خوش آمدید به پارت هفتم🤪😜😜 لتس گوووووو(فرشاد سایلنت میگه😂)
از زبون آناکوندا:یه لحظه دیدم جکسون داره چیزی رو زیر لب زمزمه میکنه و بعد دیگه هیچی نفهمیدم...انگار که به خواب رفته باشم...(و حالا از زبون خودم که راوی هستم)اما آناکوندا نخوابیده بود؛ خشک شده بود و افتاده بود روی زمین!😧(دو نوع خشک شدن داریم یکی اونیه که آدم بلافاصله توی هر حالتی ک هست متوقف میشه و یه جورایی مثل سنگ شدگیه نوع دوم که جکسون ازش استفاده کرد اونیه که خیلی به بیهوشی شبیهه ولی فرقش اینه که چشمای طرف بازن و فرقش با خشک شدگی نوع اول اینه که آدم سر جاش ثابت نمیمونه و میفته روی زمین)
جکسونن هم از فرصت استفاده کرد و آناکوندا رو گرفت توی بغلش و از سالن بیرون برد.🤪دخترا هم داشتن حرص میخوردن و با خودشون میگفتن ما الان باید جای این دختره ی ... میبودیم😑😂😂
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
خیلی خوب بود💖💖💖💖 چالش: نمی دونم شاید جادوی عناصر هست ^_^
میسییی💕💕💕
شاید...
لطفاً هرچه زودتر پارت بعد را بگذار 🌹🌹🌹🌹
گذاشتم تو بررسیه^^
😘😘😘
💋💋💋
داستانت معرکهههههههههههه است👌👌👌👌💖💖💖💖💖💖💋💋💋💋💋
مرسیییی ♥️