سلام به دوستان عزیزم الان باید بریم سراغ آنچه گذشت ○:آقای آگرست که جلوت وایساده خانوم ا م ی ل ی رو نمی دونم ☆:اونا رفتن جلسه و تا ساعت ۱۲شب هم برنمی گردن
♡:چیییییی😱 ☆:در جوابش گفتم چکمه بعدشم رفتیم با فیلیکس و بلوبری مون خوش گزروندیم (ثنا:منظورش مرینت هست من واسه خودم علامت می زارم + این علامت منه ) کم کم مرینت خوابش برد به فیلیکس گفتم من میرم مرینت رو ببرم اتاقش .○: باشه برو همین الانم معلومه اون رو . ☆: لازم نیست آرامش رو بگی مرینت رو برداشتم و بردم رو تختش گذاشتم صورت رو نوازش دادم و رفتم پیش فیلیکس.
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
22 لایک
🌷🌷🌷💖💖💖💖💖💖💖💖عالی من دارم داستانات رو از اول می خونم
خیلی ممنونم
😜😜😜