
سلام ببخشید دیر شد
مرینت:کت رفت گفتم حالا که نمیتونم ادرین رو داشته باشم شاید بتونم پیشی رو داشته باشم که دیدم تیکی داره چپ جپ نگام میکنه😳😳اصلا حواسم به ایکی نبود که اونجا بود😬😬😬 تیکی:اصلا به من چه عشق شما دو تا🙄🙄🙄 مرینت:همه رو دیدی؟😶😶😶 تیکی:همه رو😁😁 .......................روز بعد........................ مرینت:رفم مدرسه و ادرین رو دیدم سیع کردم زیاد بهش توجه نکنم که وسط کلاس یوی شرور شد رفتم و تبدیل شدم که دیدم کت هنوز نیومده😑😑😑😑بعد از ده دقیقه بالاخره اومد...............کت نوار کجایی😡😡😡 کت نوار:ببخشید لیدی باگ😁 لیدی باگ:دیگه بهم نمیگی مای لیدی؟🤨🤨 کت نوار:امممم....خب........ای وای ببین داره شهر رو نابود میکنه بریم بجنگیم😁😁😁 لیدی باگ:خیلی ضایع مضوع رو عوض کردی😂😂حالا بریم🙃 دلقک ترسناک:لیدی باگ و کت نوار معجزه گر هاتون رو بدید تا شهرتون رو اتیش نزدم👿👿👿👿 لیدی باگ:هرگز😡😡😡گردونه ی خوشانسییییی🐞یه چرخ خیاطی؟🙄🙄 کت نوار:میخوای باهاش لباس بدوزی😂😂 دلقک ترسناک:ها ها ها ها(خنده شیطانی)میخوای با یه چرخ خیاطی من رو شکست بدی😈😈😈😈 مرینت:خیلی برام اشناست......اها فهمیدم😃😃کت نوار بر میگردم😄 هاکماث:مایورا........برو دنبالش😈😈😈 ...............چند دقیقه بعد................ مایورا:کفشدوزک رو تعغیب کردم که دیدم رفت رو بالکن نانوایی دوپن چنگ و تبدیل به حالت عادی شد باورم نمیشه اون مرینت بود به هاکماث گفتم و اونم تعجب کردم بعد گفتش برگردم براش نقشه داره😬😬 لیدی باگ:تیکی خال ها خاموش🐞
تیکی:کی رو میخوای برای کمک ببری؟😶😶 مرینت:خب دلقک ترسناک یه چیزی میخواد که جلوی کار های ترسناک و خنده دارش رو بگیره تا مردم از خنده و ترس تبدیل به سنگ نشن یه چیزی میخوام که بتونه حداسش رو پرت کنه اما اون خیلی سریع😬 مرینت و تیکی:زنبور😃😃😃 تیکی:ولی مشکل اینجاست که دیگه کلویی نمیتونه از معجزه گر استفاده کنه😬😬😬 مرینت:خب میدیمش به یکی دیگه .............چند دقیقه بعد.............. لیدی باگ:سلام الیا😅 الیا:لیدی باگ؟؟اینجا چیکار میکنی؟😀😀😀 لیدی باگ:نظرت راجب یکم قهرمان بازی چیه؟😅 الیا:ولی اخه هاکماث هویت من رو میدونه😓 لیدی باگ:خب بدون ولی اینکه دلیل نمیشه نتونی با یه قدرت دیگه یه قهرمان دیگه نباشی😉😉 الیا:چی؟؟😄😄😄 لیدی باگ:الیا سزار این معجزه گر زنبور که بهت قدرت زمین گیر کردن رو میده و تو باید به من قول بدی بعد از اتمام معموریت معجزه گر رو به من برگردونی🙂🙂 الیا:باشه🥳🥳 پالن:سلام ملکه ی من اسم من پالن🐝 الیا:سلام پالن منم الیا هستم☺️ پالن:خوشبختم ملکه من🐝 مرینت:خب دیگه وقتش نیش هاتو بزنی به مردم زنبوری☺️😁 پالن:فقط باید برای تبدیل بگی..........پالن ملکه زنبور اماده.............. .............