karin.sh: سلام به نازدونهها👶🏻 خودمم نمیدونم چرا باید ولاگ بزارم ولی خب دیشب چون همه رو بخاطر این دیلی مورد عنایت قرار دادم ، امروز میزارمش😃
خب مدرسه حالم بد شد و ساعت9 اومدم خونه ، تا یه حموم برم و درس هام رو دوره کنم و سوال طرح کنم واسه بچه ها ساعت 12 شد. مامانم درگیر جمع و جور کردن وسایل ها بود که «فکر این دیلی» اومد تو مهم😃 و به مامانم گفتم درست کردن وسایل پای من ، کلا 30 دقیقه وقت داشتم ، سریع فلافل سرخ کردم و باهاش لقمه درست کردم ، چایی گذاشتم ، قهوه و همه چی برداشتم ، بعدشم فکر سالاد میوه تو مهم اومد ولی زیاد وقت نداشتم پس همینجوری ریختم تو ظرف. نتیجه شد این سبد و یکی دیگه کوچولو واسه جلو🙃
راه افتادیم و اولین جایی که وایسادیم توره بود ، دیگه رفتیم یه پمپ بنزین و چرت و پرت خریدن خوردن و منم کله ام تو گوشی بود طبق معمول ، هوا خیلی دزد بود یک دقیقه گرم بود یک دقیقه سرد ولی توره یخ زدیم. یکم فتیر خریدیم خوردیم (یادم رفت عکس بگیرم😁) و رفتیم سمت مقصد بعدی
خب من گرفتم خوابیدم تا چشامو باز کردم دیدم توی تونل هستیم دادم ، داداشم یه عکس گرفت از توی تونل (فکر کنم بروجرد بود🤨) یکمی بعد چشامو باز کردم دیدم هنوز تونل تموم نشده. حس کردم توهم زدم ولی خب مهم نبود گرفتم خوابیدم
حالا دیگه رسیدیم خرم آباد و داداشم از ورودی شهر یه عکس چپل گرفت (به عکس ها توجه نکنید همچون تو خواب بودیم من به فکر عکس گرفتن) بعدشم از زیبایی شهرمون لذت بردیم در عین اینکه بخاطر سرعت گیرهاش مغزمون تو حلقمون بود🙂↕️
اینجا هم بالاخره پس از کلی شیب و سر بالایی رسیدیم خونه عمه ام. (داشتم از خیابون رد میشدم نزدیک بود یه ساینا زیرم کنه😃 من آدمه آرومیم)
اومدیم دیدم عمه ام فقط میوه گذاشته روی میز منم با وسایل کمی که تو راه خریدم (مویز و بیسکوئیت) یکمی هم گردو داد و اینا یه سینی چیدم با چایی میل بفرمایند
اینجا هم با پسرعمه ام در حال تلاش برای روشن شدن ذغال ها هستیم ولی داشتن بازی در می آوردن پسس اون یکی پسر عمه ام دست به کار شد و هپی آتیش روشن شد.
اینجا هم مشخصه دیگه دارن سیخ میگیرن (بلد نیستم سیخ بگیرم وگرنه حتما از سیخ گرفتنم هم عکس میزاشتم)
نشستیم سر سفره یهویی یادمون اومد سالاد چییی منم پاشدم در عرض 5 دقیقه یه سالاد یهویی زشت درست کردم
بعدم کمک کردیم برنج و مرغ و کباب رو کشیدیم و خوردیم
بعدم راه افتادیم سمت ماژین ، خوابم میومد گرفتم خوابیدم عکس نتونستم بگیرم به جاش صبحش براتون با عکاسی مضخرفم براتون از حیاط عکس گرفتم (همه اش همین بود ، نصف عکس ها بی کیفیت بود خوابآلود گرفتیم و بد شد ببخشید ، میدونم بی محتوا بود بازم ببخشید)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ناظر بودم 💘
خوش اومدی به شهر ما گوگیوسحسطوسمس
خیلی قشنگ بوبددبدبد🪽✨🤍
مرسی
اگه بدی منم آدم چون واقعانام لرم🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فرصت
و اینکه عالی بوددد . امیدوارم کلی خوش بگذرههه
ممنونم
ممنونم