ببخشید دیر شد انقدر سرم شلوغه چون اخرای مدرسه اس کش اومدم 😩😩😩 خب این قسمت جدیده🤗
فیلین بود اومد و اروم پرسید:«هنوزم میتونی مثل دفعه قبل پرواز کنی؟» گفتم:«اره فکر کنم ولی اگه ما رو ببینن چی؟» فیلین لبخند زد و گفت:«برای همینه که من اینجام.» پرسیدم:«تو میتونی نامرئی بشی؟» گفت:«اره حالا منو بگیر. محکم بگیری ها نمیخوام بمیرم.» گرفتمش و بعد از پنجره پریدیم و رو هوا شناور شدیم بعد از چند دقیقه رسیدم خونه دنی انقدر ازم انرژی صرف شده بود که سقوط کردیم به زور با صدای فیلین چشمام رو باز کردم گفت:«بلندشو باید دنی رو نجات بدیم دنی دست کیتن ه.» تو شوک بودم اما هنوز نمیتونستم از جام بلند بشم کیتن گفت:«همینجا بمون الان برمیگردم.» با خودم گفتم بخوامم نمیتونم کیتن رفت و بعد با یه لیوان پر از یه ماده قرمز برگشت و گفت:«اینو باید تا ته بری بالا اوکی؟» بعد لیوان رو گرفت جلوی دهنم همشو خوردم خیلی خوشمزه بود اما نمیدونستم چیه
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
فصل بعد کی میاد 😢؟
بیچاره دیزی
فعلاً یه داستان دیگه شروع کردم شاید یه مدت طولانی طول بکشه تا فصل دوم رو بنویسم
داستانت خیلی قشنگه 😍😍
عالی بود 🌹🍫
لطفا فصل دو رو سریع بنویس 😜🌈
قشنگه داستانت ادامه بده
هوراااا
قسمت جديد*-*