اژدها سواران(اژدها ها)

(برای اسکایلار از ♧ برای هیکاپ از⊙ برای اسناتلات از ◇برای رافنات از □ برای تافنات از ○ برای فیشلگز از ♡ برای آسترید از ¤ برای استویک از ♤ برای گابر از ☆ برای میلدو از 🔘) ⊙اینجا برک هست. برای نسل ها وایکینگ ها علیه اژدها ها بودن. نبرد ها وحشی بودند. اما یک روز همه چیز تغییر کرد. من بی‌دندون رو دیدم.😏♧هی من شش سال قبل از تو نایتستار رو دیدم😒 کسی اهمیت می‌دهند برای چی پام از دست رفت؟ برای اژدها ها از خونه‌ام تبعید شدم😒⊙آره ولی کاری کردی که قبیله‌ات تغییر کنه؟😏♧بله تغییر کرد، الان چندین ماه است که با اژدها ها دعوا نیست😏⊙اره ولی چون اژدهایی توش نیست😏♧من تو سال های تبعیدم کل دنیا رو گشتم یه خانمی هست که ۲۰ ساله اژدها ها رو نجات میده😑⊙من دارم سعی می کنم برک رو توصیف کنم میشه ادامه بدم؟🙄♧بده به هر‌حال تو که گوش نمیدی😒⊙داشتم می‌گفتم. و ما با هم به مردم اینجا یاد دادیم به جای نبرد با اژدها ها میشه سوارشون شد، باهاشون زندگی کنیم، حتی تربیت‌شون کنیم🙂♧من اولین کسی بودم که اژدها تربیت کرد، هزاران تا کشتی شکارچی اژدها غرق کردم اون‌وقت اون افتخار رو میگیره؟🙄 (بی دندون پیش بقیه اژدها سواران فرود میاد)⊙خیلی خب بچه ها، هرکی شیرین کاری بهتر رو انجام بده برنده کی اول میره؟🙂◇من!😏♡ میدونی من فکر می کنم می کنم که...😕 ◇من!♧اولین اژدها سوار میره تو کارش!😏خب هیکاپ ببین و یاد بگیر😏 (اسکایلار و نایتستار از صخره میرن پایین (لباس اسکایلار از پوست هایی که نایتستار میریزه درست شده که ضد آتیش باشه) نایتستار یه انفجار پلاسما درست میکنه و میره توش و نامرئی میشه، مثل فیلم سوم اژدها سواران و چون لباس اسکایلار از پوست نایتستار درست شده اون هم نامرئی میشه)⊙الان چی شد؟😲¤نامرئی شدن!😮♡ ولی فقط چینگ وینگ ها می تونن نامرئی بشن!🥴◇اینطور که فهمیدم اون مرده🤣□ من تبرش بر می دارم🙂○ من اون چوب اژدها شکلش رو نمیدونم چیه ولی باحاله🙂♧ هیچ‌کس تبر یا چوب منو بر نمی‌داره! تبر از مادرم به من رسیده و چوب هم از مادر خوندم(منظورش مالا) ◇تو چیکار کردی؟😲😳 ♧کورین؟ نامرئی شدم! و بعد دور برک چرخیدم و اومدم اینجا😏⊙خب من فکر نمی‌کنم کسی بتونه اون رو بشکنه. برنده اسکایلار 😄♧ اوه هیکاپ راستی پدرت کارت داشت و خیلی عصبانی بود.😬⊙کی عصبانی نیست؟😔(همه بر میگردن به برک و اسکایلار و هیکاپ میرن خونه) ⊙پدر شندیم کارم داشتین😐♤فقط تو نه، اسکایلار هم آره😐♧من!😧♤آره تو، میلدو باهام حرف زد و حق داشت اگر فردا حتی یکی از اژدها ها یکی از غذا ها رو خورد همه اژدها زندانی میشن و میرن خب شما دوتا تا بلدین چی کار کنین دیگه؟🤨⊙بله!♧بله ولی فکر نکنم کسی به نظر من اهمیت بده😑(چند ساعت بعد تو اتاق اسکایلار) ♧ خب نقشه واسه فردا چیه؟😒⊙من یک سری تاکتیک دارم که میتونه کمک کنه🙃♧مثلا🤨⊙تو همون جایی که اژدها می کشتیم که الان نمی‌کشیم میگم باید به بقیه علامت بدیم(علامت میدن حالا اونجا) ♧خب آقا نابغه بگو نقشه چیه🙄⊙ما چونه شون و میخارونیم تا دهنشون رو باز کنن🤗○¤□♡◇باحاله😯♧نه نه نه و نه! این کار نمی‌کنه😠⊙شما نقشه بهتره داری؟🤓♧بله😒(هیکاپ چشماش رو میچرخونه) من یه اژدها و آدم در یک بدنم بهت نشون دادم🤬⊙فقط چون میتونی(اسکایلار میخواد اتش افزاری و آب افزاری رو یک راز نگه داره واسه همین یقه هیکاپ رو میگیره و پرتش میکنه زمین)♧بله چون میتونم حسابه و شما خفه میشی. من ۶ سال سابقه بیشتر از تو دارم پس میدونم باید چی‌کار کرد و به کسی بگی که من میتونم چیکار کنم مطمئن باش که همون جا جونت رو از دست میدی😡

