خب اومدم با پارت ۲ همونطور که گفتم زیر ۱۰ نبینه
صدای زمزمه از اعماق دریاچه بیلقان” (سیبری، روسیه) این یکی یه کم فنیتره و شامل یه پدیده صوتی میشه که دانشمندا هم گیج شدن. مکان: دریاچه بیلقان (Lake Baikal)، سیبری، روسیه. این دریاچه عمیقترین دریاچه جهان هست و زمستونها یخ میزنه. زمان اوج گزارشها: سال ۲۰۰۹ و دوباره در زمستون ۲۰۱۳. تعداد مشاهدهکننده: حدود ۱۵ تا ۲۰ محقق و پرسنل ایستگاه تحقیقاتی کناردریاچه. دفعات تکرار: در طول یک هفته در هر بازه زمانی، حدوداً شبانه ۳ تا ۴ بار این صدا شنیده شده. اتفاق چی بود؟ در طول زمستان، وقتی سطح دریاچه کاملاً یخ زده بود، دستگاههای صوتی زیرآبی (هیدروفونها) که برای شنیدن صدای جانوران اعماق نصب شده بودن، یه صدا یا زمزمهی ریتمیک رو ضبط کردن. ماهیت صدا: صدا شبیه یه زمزمهی عمیق و آهسته بود، انگار یه عالمه آدم دارن همزمان یه کلمه رو خیلی آروم تکرار میکنن، اما هیچکدوم از دانشمندا نتونستن کلمات رو تشخیص بدن. صدا از عمق بیش از ۱۰۰۰ متری میومد. واکنشها: محققین اول فکر کردنتجهیزاتشون ایراد پیدا کرده، اما وقتی صدای ضبطشده رو روی بلندگو پخش کردن، بعضی از پرسنل ادعا کردن که حالت تهوع و سرگیجه گرفتن. تکرار: این صدا هر شب در همون بازه زمانی تکرار میشد و بعد از چند روز، ناگهانی قطع میشد و تا سال بعد اثری ازش نبود. چرا ترسناکه؟ هیچ منبع طبیعی یا زیستی شناختهشدهای در اون عمق نمیتونه چنین صدای پیچیدهای تولید کنه. مردم محلی هم میگن که اعماق بیلقان یه تپه باستانی رو پنهان کرده که زیر آب مونده و این صداها، نجوای ساکنان قدیم هستن.
این پدیده در جنگل هویا باچیو (Hoia Baciu Forest) در نزدیکی شهر کلوژ-نپوکا در رومانی اتفاق میفته که به “مثلث برمودای رومانی” معروفه. سال وقوع: بیشترین گزارشها به دهه ۱۹۶۰ برمیگرده، اما مشاهدات تا سال ۲۰۲۲ هم گزارش شده. تعداد افراد مشاهدهکننده: بیش از ۵۰ نفر در طول سالهای مختلف، از جمله یه افسر ارتش (که معروفترین شاهد عینیه). دفعات تکرار: این پدیده تقریباً هر هفته یا دو هفته یکبار در یک منطقهی خاص در جنگل تکرار میشد. اتفاق چی بود؟ این جنگل به دلیل درختهای عجیبالخلق (که انگار از ترس کج شدن) و سکوت مطلقشمشهوره. اما ترس اصلی مربوط به نورهای کروی شناور هست: مشاهده اصلی (۱۹۶۸): یه افسر ارتش رومانی به اسم آلکساندرو پاپا (Alexandru Popa)، موقع گشتزنی، یه نور کروی بزرگ و درخشان رو میبینه که کاملاً بیصدا در ارتفاع چند متری از سطح زمین در حال حرکت بود. واکنش: طبق گزارشها، وقتی افسر سعی میکنه با دوربین عکاسی ازش عکس بگیره، نور یهو تندتر میشه و به سمتش حمله میکنه. افسر دچار سوختگیهای عجیب (بدون تماس فیزیکی) و سردردهای شدید میشه. نورهای مکرر: بعد از اون، مردم محلی و بعدها توریستها گزارش دادن که هر از گاهی، توپهای نوری زرد یا قرمز رومیبینن که بدون هیچ صدایی در فضای جنگل پرواز میکنن و بعضی وقتها از یک طرف جنگل وارد و از طرف دیگه خارج میشن. چرا ترسناکه؟ گفته میشه این جنگل یه مرکز انرژی قوی یا یه ورودیه پنهان هست. کسایی که به این نورها نزدیک شدن، اغلب دچار حالت تهوع، اضطراب شدید، و حتی فراموشی موقت شدن. این پدیده هنوز یه راز بزرگه و دانشمندا هم نتونستن توضیح قانعکنندهای براش پیدا کنن.
