
داستانی جنایی با همکاری دوست عزیز آوینا

روزی در ساعت ۱۲:۴۶ظهر ماشین حمل آشغال برای جمع آوری آشغال های منطقه وارد خیابان شد.

مامور شهرداری از ماشین پیدا شد تا کیسه زباله سیاه رنگی که کنار خیابان گذاشته شده بود را بردارد اما...

اما وقتی کیسه را بلند کرد کیسه از پایین پاره شد و ج.نا.زه خانم زهرا احمدی همراه با یک موبایلی که صفحه اش شکسته با کلاهی که اثراتی از مواد روانگردان روی آن بود به بیرون افتاد. مامور شهرداری از ترس زنگ به پلیس و اورژانس زد.

پلیس از دو کاراگاه با تجربه یعنی تندر و آوینا کمک خواست تا در حل این پرونده به آنها کمک کنند.

گفت و گو میان دو کاراگاه: تندر:خانم کاراگاه آخرین تماس و پیام خانم احمدی با چه کسی بود؟ آوینا:طبق استعلامی که از مخابرات گرفتیم آخرین تماس و پیامش از طرف فردی ناشناس بود که در پیام آخر گفته بود باید با او ازدواج کند. تندر:و قبل فرد ناشناس با چه کسانی صحبت کرد؟ آوینا:با برادر و پدرش.به نظر من از این دو نفر بازجویی کنیم.

کاراگاه آوینا پدر خانم احمدی را بازجویی کرد. آوینا:اسم شما چیه؟ پدر:مرتضی آوینا:آقای احمدی آیا شما با کسی مشکلی داشته اید؟ آقای احمدی:با یکی از دوستانم به نام آقای اکبر آبادی مشکل داشتم اما طوری نبود که بخواد این بلا رو سرم بیاره. آوینا:چه مشکلی دقیقا؟ آقای احمدی:چند سال پیش با ماشین اکبر تصادف کردم دیگه بعد از اون اتفاق اصلا همو هم ندیدیم.

کاراگاه تندر از برادر خانم احمدی بازجویی کرد: تندر:اسمت چیه؟ برادر:مسعود تندر:آقا مسعود آیا شما با کسی مشکل داشتی؟

مسعود:۵ سال پیش باعث اخراج هم کلاسیم آقای عادل محمدی که باعث شد یکم همدیگر رو کتک بزنیم ولی فک نکنم اون این کارو کرده باشه.

کارگاه های تصمیم میگیرن از دو فردی که برادر و پدر خانم احمدی گفتند بازجویی دونفری بگیرن.

ابتدا از آقای محمدی بازجویی میگیرند: آوینا:خب آقای محمدی شما روز جمعه کجا بودید؟ محمدی:من توی خونه ام بودم و داشتم فیلم نگاه میکردم چون علاقه زیادی به بازیگری دارم تندر:آخرین باری که بیرون رفتی کجا رفتی؟ محمدی:رفتم کلاس بازیگری. گفت و گو دو کاراگاه بعد از بازجویی: تندر:به نظر من میتونه دروغ بگه چون اون بازیگره آوینا:بله دقیقا همین طوره.

گفت و گو با آقای آبادی: تندر:آقای آبادی شما روز جمعه کجا بودید؟ آبادی:من خونه بودم. آوینا:با چه کسی خونه بودید؟ آبادی:خودم تنها چون همسرم و فرزندانم رو توی یه حادثه از دست دادم. گفت و گو دو کاراگاه بعد از بازجویی: آوینا:نمیشه به هر دو اعتماد کرد. تندر:بله به نظر من تو خونه هردو سرک بکشیم.

کاراگاه آوینا چیزی در خانه آقای محمدی جز وسایل بازیگری ندید.

اما کاراگاا تندر چاقوی خونی در خونه آقای آبادی پیدا کرد.سپس....

سپس صندلی های ماشین آقای آبادی را زیر و رو کرد و رولنگردان ها را زیر صندلی ها پیدا کرد.

اونا برای تشخیص خو.نی که روی چا.قو بود باید دی ان ای میگرفتن. بعد از تست دی ان ای کارشناس پزشکی قانونی قضیه را برای آنها توظیح داد و گفت که تست دی ان ای مثبت است.

پس آقای آبادی را دستگیر کردند و خوشحال بودند از حل پرونده.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
فرصت