مان وول و کوکی پارت ۵

و بلاخره هردو خوابیدن 😍😍 صبح از زبان کوکی : اخیش چه خوب خوابیدم 😌برم اماده شم امروز قراره مان وول تست خوانندگی بده . برم یه دوش بگیرم ....(مثلا رفت حموم الانم زیر اب دوشه ) اخیش راحت شدم چقدر زیر اب کیف میده . رفت لباساشو پوشید یه تیپ خیلی قشنگ زد . توصیح لباس(یه تیشرت سفید با ژاکت ابی چرم خوشگل با شلوار سیاه لی موهاشم خوشگل شونه کرده ) 💖💖💖💖💖💖💖💖 صبح از زبان مان وول:وای چه خوب خوابیدم 🙂برم یه دوش بگیرم ........ خب الان برم لباسا مو بپوشم الان باید برم تست بدم هورااااا توصیح (لباس های مان وول بالای ناف سیا با شلوارک سیاه با گل هاس سفید اینم از عکس لباس )

خب لباسامم پوشیدم برم یه چیزی بخورم به کوکی زنگ بزنم و راه بیوفتم به طرف کمپانی از اتاق رفتم بیرون میز صبحانه حاضر بود خدمتکار عه خانم منم میخواستم بیام صداتون کنم مان وول :😁 بابا:به به دختر من چه خوشگل شده میبینم شنگولی مامان :وای پدرت راس میگه بیا صبحونه تو بخور مان وول:خیلی ممنون مامانی و بابا جون من زیادنمیخورم یکیمی میخورم برم تست بدم بابا:ااااا باشه مامان :باشه بیا بیا ☺️ رفتی یکمی خوردی و بادگاردات هم اماده شدن تو هم از میز صبحونه بلند میشی و از مامان بابات خدافظی میکنی مان وول :خدافظ مامان خداعظ بابا👋🏻 مامان و بابا:خدا فظ عزیزم موفق باشیی بعد لبخند میزنی و میری سمت پار کینگ تا ماشینتو روشن کنی بادگارداتم پشت سرت میان و سوار ماشینای خودشون میشن موقع سوار شدن به کوکی زنگ میزنی (اینم از ماشینت)

مکالمه کوکی و مان وول مان وول:اا ِ ِ م سلام😁 کوکی:سلام خوبی مان وول :ممنونم تو خوبی کوکی :ممنونم منم خوبم راستی باهام زیاد رسمی حرف میزنی باهام راحت باش مان وول :باش🙂آاا راستی من الان سوار ماشینم اما ده شدی بیام دنبالت با ماشین من بریم کوکی:من اماده م . باشه بیا مان وول:خیلی خب ادرس بده بیام اونجا کوکی: *****************(مثلا ادرسع) مان وول : باشه ۵ دقیقه ای میرسم و قطع کردی و پاتو گداشتی رو گاز و مثل فشنگ رفتی جوری که بادگاردات دهنشون باز موند. (خصوصیات مان وول:تو دختر مهربون و بانمک و جذاب و گاهی سرد و گاهی خونگرم و خشنی هستی . ) وقتی رسیدی زنگ زدی که بیاد پایین مان وول :کوکی من پایینم کوکی :چه زود فک کردم ۱۰ دقیقه ای میرسی مان وول:گفتم که ۵ دقیقه ای میرسم😎 کوکی :اوهو خانم جذاب من اومدم پایین مانوول :اا دیدمت پایان مکالمه کوکی:عجب ماشین توپی داره(تو دلش) خب سوار شد و به سمت کمپانی رفتین

