سلام دوستان امیدوارم از این تست خوشتون بیاد.. ژانر: رمانتیک، ترسناک، ماجراجویی، هیجان.
سلام من شکیلا یه دختر ماجراجو و پز از انرژی و البته کنجکاو هستم..میخوام اتفاقاتی که میفته مو به مو و لحظه به لحظه براتون بازگو کنم پس با من همراه باشید..
امروز یه روز فوق العادست برای رفتن به پارک با دوستم جنت.. ما تو اتریش زندگی میکنیم..
میخواستم به جنت زنگ بزنم که نمیدونم چیشد یهو یاد ویلامون کنار ساحل داخل جزیره افتادم.. کاملا اتفاقی.. داستم تجزیه تحلیل میکردم.. خب من بزرگ شدم خیر سرم 22سالمه پس اجازه داره برم اونجا جنتم اگر بتونه خانوادشو راضی کنه میتونه بیاد پس حله اما یه مشکلی بود.. مادر پدرم هیچوقت نمیذاشتن من به اون ویلا نزدیک بشم... این حس کنجکاوی منو تحریک میکنه.. پس تصمیم میگیرم
برم اما باید به پدر مادرم دروغ بگم و این کارمو مشکل میکرد.. اما سعی کردم بهش فکر نکنم و سریع به جنت خبر بدم.. بعد از خبر دادن بهش و توضیحات کامل بهم گفت تمام تلاششو میکنه تا خانوادشو راضی کنه... داشتم از کنار عمارت همسایمون رد میشدم که سنگینی نگاهی رو حس کردم.. با خودم گفتم حتما یکی از اعضای خانوادشونه اما با فکر اینکه اونا دیروز رفتن مسافرت سریع به طرف عمارت برگشتم.. منم که تخیلی و توهمی با خودم گفتم اون حتما جنه.. با این فکر سریع شروع به دویدن کردم که احساس کردم یه نفر برخوردم و محکم هر دو افتادیم زمین.. اون یه دختر بود... دختره چه شکلی بود؟
دختره با دیدن من سریع بلند شد وظ شروع به عذرخواهی کرد... گفت: خانم واقعا ببخشید من معذرت میخوام منم گفتم
بعد کلی عذرخواهی راهشو کشید رفت.. اوف سرم درد گرفت از بس حرفید این بابا... داشتم به خونه نزدیک میشدم که بازم از طرف عمارت احساس کردم یه نفر داره نگام میکنه
هر کاری کردم کسی در خونمونو باز نکرد.. یدفعه متوجه کاغذی جلوی پام شدم.. برداشتمش روش نوشته بود: عزیزم من میرم خونه ی خانم جسی ناهارتو گرم کن بخور بابای دخترکم مامان... اوف حالا باز باید غذا گرم کنم.... میخواستم درو با کلید باز کنم که در خود به خود باز شد
وارد خونه شدمو لباسمو با تاپ شلوار عوض کردم وارد اشپزخونه شدم که تلفن خونه زنگ زد.. تلفنو که برداشتم هیچ صدایی نمیومد یکمی ترس برم داشت اما با کلی فحش بار کردن به اون ادم تلفنو قطع کردم و به سمت اینه به راه افتادم
روبروی اینه وایستادم که یدفعه
امیدوارم خوشتون اومده باشه...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ای بابا چرا جای هیجانی کات کردی????
زودتر بعدی رو بزار بی صبرانه منتظرم