شده؟!..دنیل:خب..نمی دونم.خوشحالم دیگه🤷🏼♂️😅..ا/ت:باشه😅،برنامه ی امروزمون چیه؟!..دنیل:نانی داره میره خرید.میریم اونجا مثل دوتا زوج خرید می کنیم...ا/ت:مثل چی؟!...دنیل:زوج؟!..خب چیه مگه؟!قرارمون مگه این نبود؟!..ا/ت:خب چرا!ولی...اصلا مهم نیست ولش کن...فقط یه چیزی!..دنیل:چی؟!...ا/ت:اگه هر جا میرن بریم که تابلو میشه که همش الکیه...دنیل:فکر اینجاشم کردم😉ما زودتر میریم...ا/ت:آها!ولی خداییش کلاغای خوبی داری!..دنیل:بله!عالین!😌😅..ا/ت:😅..دنیل:آفرین!همینجوری بخند!چرا آدم ناراحت باشه؟!مگه دنیا چند روزه؟!/اینو که گفت لبخندم ماسید ولی سعی کردم به رو نیارم و فقط گفتم اوهوم.
وقتی رفتیم به اون مرکز خریده نبودن برای همین رفتیم تو.همینجوری داشتم خرید می کردم که چشمم به یه چیز جدید خورد.مارکش فرق می کرد.منم برای اینکه امتحانش کنم اومدم برش دارم که دستم به دست یکی خورد.وقتی نگاهش کردم نانی رو دیدم.از اونطرف هم دنیل انگار متوجه شده بود اومد سمتم:عزیزم!چی برداشتی؟!آها!این؟!مارک خوبیه.به نظرم برش دار!/وقتی اینو گفت نانی دستشو کشید و منم برش داشتم.یه نگاه به قیمتش کردم و سریع سر جاش گذاشتمش:چی شد؟!..ا/ت:هیچی!فقط...(صدامو آروم تر کردم)یکم گرونه!۱۰۰ دلاره!!...دنیل:همین؟!بر دار!من حساب می کنم./با چشمای گرد بهش نگاه کردم و با حالت اشاره بهش فهموندم که چی میگی؟!/:نگران پولش نباش!گفتم که خودم می خرم.مگه میشم عشقم یه چیزی بخواد و من نخرم؟!/اینو که گفت بیشتر تعجب کردم ولی برای اینکه این الفاظ چندش رو دیگه تکرار نکنه برش داشتم و گراشتمش توی گاری.همینجور که داشتیم می رفتیم وقتی از نانی دور شدیم لب زدم:دیگه نگو!..دنیل:چیو؟!..ا/ت:عشقم...دنیل:برای چی؟!..ا/ت:من از این چیزا خوشم نمیاد.عشقم و جونم و عسلم و از این چیزا دیگه(با حالت مسخره گفتم)..دنیل:باشه😅
خریدمون تموم شد و خواستیم بریم که نانی سر راهم سبز شد:چیه؟!..نانی:می خوای حرص منو درآری؟!😏..ا/ت:قصدم که این نبود ولی همین که اومدی نشون میده ناخواسته حرصت دراومده😅🤦🏻♀️/و اومدم برم که دوباره سر راهم سبز شد:من که می دونم هدفت چیه!ولی اینو بدون که بهش نمیرسی!..ا/ت:به به(با حالت طعنه دست زدم)پس خانم باهوش فهمیدن!ولی چیو فهمیدن خدا میدونه!🤷🏻♀️😅(و خندیدم و رفتم.قشنگ حرص خوردنش رو می تونستم ببینم.توی این کار من تخصص دارم😅😌سوار ماشین شدم که دنیل گفت:چی گفت بهت؟..ا/ت:چرت و پرت!میگه من می دونم هدفت چیه ولی بهش نمیرسی!اون می دونه هدفم چیه ولی من نمی دونم😐..دنیل:یعنی هدف نداری؟!..ا/ت:خب شاید فقط قصد کمک دارم.ربطی به کوک نداره!..دنیل:آها.ممنونم...ا/ت:مشکلی نیست.(ترجمش این میشه🤷🏻♀️🤦🏻♀️😅)
منو رسوند خونه و رفت.کاری نداشتم برای همین رفتم توی اتاق کارم.یکم کارام رو کردم و بعد ناهار خوردم.اومدم بخوام که دیدم دنیل برای پیام فرستاده:این پیج اینستای منه!یه سوپرایز برات دارم!/تعجب کردم.وقتی واردش شدم پستشو دیدم.درمورد ایرانیا گفته بود.درمورد ایران.عکس گذاشته بود.اول تعجب کردم و هدفش رو نفهمیدم ولی وقتی متنش رو خوندم یادم افتاد:راستش تا چند وقت پیش فکر می کردم که ایرانیا تروریستن!همشون تفنگ دارن و کشورشون یه کشور جنگ زده هست!تا اینکه با یه ایرانی آشنا شدم.واقعا برام خیلی جالب بود که ایرانیا همچین آدمایین!شوخ طبع و صمیمی!وقتی برام از ایران گفت برای جای سوال بود که چجور یه کشور جنگ زده همچین چیزایی داره!رفتم درموردشون تحقیق کردم.خیلی چیزای جالبی دیدم!و واقفا ناراحت شدم که قبل همچین طرز فکری داشتم برای همین گفتم یه چندتا عکس و فیلم براتون بذارم که اگر کسی مثل من فکر می کرد تفکر و دیدش عوض بشه!خیلی خوشحالم از اینکه باهات آشنا شدم.دنیل!/وقتی متن آخرش رو خوندم اشک تو چشمام جمع شد.اون به خاطر من این کار رو کرد.هر کاری کردم نتونستم داخل پیام قدردانی کنم از کارش برای همین بهش زنگ زدم:دیدی؟!خوب بود؟!اون صمیمی رو نوشتم چون می دونم بقیه مثل تو نیستن در این زمینه😅..ا/ت:وای دنیل خیلی ممونم.واقعا نمی دونم چجودی ازت تشکر کنم!خیلی خیلی ممنونم.تو اولین کسی هستی که این کار رو برام کردی.خیلی ممنونم...دنیل:باشه.چرا اینقدر تشکر می کنی؟!کاری نکردم که!اگه می دونستم اینقدر خوشحال میشی زودتر می کردم.😅..ا/ت:من چجوری این کارت رو جبران کنم؟!..دنیل:خب..شاید اگر یه کم مهربون تر بشی خوب باشه!فقط یکم!...ا/ت:باشه😅مهربون تر میشم.بازم ممنونم.خب..وقتت رو نمی گیرم دیگه،خداحافظ!...دنیل:خداحافظ!/و قطع کرد.من باید این کارش رو جبران کنم.برای همین منم یه پست گذاشام و ازش تشکر کردم.