چند دقیقه بعد............. لیدی باگ:برگشتم که دیدم کت نوار تبدیل شده به سنگ عصبانی شدم و اشک از چشمام میومد واقعا باورم نمیشد یه دلقک انقدر میتونه نفرت انگیز باشه😤😭 دلق ترسناک:ای وای عزیزم مثل اینکه اینجا یه گربه ای از پا در اومده و منم میخوام انگشترش و بگیرم اخه لیاقتش رو نداره😈😈 لیدی باگ:میکشمت هاکمااااااااااااااث😡😡😡😡😡😭😭با زنبور عسل حمله کردیم اما اون خیلی قوی بود😤😤 دلقک ترسناک:فکر میکردم بعد از فاجه ای که کلویی بر پا کرد دیگه انتخابش نکنی اما مثل اینکه مشکل ذهنی داری😂😂 زنبور عسل:دوران کویین بی تموم شده دلقک جون الان دیگه فقط زنبور عسل وجود داره😏😏نیشم رو اماده میکنم و میرم به سمت دلق ترسناک که نیشم رو بهش بزنم اما جا خالی میده😤😤😤 لیدی باگ:گردونه ی خوشانسیییییییی🐞یه طناب؟؟😳😳 زنبور عسل:میخوای باهاَش چیکار کنی؟😬😬😬😬 لیدی باگ:نمیدونم😰😰 زنبور عسل:یکم فکر کن😨😨 لیدی باگ:نمیدونم چیزی به فکرم نمیر........وایسا فهمیدم😃😃زنبور عسل سیع کن یه چرخشو ازش بگیری🤓 دلق ترسناک:عمرا اگه بتونی😌😌 زبور عسل:وایسا😠😠 دلقک ترسناک:چند تا حرکت زدم و زنبور عسل خندش گرفت اما من هیچ ترسی حس نمیکردم که یهو لیدی باگ با طناب یه چرخم رو گرفت و با یویوش هم خودمو گرفت😬😬 زنبور عسل:رفتم سمت دلقت ترسناک و گوش گیرام رو در اوردم😏 دلقک ترسناک:چی؟؟گوش گیر؟؟برای همین ترسی حس نکردم😢 لیدی باگ:هاکماث فکر کردی ما راه های چارتو نمیفهمیم😏😏دیدم که دلقک ترسناک داشت نینو رو تبدیل به سنگ میکرد اما نینو هنزفیری گذاشته بود و چیزی نمیشنید😏😏تو با حرکات مردم رو جادو نمیکنی با صدا میکنی(و بعد یه چرخش رو میشکنه و اکوما رو ازاد میکنه) زنبور عسل و لیدی باگ:کاگامی؟؟😬😬😬😯
لیدی باگ:ببینم چه اتفاقی افتاد؟😶😶😶چرا شرور شدی؟😰 کاگامی:مادرم میخواد مجبورم کنه که با ادرین ازدواج کنم😭 زنبور عسل:مگه تو بهش علاقه نداری؟😑 کاگامی:نه😭😭😭من به کت نوار علاقه دارم😓😭😭 مرینت:با حرفش عصبانی شدم میخواستم یه چی بهش بگم ولی یاد کت افتادم😬سریع رفتم سمتش که دیدم داره خاک های بدنش رو میتکونه😶 کت نوار:لیدی باگ😄😄 لیدی باگ:حالت خوبه؟؟چیزیت که نشده؟😨😨 کت نوار:نه من خوبم و میبینم که کلویی رو بخشیدی🤐🤐 زنبور عسل:نه من آل.....یعنی زنبور عسل هستم☺️ کت نوار:اها.....خوش امدی به دنیا قهرمانی🙂 زنبور عسل:مرسی😊 لیدی باگ:خب دیگه ما باید بریم پیشی مراقب خودت باش زنبور عسل بیا بریم😇 زنبور عسل:باشه😄 ................2 ساعت بعد................ سابین:مرینت عزیزم من و پدرت داریم میریم☺️(مسافرت متاهلی) مرینت:باشه مامان😊 تام:مراقب خودت باش😇 مرینت:چشم....