8 اسلاید توسط: ༺👑𝕥ꪜⅈρ👑༻ انتشار: 2 روز پیش 172 مشاهده گزارش ذخیره افزودن به لیست


اشتراک گذاری

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (28)
  • بچها هر اتفاق عجیبی که واستون افتاده رو بگین واسه پارت دو
    هم اینجا میتونید بگین هم میتونید برید تو چارسو توی اونی که درمورد این پست ساختم بگین

  • imageʏᴜʀɪ
    蜜璃に好意を持つ少女。

    یه بار ساعت ۱۱ اینا بود تو اینستا بودم یه فیلمی دیدم که صداش یه جوری بود و خب با هدفون گوش دادم اون صدا رو اولش فک کردم هیچ چیز خاصی نیست و رفتم خوابیدم اما باورتون نمیشه اون صدا از گوشم بیرون نرفت حتی تو خواب
    من برام مهم نبود ولی کم کم احساس میکردم کنترلی روی بدنم ندارم و برام عجیب بود
    از اونجایی که توی خوابگاه بودم دوستم اومد بیدارم کرد و وقتی تو گوگل سرچ کردم فهمیدم داشتم فلج خواب میشدم
    خیلی خوش حال بودم که اتفاقی برام نیوفتاده و دوستم و همش قربون صدقه میدادم

  • imageحوریا عشقش کشید
    مگه من چمه؟ •_•

    داشتم میرفتم کلاس پسره اومد گفت بند کفشت بازه منم دیدم اره بازه اومدم ببندم دیدم داره میبنده برام،اون لحظه خیابون به اون شلوغی خلوت خلوت شد،انرژی زنانه بالا و وقتی میترسمم سست میشم نمتونم حر کت کنم، هی گفتم خودم میبندم ولم کن ...لامصب زورشم زیاد بود کلا همه اتفاقا تو 20 ثانبه افتادبعدم بی هیچ حرفی رفت

    • imageحوریا عشقش کشید
      مگه من چمه؟ •_•

      دوباره نوشتمش
      ایت ایز سومین خاطره😅

  • imageحوریا عشقش کشید
    مگه من چمه؟ •_•

    نتیجه اخلاقی خاطره سوم
    1بعصی اوقات پسرا فاز مفت میگیرن😑
    2بند کفشاتونو ببندین😂
    3تو هرچی هم مثل من حجاب کنی در امان نیستی چون خیلیا چشاشونو درویش نمیکنن😐

  • imageحوریا عشقش کشید
    مگه من چمه؟ •_•

    ادامه سومین خاطره
    بعد بی هیچ حرفی رفت منم این وسط فشارم افتاده بود،سعی کردم اروم باشم،همون لحظه دوستم بهم رسید گفت چرا رنگت پرید و منم با تعجب و شوک براش تعریف کردم و سعی کردم فراموش کنم،تا چند جلسه که کلاس زبان میرفتم سعی میکردم تو یه زمان با دوستم برم که تنها نباشم،تا چند جلسه میدیدیم اونم پشت سرما میاد من بدبختم میترسیدم راه خونمونو یاد بگیره،برگشتو بابامو مجبور میکردم با ماشین بیاد دنبالم،بعد سومین جلسه وقتی داشتیم با دوستم میرفتیم کلاس اومد گفت حواست به بند کفشت باشه همیشه نیستم ببندم

  • imageStars✯lover
    ✯ Azrael of the world✯

    واو پس زمینه اسلاید اپل رو اسلایس کن لطفا

  • imageحوریا عشقش کشید
    مگه من چمه؟ •_•

    ترسناک و عجایب اینطوری...
    یه ساله که تو همه خوابام یه فردی هست که نمیدونم کیه چهرش مبهمه،بیشتر اوقات پسره ولی گهگاهی هم به صورت دختره ولی صداش همیشه یکیه
    بعضی اوقات تو خوابم نقش داره و خیلی وقتا هم هیچ نقشی نداره و فقط هست
    بعصی وقتا حتی تو بیداری هم صداشو خیلی ریز میشنوم ولی نمیفهمم چی میگه

  • imageحوریا عشقش کشید
    مگه من چمه؟ •_•

    ترسناک و اینطور عجایب که...
    تو مهمونی بودیم شنیدم یه صدای پسرونه صدام کرد ،بعد با دختر عمه ها و پسر عمه هام تو اتاق بودیم
    فک کردم پسر عمه هام دارن شوخی میکنن یا اذیتم میکنن ،ولی صدا جوری بود که نمیشد فکر کرد که برای اینکه باهام کار داشتن صدام کردن،ازشون پرسیدم همشون قسم میخکردن که نه بابا ما نبودیم و اینا

  • image𝐋𝐞𝐚𝐡
    Мой разум выключен

    یه بارم به مدت دو دقیقه نفس نمیکشیدم و خودمم نمی‌دونستم نفس نمیکشم تا وقتی مامانم گفت چرا نفستو حبس کردی صورتت قرمزه😀

  • image𝐋𝐞𝐚𝐡
    Мой разум выключен

    یه‌بار صدای آهنگ خاصی رو شنیدم که وقتی به بقیه گفتم اونا گفتن ما نشنیدیم در حالی که اون صدا خیلی بلند بود
    تا چند شب بعدش هم کابوس میدیدم

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.