سلام سلام 👋 خوش اومدید به این پست💝 خب این پست مربوط به امروز هست یعنی ۱۶ آذر ماه ۱۴۰۴ و نکته ای نمیمونه بزنید بعدی🌸
خب اول از همه خب من امروز امتحان داشتم و از درس موردعلاقم هم بود شب ساعت ۱۲ اینا تازه شروع کردن تا ۶ تا درس رو بخونم🤡 بعد یهو خوابم برد بعد صبح ساعت ۷ بلند شدم اول فکر کردم چون آسمون میزنه به ظهر حتما مامانم بیدارم نکرده چون تعطیل بودیم بعد مادر گرامی وارد شد گفت صبح بخیر ساعت ۷ هست بلند شو برو مدرسه🥲 منم که هیچی نخوند_
بدو بدو شروع کردم خوندم یهو ساعت ۷ و نیم شد منم نه آماده شده بودم نه خونده بودم درس ۴ بودم🥲 بعد گفتم بزار برم آماده شم ساعت ۴۵ دقیقه شد دیگه گفتم وای😭 تو ماشین ۲ تا درس رو خوندم رسیدم مدرسه اونم ساعت ۸ و ۵ دقیقه🤡 *بماند من شاگرد اول اینا هستم و زود میرسم ولی امروز اینجوری شد
رفتم سر کلاس بدو بدو خداروشکر چون جشن داشتیم چیزی نگفتن🫠 بماند معلم ما خیلی مهربونن چیزی مون نمیگن ولی کارنامه_ رسیدم و صبحانه پرچمی داشتیم یعنی چی؟سوال خوبی پرسیدی خودمم نمیدونم🤣نه میدونم دیگه خ.نگ که نیستم🤡 یعنی صبحانه ما باید پرچم ایران باشه و باید سه رنگ سبز قرمز و سفید باشه همین دیگه🫠منم که یع ظرف آورده بودم (ظرف اندازه کف دستم بود انقدر کوچیکه طولش رو میگم) یه کم پنیر وسط فلفل دلمهای با گوجه🤡 اصلا ترکیب رو برم ولی خیلی خوش مزه بود😋🤡
اومدن رو صورتمون پرچم ایران کشیدن و ما انقدر بهداشتی هستیم مثلا اومدن با قلمو رو صورتمون کشیدن🤡 بعد شال سفید سفیران سلامت مامانم که مال ۱۰۰۰ سال پیش بود رو بردم بعد همه بچه ها مدام میپرسیدن سفیران سلامت؟!🤓منم داشتم دیوونه میشدم پس پَسَکی پوشیدم کسی نفهمه دیگه صف شدیم رفتیم پایین 👇
نزدیک دو ساعت فقط داشتن چرت و پرت میگفتن!🤯از اون ور دوست صمیمیم که توی ترتیب قد پشت سرم بود ناراحت هم بود ☹️ نکته بسیار مهم من نفر چهارم از قد بلندم البته شدم ۳ چون از اون دوستم بلند ترم ولی خب... بعد دف زدن و سرود ملی خوندن و سلفی گرفتن گفتن برید بالا برگ و ماژیک سی دی هاتون رو بیارید که برای روز مادر چیزی درست کنیم🙃 بعد خب دیگه پله که یکی دو تا نیست ۶۸ تا پلههههه هست!تازه تا بالا دوباره باید همین ۶۸ تارو برگردیم💀 خلاصه سریع رفتم برداشتم و با دوستام رفتیم پایین و چون ما اولین نفر ها بودیم رفتیم روی صندلی اونم ردیف اول نشستیم😎 تو کلاس هم ردیف اول میشینم البته این هفته دوباره تا جلو بشینم یه ۵ هفته ای میشه🤡 بعد خوشنویسی هم بود باید با خطی بسیار زیبا مینوشتیم روی برگ که اونم با یه لمس سوراخ میشد🥸
اونم انجام دادیم و ناراحت بود چون زنگ ورزش نداشتیم بخاطر جشن😭😭 بعد سه ساعت وایساده بودم خانم ماژیک سی دی من رو بدن برم بالا همه رفته بودن به جز من🫤 رفتم بالا و با شاهکاری روبه رو شدم که ...🥲 بچه های احکام اومده بودن تو کلاس ما امتحان میدادن ما هم همون زنگ امتحان داشتیم و منم که خیلی خونده بودم🤡نمیتونستم حتی کتابم رو بردارم یا یه غذایی بردارم بخورم داشتم می.مردم🙁
بعد که تموم شد امتحان اونا ما وارد شدیم و ما امتحان دادیم و آخهههه من جهانیان رو از کجا یادم بمونههه😭😭😭😭 با یک غلط در جاهای خالی گذروندم امتحان رو و من انقدر ناراحت بودم که غلط داشتم در کنج ناراحت ایستاده بودم😕 بعد زنگ آخر و زنگ تلخ ریاضی و جزوه رو حل کردیم و باید بای شدیم🥳 بعد زنگ خونه شد و رفتیم یک کارایی کردیم🤣
مثال دوستام داشتن دنبال یکی دیگه از دوستام می رفتن البته می دوییدن بعد دوستام رفت تو دستشویی قایم شد🤣🤣 بعد ۳۰_۴۰ دقیقه رفتیم نشستیم و اینا تا بیان دنبالمون و رفتم خونه و دیگه همین👌
راستی اینم بگم ما ۴ تا دوستیم توی مدرسه که صمیمی هستیم البته یکی از دوستام کلا محبوبه کلاسه فقط گفتم بگم که... خب نمیدونم چرا گفتم🤡
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود به پست اخر منم سر می زنید
فرصت توت فرنگی
چه جشن های سمی دارین کلاس چندمین مگه
خودمم قبول دارم
پنجم
ما پنجم بودیم ما رو بردن سر صف گفتن چهارمی هارو تشویق کنین از همه بهترن
بعدشم کرونا شد و چهارمین ها با نمرات آنلاینشون جبران کردن :)))
به غلط املایی دقت نکنید میدونم یع نوشتم یه باید باشه