از زبان کوک:حوصلم سر رفته بود برای همین گوشیم رو روشن کردم که دیدم ا/ت پست گذاشته.کارم شده بود همین.فقط عکساشو نگاه می کردم.وقتی پستشو خوندم تعجب کردم.یعنی اون پسره دنیل این کار رو براش کرده؟!و اون اینقدر خوشحال شده که توی اینستا که اینقدر کم فعالیت میکنه ازش تشکر کرده؟!دیگه واقعا دارم عصبانی میشم.نکنه این دوتا...نه نه!امکان نداره!ولی چرا خب رفته براش پست هم گذاشته!دیگه از این بیشتر؟!اخمام بیشتر توی هم رفت و گوشیو خاموش کردم و روی میز انداختمش.من اینجا با نانی اینجوریم بعد اون داره...اصلا دوست ندارم بهش فکر کنم!آییییشششش!!!😒
شب:داشتم شام می خوردم که دیدم کوک داره تصویری زنگ میزنه!تعجب کردم.یکم فکر کردم و بعد قطع کردم.نمی خواستم باهاش حرف بزنم.اومدم قاشقم رو بکنم دهنم که دوباره زنگ زد.اخم کردم و جواب دادم:چیه؟!...کوک:ا/ت!چی شدههه؟از دستممم ناراحتییی؟!هوم؟!مگه چی کار کردم؟!!!/تعجب کردم.به صفحه ی گوشی نگاه کردم و مطمئن شدم که خودشه.چرا اینقدر کش دار حرف میزنه؟!/کوک تو خوبی؟!چی میگی؟!...کوک:من عالیم!عالیییی!مگه میشه با بیبیم حرف بزنم و ناراحت باشم؟!..ا/ت:با کی؟!(و با چهره ی چندش نگاهش کردی)..کوک:با تو دیگه!با بیبیم!..ا/ت:ایییی!!!اینقدر تکرارش نکن!اییی!ببینم چرا تلو تلو می خوری؟!نکنه...؟!...کوک:نکنه چی؟!خب یکم خوردم.چیه؟!تو که نیستی که آرومم کنی پس منم خوردم!😂😂
همینجوی که با چهره ی چندش نگاهش می کردم بلند شدم:کجایی؟!..کوک:اومممم..نمی دونم.تو چی فکر میکنی؟!...ا/ت:اَه!کوک حوصله ندارم.بگو درست کجایی؟!...کوک:نگاه کن!/و دوربین رو کج کرد.یه جایی مثل رستوران!رستوران!همونی که منو اونجا با دنیل دید!/:الان میام!/و قطع کردم.
خب این پارت هم تمام!🙋🏻♀️❤❤
لایک و نظر یادت نره😉🌸🌸
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
30 لایک
دارم کم کم امیدمو برای دیدن کوک و ا/ت کنار هم از دست میدم 😔😔😔😔😔 آهای نویسنده دردمو با دارو هات خوب کن 🤗🤗(منظورم اینه که ا/ت و کوک رو بهم برسون)
چشم😅😊❤❤
عالییی بود مث همیشع😻♥✨
مرسیی❤❤🌸🌸
عالی
ممنون🌸🌸
وایی چه دلم خنک شدم حرص خوردش حقشه 😡😂
آخی کوکی 🥺 عالی بود😍
دقیقا😅👍👍
ممنون❤❤🌸🌸
پارت بعدد 😐
یکمی بیشتر بنویس 🥺
چشم.❤🌸
ای واییی نکنه این دنیله بره عاشق ات شه 🤐🤐
اینا رو به برسون 🙄😂
عالییییییی بود مثل همیشه یه کوچولو زیاد تر بنویس فقط یه کوچولو 🙂
خب کسی نمی دونه🤷🏻♀️😅🤔
ممنونم 😊❤تمام تلاشم رو می کنم💪❤