
اینم پارت 5 واقعا ببخشید که دیر شد🙏💜
بعدش جونگ کوک گفت : ا/ت تو چطور؟... تو هم منو دوست داری؟ ا/ت:واقعا نمیدونستم چی بگم و چیکار کنم زبونم بند اومده خواستم از اونجا برم که دستمو گرفت جونگ کوک: ا/ت نکنه تو منو دوست نداری؟ ا/ت جواب منو بده لطفا(صداش رفته رفته بلند تر شد) ا/ت گفتم بگو ا/ت: چرخیدم و گفتم : اره اره معلومه که عاشقتم من چندین ساله که عاشقتم ... چندین ساله که یه عشق یک طرفه داشتم .. هیچ وقت هیچ وقت نمیتونستم عشقمو شکست بدم... بعدش بغلم کرد و دو تایی تو بغل هم اشک میریختیم
بعد صورتمو تو دستش گرفتو اشکامو پاک کرد... جونگ کوک: حالا من اینجام..من پیشتم و منم دوست دارم دیوونه بار دوست دارم ا/ت... به چشمای هم نگاه کردم و به هم لبخند زدیم... ا/ت: بهتر که دیگه بریم جونگ کوک:اوففف نمیشه بمونیم ا/ت: میخوای تا اخر عمرت تو زیرزمین بمونی؟ جونگ کوک:برام مهم نیست کجام مهم اینه که با توعم عشقم ا/ت:..... عشقم... بسته از این رمانتیک بازی ها در نیار من نمیتونم تحمل کنم جونگ کوک:چرا عشقم؟ ا/ت : چون قلبم درد میکنه 💔 جونگ کوک : یه لبخند میزنه و میگه پس به قلبت بگو لزومی نداره درد کنه باید عادت کنه ا/ت: باشه باشه دیگه بریم اول من میرم بعد تو بیا جونگ کوک: چرا جدا بریم خب با هم بریم ا/ت: یکی میبینه جونگ کوک: ببینن خب چی میشه ا/ت:جونگ کوکککک جونگ کوک : باشه باشه اول تو برو
بعد من رفتم و جونگ کوک هم چند دقیقه بعد اون اومد رفتم پیش تاکی تاکی:ا/ت چه اتفاقی افتاد؟ ا/ت: چیزه مهمی نیست بعد با بقیه اعضا رفتیم خونه شب شد و من اصلا نمیتونستم بخوابم همش به کوک فکر میکردم اوف کاش حداقل شمارش رو داشتم باهم حرف میزدیم
بعد یهو گوشیم زنگ خورد شمارش ناشناس بود جواب دادم گفتم بله جونگ کوک:بیا پایین عشقم دم درم منتظرتم ا/ت:جونگ کوک تویی تو شمارم رو از کجا پیدا کردی بعدشم بیام پایین الان؟ جونگ کوک: چقدر سوال میپرسی عه گفتم اماده شو بیا پایین لباسم رو عوض کردم و اماده شدم رفتم پایین
ا/ت: خب چرا اومدی بعد دستمو گرفت جونگ کوک: میخوام ببرمت یه جایی ا/ت: کجا؟ جونگ کوک : نه دیگه اونجاش سوپرایزه ا/ت: اخه جونگ کوک الان.. جونگ کوک: نمیشه اخه و ولی نداریم گفتم بریم ا/ت: باشه بعد با هم رفتیمو سوار ماشین شدیم و رفتیم ا/ت: جونگ کوک هنوز نرسیدیم؟ ا/ت:کم مونده یکم بعد میرسیم بعدشم تو چرا منو عشقم صدا نمیکنی؟ ا/ت: عام خب نمیدونم...نمیدونم که میتونم یا نه جونگ کوک: یعنی اینقدر سخته؟ ا/ت: اوهوم جونگ کوک: هوم باشه پس ا/ت: ناراحت نشدی جونگ کوک: نه نه ناراحت نشدم ا/ت: اوکی عاممم بازم نرسیدیم عشقم:)؟ جونگ کوک: ک.....کم موندیم :) ا/ت:بعدش نتونستم تحمل کنم و لپش رو بوسیدم... جونگ کوک: هی هی چیکار میکنی دارم ماشین میرونم نمیگی حواسم پرت میشه ا/ت:چیه تو میتونی بدون اجازه ی من منو ببوسی من نمیتونم؟🤨 جونگ کوک:هوم راست میگی
جونگ کوک:خب دیگه رسیدیم ا/ت ازت میخوام که چشماتو ببندی باشه ا/ت: باشه بعدش جونگ کوک دستام رو گرفت و هیچی نمیدیدم جونگ کوک :حالا میتونی چشماتو باز کنی ا/ت:...... وای ... جونگ کوک... این خیلی قشنگه (وقتی چشمامو باز کردم یه سفره خیلی قشنگ با شمع و گل های قرمز) دستمو گرفتو و صندلی رو کشید جونگ کوک: بفرمایید خانم پرنسس ا/ت: خیلی ممنون
کل شب با هم حرف زدیم و غذامونو خوردیم یه شب خیلی قشنگ... جونگ کوک:ا/ت خیلی ممنون که امشب پیشم بودی ا/ت: درواقع من باید ازت تشکر کنم امشب خیلی بهم خوش گذشت بعدش گفتم که بهتره دیگه بریم ولی جونگ کوک منو گرفت جونگ کوک: میشه امشب اینجا بمونیم... ا/ت:میدونی که نمیشه فردا اگه ببینن من نیستم درده سر پیش میاد جونگ کوک: باشه...
بعدش سوار ماشین شدیم جونگ کوک منو خونه گذاشت و بعد خودش رفت رفتم خونه لباسم رو عوض کردم و گرفتم خوابیدم صبح که شد پاشدم و با بقیه صبحونه خوردیم و رفتیم کمپانی امروز قرار بود سر رقص موزیک ویدیو تمرین کنیم...
خب پایان پارت 5 بازم ببخشید که دیر شد ^^💜
کامنت و لایک فراموش نشه پلیز ^^💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعد پلیز 3سال خبری ازت نیست
آیییی عالی بود اون تاکی معلومه میخواد با آ/ت باشه
پارت بعدو کی میزاری ، مردممم
خیلی خوب بود یه کوچولو چندشم شد ولی معرکه بود 🙂
تو عه. . . . . . . . .پارت بعدو میزاری یا بیام ت خوابمت
پارت بعددددددددددددددددددددددددددد
پارتتتتت بعدد کوشششششششش
🙂🙂
عالی بود پارت بعد
چرا بعدی نیست؟