وقتی رسیدین پیاده شدین و به طرف سالنی رفتید که اونجا تست میدادن خیلی شلوع بود تو هم استرس داشتی کوک هم ماسک و کلاه و عینک داشت تا کسی نشناستش وداشت تورو اروم میکرد کوک:چرا اینطوری میکنی موفق میشه مطمئن باش مان وول:نمیدونم کوک:ایطوری نمیشه دستتو بده من . کوک دست مان وول میگیره میبینه خیلی سرده کوک:دستات یخن تو چرا اینجوری میکنی استرس نده به خودت مان وول هم خجالت میکشه و یکیم دوست نداره کسی بهش دست بزنه برا همین دستشو میکشه مان وول :نه چیزی نیست کوکی:واستا برم ببینم بعد چند نفر تویی کوکی میره میپرسه و میاد کوکی:بعد دو نفر تویی مان وول:😣😣😣😣 دیگه استرست به قدری زیاد بود که نمیتونستی وایسی رو پاهات کمکم داشتن پاهات شل میشدن که کوک نمیزار بیوفتی و میگه کوک:تو حالت اصلا خوب نیست ببین چیزی نیست من مطمئنم که موفق میشی تو واقعا صدای خیلی خیلی خیلی قشنگ و فوق العاده داری من مطمئنم باور کن مان وول:نمیدونم تا حالا اینقدر استرس نداشتم کوکی:من پیشتم دیگه استرس نداشته باش وقتی اینو گفت دلم یجورایی یجورایی راحت شد استرسام ریختن و بعد دونفر هم رفتند حالا نوبت من بود ****خانم مان وول مان وول:بله منم رفتی داخل توی داخل یه سالن بزرگ و خوشگلی بود ۴ تا داور بود یکیش زن و سه تاش مرد (نمیدونم این چیزایی که گفتم اینطوری باشه فقط برا داستان اینطوری میگم) داورا:میتونید شروع کنید. مان وول:بله چشم 🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎧🎤🎤🎹🎹🎼🎤🎤🎤🎤 مثلا اهنگ میخوندی صدات مثل پرنسسا بود واقعا صدای خیلی قشنگی داشتی واقعا قشنگ بود همه داورا دهنشو باز مونده بود وقتی تموم شدی داور مرد:صدات فوق العاده زیبا بود من مطمئنم تو میتونی خواننده خوبی باشی نظر من مثبته. داور مرد دومی:صدات محشره تا حالا ندیده بودم صدای یه دختر اینقدر ضریف و قوی و از همه مهمتر میتونی هر صدایی بخونی عالی 👌🏻👌🏻👌🏻 داور زن:صدات مثل پرنسس هاست واقعا واقعا..... خیلی زیباست نمیتونم تو صیف کنم داور مرد اخری:من حرفی‌ندارم همه اینایی که گفتن منم میخواستم حرف اینارو بگم 🌹🌹❤️❤️فقط یه چیری تلاش کن تو واقعا صدای خیلی قشنگی داری مان وول :خیلی ممنونم از تون نظر لطفتونه بعد گفتن که تا هفته بعد اعلام میکنن بعد تعظیم کردم و اومدم بیرون کوکی منتظرم بود (مان وول تو ذهنش اخه منتطرم بود اصلا خوشم نمیاد از پسرا ولی این باحاله

و بعد رفتم پیشش و گفتم مان وول:خیلی ممنونم که بهم کمک کردی کوکی:خواهش میکنم کاری نکردم مان وول:جبران میکنم کوکی:😂واقعا میخوای جبران کنی مان وول:اره چرا میخندی کوکی:خیلی خب پس جبران میکنی مان وول:اوهوم خیلی ممنونم بابت همه چیزی کوکی:خواهش میکنم 👌🏻👌🏻تو واقعا صدای خیلی قشنگی داری خودم دیدم که داورا چطوری ازت تعریف میکردن مان وول:تو دیدی ؟!!! کوکی:اره خب من پیتونم بیام داخل از اون طرف اومدم در اومدم دیدم مان وول:😂😂😂 کوکی:😂😂 کوکی:میگم الان ساعت که ۱۰صبح (اینجا به ساعتش نگاه میکنه)هستش بریم بیرون مان وول:ااااااآاا نمیدونم من که امروز باشگاه دارم کوک:امروز منم دارم ولی کنسل میخوام بکنم راستی کدوم باشگاه میری مان وول:*****☺️ (باز شروع کردم😂😂😂😂بابا چیزی به دهنم نرسید نمیدونم چی بزارم اسم باشگاه رو ) کوک:جداً منم به اونجا میرم مان وول:واقعا 😀🙂😁 کوک: اهوم ساعت چند میری مال من که ساعت ۱۰.۵ شروع میشه تا ساعت ۱ ظهر مان وول:مال منم کوک:(تو ذهنش 😁😁) مان وول:خب حالا که اینطوره پس نمیای باشگاه کوک:نه میام مان وول:گفتی اخه نمیای🙂 کوک:اینطوری منم تنها نمیمونم تازه یکمیم ورزش میکنم همم تو تنها نمیمونی مان وول:خیلی خوب بیا بریم سوار ماشینم بشیم بریم لباسامون رو برداریم بریم کوک:خیلی خوب رفتیم سوار ماشین شدیم اول کوک رو گداشتم بره لباسای باشگاهشو برداره بعد که اوند خودم رفتم پیاده شدم رفتم لباسامو برداشتم و لباسامو عوض کردم (عکس لباستو که عوض کردی ) بعد نشستی ماشین پاتو گداشتی گاز خیلی پرسرعت رفتی تو ری که جونگ کوک کم مونده بود سکته کنه😂😂😂 کوک:یاخدا مان وول چه هبرته چرا اینطوری میرونی مان وول:😂😂😂😂😂یه نگا به ساعت بنداز کوک نگاه کرد دید داره دیر میشه که یه دفعه دید رسیدید کوک:یاخدا چطوری زود رسیدیم مان وول:😎😎 باهم پیاده شدین رفتین به سمت باشگاهتو شما ساعتتون یک زمون بود و دوتا تون یه سالن رو احاره کرده بودین

خب اینم از پارت ۵ ببخشید دیر شد اخه امتحانای ترم شروع شده خیلی بده امید وارم خوشتون بیاد چرا لایک نمیکنید کوک ناراحت میشه هااا😶ببینین چی میگه کوک:جرا لایک نمیکنید به خاطر من لایک کنید مگه از من بانی ترم میتونین پیدا کنید پس بکوب اون لایکو💖💖💖💖💖