🎐: 𝟮𝟰 ساعت با بیلــی !

سلام قشنگای من!🫂🤏🏻 خیلی خوش اومدید به اولین ولاگ من! امیدوارم خوشتون بیاد💞✨

𝗕𝗂𝗅𝗅ᥱ : سلام خوشگلای خاله بیلی!🥲 خیلی خوش اومدید به اولین دیلی من.🙆🏻‍♀ نمیدونم چطور شده، ولی خب توی کامنت نظرتونو بدین که بازم بزارم یانه.🫳🏻 دیگه حرف بسه، بریم سراغ ولاگ!🌷🙌🏻 ( ازکاور تعریف کنید زشت شده' )

13:00🕯 : خب نزدیکای ساعت ۱ بود که تصمیم گرفتم ناهار بخورم.😦💃🏼 بابام، تازه ناگت خریده بود که پنیر داشتش توش، و واقعا خوشمزه بود، و منم اولین بارم بود که داشتم تستش میکردم.🍗 و اگه توی فروشگاه‌ها دیدید حتما بخرید.🤓☝🏻 درکنارش چون مردعینکی تازه اکران شده بود، بابام دانلود کرده بود که باهم ببینید، و اگه خواستید ببینید فیلم و از اولش قضاوت نکنید!🌝 تا اخرش ببینید، چون که قراره برگاتون بریزه🌿

16:00⭐️ : نزدیکای ساعت ۴ عصر بود که تصمیم گرفتیم بریم بیرون.🏃🏻‍♀‍➡️ که با خاله و مامانم اینا رفتیم، چون خاله‌م یه سری نسخه دارویی داشت، باید میرفتیم داروخونه.🏥 و منم چون لبام خشک شده بود، تصمیم گرفتم یه بالم لب بخرم.🤭💕 مارکش توی عکس واضحه ولی باز تو کامنتا میزارم. و هم رنگی بود و بوی این شکلات های توت فرنگی عید و میداد.🍓✨️ و بعد از اون رفتیم و بستنی قیفی خوردیم.😏🍦

18:00🍮 : نزدیکای ساعت ۶ عصر بود که رسیدیم خونه!🏡 جدا از بالم لب، یه کیف کوچولو گرفتم، برای ایرپاد و بادی‌اسپلش. و از این اکلیلی ها بودش.⛄️ و همین دیگه ‌ . 🍧 رگ دستمو جون🤣

21:00🌛: ساعت ۹ شب شده بود، تصمیم گرفتم با بابام شطرنج بازی کنم، که کیش و ماتش کردم، حالا شاید توی تصویر مشخص نباشه، ولی مهره مشکی ها من هستم، خود بابام شطرنج بهم یاد داد و از قصد ضعیف بازی کردش.🙂‍↕️ بعد از اون هم رفتم شام بخورم، و چون از قبل یه نودل داشتم، با نوشابه خوردمش ولی هیچی به غذاهای ایرانی نمیرسه، و واقعا چرت بود.😔 نزدیکای 22:00 هم بود که رفتم خوابیدم🛌