رادیویی” (آنتارکتیکا) این داستان ترکیبی از انزوا، سرمای کشنده و چیزی که نباید بیدار میشد هست. مکان: ایستگاه تحقیقاتی متروکه “پروژه آیسلند ۱۴”، در اعماق یخهای خاورِ قاره قطب جنوب. زمان اوج گزارش: زمستان ۱۹۹۸، با آخرین سیگنالها در ۲۰۰۳. تعداد افراد درگیر: ۱۲ محقق (۶ دانشمند، ۶ پرسنل پشتیبانی). دفعات تکرار: یک حادثه کامل که منجر به قطع ارتباط شد. هیچ تماس یا گزارشی بعد از آن تاریخ ثبت نشد. اتفاق چی بود؟ این تیم در حال حفاری برای نمونههای یخ ۲۰ میلیون ساله بودند که به یه ماده آلیناشناخته برخورد میکنند که در برابر سرما محافظت شده بوده. کشف ممنوعه: دانشمندان این ماده رو به آزمایشگاه برمیگردونن. در عرض چند روز، سیستمهای الکترونیکی ایستگاه شروع به نویز شدید میکنن و ارتباط رادیویی با دنیای بیرون قطع میشه. تغییر رفتار: محققان شروع به توهمات شنیداری میکنند. صدای زمزمههای عجیب و موسیقی کلاسیک که از زیر یخ میاد. یکی از آنها (دکتر لیا واسیلیوا) ادعا میکنه که ماده کشف شده داره بیدار میشه و داره خاطرات افراد رو میخونه. نقطه اوج تلخ: آخرین پیام ضبط شده از ایستگاه، صدای دکتر واسیلیوا بود که به آرامی میگفت: “دارن میان… اونا سرد نیستن، اونا همیشه اینجا بودن.” بعد از این جمله، فقط صدای نویز سفیدرادیویی شنیده شد. هر تلاشی برای یافتن بقایا یا تجهیزات ایستگاه در سالهای بعد شکست خورد
موجود عجیب: کِکِن (The Wampus Cat) یا موجود گربهای افسانهای این یکی یه جورایی مثل یه نسخه شیطانصفت از یه گربه خشمگینه! ۱. اصل و منشأ: ریشههای این موجود به افسانههای بومیان آمریکا، به خصوص در مناطق کوهستانی آپالاشین برمیگرده. ۲. ظاهر کاملاً ترسناک: شکل ظاهری: توصیفات متفاوتی دارهاما رایجترینش اینه که شبیه یک گربه کوهی بسیار بزرگ است، اما با ویژگیهای انساننما! بعضی میگن دو پا راه میره (مثل انسان). بعضی دیگه میگن بال دارد و کاملاً شبیه یک حیوان چهارپا است. رنگ: اغلب سیاه یا تیره توصیف میشود تا در تاریکی شب کاملاً نامرئی باشد. صدا: صدای جیغ یا زوزهاش یکی از ترسناکترین جنبههای اوست؛ گفته میشود این صدا شبیه جیغ یک زن است که در اعماق جنگل طنینانداز میشود. ۳. چرا عجیب و ترسناک است؟ (جنبهی روانی): گفته میشه که کِکِن توانایی تقلیدصدای انسان، به خصوص صدای زنان و کودکان، رو داره تا طعمههاش (اغلب مردان تنها) رو به سمت خودش بکشونه. بسیاری از شاهدان، به خصوص در مناطق کوهستانی، گزارش دادهاند که شبها صدای گریه یا درخواست کمک شنیدهاند که با نزدیک شدن، مشخص شده منبع صدا متعلق به هیچ انسان زندهای نبوده.
موجود عجیب: دویل (The Dover Demon) این موجود، با اینکه بال نداره، اما ظاهری فوقالعاده بیگانه و ترسناک داره که کاملاً در دستهبندی “موجود عجیب” قرار میگیره. ۱. زمان و مکان: ظهور این موجود فقط برای چند ساعت در یک شب در دسامبر ۱۹۷۷ در شهر دُوِر (Dover)، ماساچوست آمریکا گزارش شد. ۲. ظاهر کاملاً بیگانه (خیلی فرق داره): سر بزرگ و کدوئی: سرش نسبت به بدنش خیلی بزرگ بود، شبیه یه کدو تنبل بزرگ.پوست: پوستش ظاهراً زرد یا نارنجیرنگ و چروکیده بود. چشمها: دو تا چشم بزرگ، گرد و نارنجی رنگ داشت که با نور ضعیف محیط میدرخشید. اندامها: دستها و پاهایش بلند و باریک بودند، با انگشتهای بلند و لاغر. قد: حدود ۱ تا ۱.۲ متر قد داشت، پس از مرد پرنده کوتاهتر بود، اما ظاهرش خیلی غیرطبیعی بود. ۳. چرا ترسناک بود؟ ظاهرش به هیچ موجود زمینی شناخته شدهای شبیه نبود. خانوادهای که آن را دیدند، کاملاً شوکه شدند چون موجود بدون هیچ صدایی در حیاط خانه ایستاده بود و فقط بهآنها خیره شده بود، انگار داشت آنها را اسکن میکرد! این حس “خیرگی غیرانسانی” خیلی ترسناکتر از فریاد زدن است.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بهتره تو دسته داستان باشه جالب بی
این اول تو دسته سایر بود بعد ناظر گفت بزارمش توی سرگرمی😅
جالبههه🎀
خوشحالم به نظرت جالب اومد😁
معلومه جالبههه🎀