خوش بگذره🙂🙂 سابین و تام:خداحافظ😍 مرینت:رفتم تو اتاقم تا طراحی کنم که احساس کردم از بالکن اتاقم داره یه صدایی میاد رفتم ببینم چیه که دیدم کت وایساده و یه میز خوشگل چیده😍😍😍😍 کت نوار:سلام بانوی من شام تو شب پاریس و یه میشی جنتلمن دوستداری😌😌😅 مرینت:وای پیشی چقدر خوشگل شده مرسی😍😍😅 کت نوار:خوشحالم که خوشت اومد🥰🥰 مرینت:وایسا؟؟پرده خریدی😐😐😂😂 کت نوار:نه گفتم شلید دلت بخواد راحت بخوری و موذب نشی برای همین این رو تصب کردم اگر خواستی بکشیمش از بیرون نبیننمون😁 مرینت:😂😂نمیخواد پیشی شب های پاریس رو دوست دارم🥰 کت نوار:ولی شاید من شیطونیم گل کرد🥺🥺 مرینت:نکنه😂
کت نوار:خب دیگه بشیینیم بخوریم🥰 مرینت:بعد از یه شام رویایی دست کت نوار رو گرفتم و بردمش تو اتاقم😁 کت نوار:چی کار داری میکنی بانو؟😬😬 مرینت:امشب پیش من میخوابی😊😊😊😁 کت نوار:نمیشه اخه خانوادم منتظرمن😥 مرینت:بهشون پیام بده امشب پیش یکی از دوستات میخوابی😊😅 کت نوار:اخه پدرم خیلی سخت گیر😢 مرینت:حالا امتحانش که زرر نداره🤷♀️🤷♀️ کت نوار:باشه.....به ناتالی پیام دادم و گفت بخواب پدرت رو رازی میکنم بعضی وقت ها با خودم میگم اگر ناتالی نبود من چیکار میکردم😁 مرینت:خب؟😃😃 کت نوار:اجازه داد😅😅 مرینت:ایول🥳🥳🥳دیدی گفتم اجازه میده کت نوار:خب حالا کجا بخوابم؟😁 مرینت:رو تخت من😅 کت نوار:اخه دو نفر که اینجا جا نمیشه😶😶 مرینت:خب من میخوابم رو مبل😊 کت نوار:نه نمیشه😑😑 مرینت:چرا میشه........داشتم میرفتم که کت نوار پرتم کرد رو تخت😳 کت نوار:اصلا هر دومون نیخوابیم اینجا😁😁❤️ مرینت:من که از خدام بود ولی خجالت میکشیدم بعد از یکم مِن مِن گرفتم خوابیدم😅 ادرین:صبح که پاشدم دیدم تبدیل شدم به ادرین سریع گفتم پلگ پنجه ها بیرون که دقیقه یک ثانیه بعدش مرینت پاشد شانس اوردم😇جفت شیش🎲🥳😇 مرینت:با پیشی صبحونه خوردیم و بعد رفتش خونه من هم سریع حاضر شدم و رفتم مدرسه😇😇🙃
....................بعد از مدرسه...................... مرینت:رفتم تو بالکنم یکم هوا بخورم و با ایکی حرف زدم😄 تیکی:مرینت فکر کنم میشی جونت تاقت دوریت رو نداره😂 مرینت:اول اینکه ساکت دوم اینکه قایم شو😒😁 کت نوار:سلام بانوی من🥰🥰 مرینت:من اینطوری فکر میکنم یا زود زود دلت برام تنگ میشه😂😂 کت نوار:درست فکر میکنی.....یه گل رز گرفتم جلوش و گرفتمش ذوق مرگ شدم اخه اولین باری بود ازم گل میگرفت🥳🥳🥳 مرینت:مرسی پیشی جون🥰🥰 کت نوار:مرینت رو چسبوندم به دیوار و اروم ب*و*س*ی*د*م*ش و بعد از 10 دقیقه ازم همجدا شدیم و بهم نگاه کردیم که یک دفعه😳 دخترا و تام و سابین:اهم اهم اهم😳😳😳🤯🤯😬(الیا و رز و جولیکا و میلن و الکس و تام و سابین)
پارت 2 تموم شد بازم معذرت میخوام دیر شد
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی😍😘
سلام عالی بود
مرسی لاوم ❤❤❤❤❤