جونگ کوک دست نیافتنی3

6 اسلاید چند گزینه ای توسط: ☆min_soe☆ انتشار: 4 سال پیش 336 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست

های اینم پارت 3

از زبان مین سو:من خوابم چرا اینجام چرا قیافم اینه نکنه منو دزدیدن! نه دختر قیافه تو عوض شده پس دزدیده نشدم. وای نکنه طلسمی چیزی شدم اما چرا به دست کی چرا انقدر کوچیک به نظرم میرسم اون خانومه کی بود! باید برم بپرسم اما تا خواستم بلند شم کمرم درد گرفت که اخ بلندی کشیدم و دوباره همون خانومه اومد البته این دفعه ی پسر تقریبا 20 ساله بود همراهش اومد قیافه هاشون نگران به نظر میرسید اما اما انگار اون پسره زیاد رو به راه نبود یه هو پسره افتاد زمین فکر کنم حالش بد شد که خانومه گفت الکس الکس(اسم بابا رزه) بیا جاستین رو بلند کن نباید بهش هیجان وارد بشه!! (عکس جاستین رو در بالا مشاهده میکنید)

از زبان رز:وای باید به بابا و مامانم خبر بدم اینجام اما اما من نمیدونم کیم و کجام چرا اخرین بار که توی مهمونی بودم! صبر کن اگه من کوک رو دیدم یعنی یعنی من سئولم!!؟ نمیدونم خوشحال باشم از این که اینجام یا ناراحت از اینکه نمیدونم جسم واقعیم کجاست. از پله ها اومدم پایین کلی خدمتکار بود که اقای تقریبا پیر داشت با کوک حرف میزد قیافه هر دوشون نگران به نظر میرسید هنوز متوجه من نشده بودن که حرفاشون رو شنیدم(کوک با+ بابا هم با_) _اخرین باری که حالش بد شد 2ماه پیش بود مین سو وقتی مریض میشه به شدت ضعیف میشه و دل درد میگیره چون زخم معده داره و نباید ضعیف و گرسنه بمونه واگرنه بیماریش حاد تر میشه و باعث به کما رفتنش میشه +متاسفم _نه پسرم اینطور نگو+اخه من مواظبش نبودم_.....) با احساس درد توی شکمم به خودم پیچیدم و یهو از هوش رفتم اخرین چیزی که دیدم مرده مسن بود که میگفت دخترم دخترم بلند شو وبعدش هم سیاهی متلغ

از زبان مین سو خانومه با اون پسره جاستین رفتن بیمارستان و الکس همون مرد مسن هم پیش من موند توی این مدت من هیچ حرفی نزدم تا اینکه خودش سر صحبت رو باز کرد(الکس(بابا)؛ مین سو*)؛ خب دخترم رز حالت خوبه*من دختر شما نیستم من رز نیستم من مین سو ام؛ بابا باخنده بهونه خوبی برای تغییر اسمت نیستا*من الکی نمیگم من کجام میشه بگید؛ خب معلومه خونه*نه تو چه کشوری و چه شهری؛ خب این چه سوالی 17 سالته هنوز نمیدونی تو چه کشور و شهری هستی واقعا که*لطفا؛ معلومه دیگه امریکا لس انجلس*اهان میشه بگید چه سالی خب معلومه 2021*واو مین سو تو دلش(من توی سال 2032 زندگی میکنم شاید روح من و دخترشون باهم جابه جا شده.......