⊙من با اژدها ها دوستم و نظر یک قبیله رو عوض کردم، برک اولین قبیله ای هست که با اژدها ها دوست است😤♧با کشتن مرگ قرمز! برک حتی اولین قبیله نیست! دو تا قبیله دیگه هم هستن خیلی قبل از برک تو به جای اینکه یک اژدها رو تربیت کنی میای می کشیش اونوقت به خودت میگی دوست اژدها!😡⊙من… پسر رئیس قبیله هستم و من تصمیم میگیرم😤(اسکایلار چون نمیخواست برک بفهمه اون شاهدخت هست چیزی نگفت)♧باشه هیکاپ ولی حواست باشه، چون یادت هست که پدرت گفت اژدها ها از اینجا میرن اگر موفق نشویم و اگر کار نکرد من و نایتستار میریم. الان زمان جفت‌گیری نایتستار و بی‌دندون نیست ولی اگر بی‌دندون رو دوست داری پس توصیه میکنم کاری نکنی من و نایتستار بریم اگر ما بمونیم نسل خشمروز و خشمش ادامه پیدا میکنه پس بهتره حواست باشه😡(اسکایلار عصبانی میشه و و سوار نایتستار میشه و میره به جیره غذایی برک چون منفجر شده) ♤همش رو خوردن!😱اسکایلار معنی این چیه؟😠♧از من نپرس از پسر خودخواهی بپرس😖اون نمی خواد از یکی بپرسه که چیکار کنه میخواد خودش همه کار ها رو انجام بده😡(اسکایلار یه نفس عمیق میکشه) چقدر غذا مونده؟🧐 ¤هیچی🔘استویک من بهت گفتم که نباید چیز هارو بسپاری به یه بچه😫ببین چی شد😠اژدها ها اندازه کافی اینجا بودن دیگه بسه😡(هیکاپ و بقیه اژدها سواران فرود میان)⊙پدر یک فرصت دیگه به من بدین میتونم توضیح بدم😬♤نه نه نه و نه هیکاپ زمستون و یخ بدون داره میرسه اژدها ها رو غروب زندانی میکنن😤🔘زندانی شدن کافی نیست باید اینجا برن😡 ♤شب زندانی میشن و فردا میرن(اسکایلار عصبانی میشه و میره و هیکاپ میره دنبالش و خب سوار اژدها هاشون میرن دیگه و اسکایلار متوجه هیکاپ نمیشه و روی یک صخره میشینه و با نایتستار حرف میزنه و هیکاپ گوش میده)♧میدونی نایتستار کم‌کم داشتم فکر میکردم برک میتونه خونه دوممون باشه. خب فکر کنم باید بریم به مدافعان بال اوه فکر کنم خبر اتش و اب افزاری به مالا رسیده. هیکاپ تو هم میتونی از پشت اون درخت بیا بیرون ⊙اسکایلار من متأسفم وقتی یک قهرمان شدم خب مدت زیادی بود که یک دست و پا چلفتی بودم(هیکاپ کنار اسکایلار میشینه) ♧عیب نداره منم با تو زیاد فرقی نداشتم ⊙میتونم بپرسم تو چطور نایتستار و دیدی؟ ♧ داستانش درازه اول میخواستم گیرش بندازم تا قهرمان فیوری بشم. یه خنجر داشتم برتش کردم خورد به دمش و دمش زخم شد. بعد که دیدمش نمیدونم نتونستم بکشمش. کمکش کردم حالش خوب شه و بعد با هم دوست شدیم. یکم بعدش کل قبیله فهمید و اگر میخواستم جون خودم و نایتستار رو نجات بدم باید با پدرم مبارزه می کردم و خب چاره ای نداشتم جز اینکه مبارزه کنم و بعدش موفق شدم بعد از ۵ سال تبعید که به قبیله برگشتم، دیدم پدرم داره نقشه نابودی برک رو می‌کشه و گفتم این کار رو براش می کنم. انقدر هیجان زده بودم که پدرم من رو بخشیده که نقشه رو یادم رفت. بعد از ۳ روز یک کشتی دیدم ادم اونجا بهم غذا داد ولی بعد زندانیم کرد و منو برد به جزیره مدافعان بال و اونجا یک نفر من رو به فرزندخواندگی قبول کرد. البته اول باید ثابت میکردم من با اژدها ها دوستم و بعد اومدم برک و خب بقیش رو میدونی🥺خب داستان تو و بی‌دندون چیه؟😄⊙ خب من هم میخواستم قهرمان شم ولی نتونست بکشمش و بعد هم که قبیله فهمیدن من دشمن اجتماعی اول شدم ولی طول نکشید تا با بی دندون خشم قرمز رو… و بعد قهرمان شدیم و برک تغییر کرد🙂♧ولی زیاد اینجور نمی‌مونه. میدونی اگه یه کاری رو شروع کنی باید تا آخرش تلاش کنی🙂(تو عکس جایی که نشسته بودن هست)

⊙نقشه تو چی بود🤔♧یه اژدها یه آژدها هست به جای اینکه تغییرش بدیم باید یاد بگیریم چطور باهاش زندگی کنیم🤗(خب همه موفق میشن و اژدها ها میمونن اسکایلار هم میمونه)

خب این پارت تموم شد و باید بگم من دیگه هیچ تستی نمیزارم حداقل تا وقتی که بازدید کننده ها زیاد بشه

خدانگهدار

کاراکتر ها