تو یه پلیس شدی!

‌‌‌‌‌‌

‌‌‌‌‌‌

مظنون اول : پارک سونگهون

مظنون دوم : هوانگ هیونجین

مظنون سوم : چوی بومگیو

مظنون چهارم : جئون جونگ‌کوک

‌‌‌‌‌

‌‌‌‌‌‌

برای حدسها به‌اینجا توجه کنید : 1.دزد دوست صمیمی سوبین یعنی سونگهونه و قصد انتقام گرفتن از یونجون رو داره، چون ازش خوشش نمیاد و دعوای چندروز قبلشونم سر یونجون بوده پس یادداشت رو خطاب به‌یونجون گذاشته و ازش خواسته سوبین رو بهش پس بده! ‌ 2.دزد دشمن اونها یعنی هیونجینه، از اونجایی که یونجون تمامی وسایل خونه‌شون رو توی مدت کوتاهی تهیه کرد به‌نظر میومد وضع مالی نسبتا خوبی داره پس هیونجین برای همین تصمیم گرفته دست به‌همچین کاری بزنه! ‌ 3.دزد همکلاسی قل-درشون بومگیوئه، مسلما کسی که سابقه داره و توی مکانهای عمومی رفتار نامناسب داشته مشکوکتره و دزدی کردن واسه‌اش آب خوردنه، اون هم وقتی که با دشمن‌شون هیونجین همکاری کنه تا به‌آزار و اذیت یونجونی که احساسشو نادیده گرفته ادامه بده! ‌ 4.دزد همسایه‌شون جئون جونگ‌کوکه، جونگ‌کوک فرد مرموزیه و کسی از افکار توی سرش خبر نداره، و چه‌راحت می‌تونه باشه اگه که دزدی کنه و بعد وانمود کنه که همچین کاری نکرده، اون هم وقتی که سوبین برای خرید موبایل ازش پول قرض کرده و بعد موبایلی درکار نبوده!

‌‌‌‌‌

‌‌‌‌‌‌

‌‌‌می‌دونم که این پست نقضهای زیادی داره و بابتش عذر می‌خوام، اما ناظر لطفا تاییدش کن🙏

‌‌‌‌‌‌‌‌‌

ببخشید واقعا چیزی به‌ذهنم نرسید🙏‌‌‌

‌‌‌‌‌‌

‌‌‌‌‌‌حدس‌تون کیه ‌؟ (جواب رو توی اسلاید بعدی می‌تونید ببینید)

دزد : چوی بومگیو ‌. ‌ چوی بومگیو از سوبین نفرت و به‌یونجون علاقه داشته پس سعی کرده بهش نزدیک بشه اما همونطور که گفتیم یونجون اون رو نادیده گرفته و همین باعث شده که به‌بومگیو برخورده و کینه‌ای بشه، از اونجایی که به‌خاطر رفتارهای بدش توی عموم چندباری پاش به‌کلانتری باز شده برای اینکه سابقه‌اش کمتر به‌چشم بیاد ادعا کرده که به‌هیونجین نزدیکه و باهم دوستی دارن، درصورتی که هیونجین از این داستان حتی خبری نداشته!! بومگیو چندباری به‌خونهٔ اون دو می‌ره و از اونجایی که نمی‌خواسته توی دردسرهای بزرگی بیفته از وسایل کوچیک و بی‌ارزش شروع می‌کنه و بعد یادداشتی اونجا می‌ذاره تا توجهشون رو به‌خودش جلب کنه و شاید موفق بشه که بین اون دو کوچکترین فاصله‌ای بندازه تا حداقل تلافی کنه. روز قبلش بومگیو اگاه از اینکه بین سونگهون و سوبین دعوایی رخ داده، سونگهون رو بلافاصله بعد از مدرسه اون هم توی روزی که تعدادی از دانش اموزان (که شامل یونجون و سوبین هم می‌شد) کلاس فوق‌العاده داشتن، گیر میاره و با ته-دیدهای مختلف به‌زور ماشینش رو ازش می‌گیره تا شک رو تاحد ممکن از خودش دور کنه-سونگهون که از تهدیدهای بومگیو می‌ترسیده و نمی‌خواسته درگیر این قضایا بشه، ترجیح می‌ده که چندروزی به‌مدرسه نره و همچنین با سوبین صحبت‌ نمی‌کنه تا سین جیم نشه. بومگیو با ماشین سونگهون به خونهٔ اون دو می‌ره و موبایلی که سوبین چندروز قبلش با پولی که از جونگ‌کوک قرض داشت خریده بود می‌دزده و سوبین موقعی که به‌خونه برمیگرده و متوجه جدی بودن قضیه می‌شه، با ادارهٔ پلیس تماس می‌گیره. بعد از اینکه پلیسها به‌اون جا اومدن، خبر به‌گوش جونگ‌کوک می‌رسه و می‌فهمه که سوبین حالا موبایلی نداره. ‌ -هیونجین دزد نبود، چون وضع مالی خوبی نداشت و اگه می‌خواست چیزی بدزده وسایل گرونتر رو می‌دزدید. درضمن چیزی هم نداشت که بخواد از سوبین و یا یونجون پس بگیره. -سونگهون تا آخرین لحظه مشکوک بود اما دزد نبود، چون هرچقدر هم ادم باکسی مشکل داشته باشه نمی‌ره به‌خاطرش از بهترین دوستش دزدی کنه. اگر که دلیل محکمی نباشه، اینکه با ماشینی که صاحبخونه اون رو می‌شناسه به‌خونه‌اش بره و گوشی بهترین دوستش رو بدزده یکم عجیبه، اون هم وقتی که دزدیدن گوشی یونجون اونجا منطقی‌تر به‌نظر می‌اومد! -جونگ‌کوک دزد نبود، فردی که هم آروم و مرموزه و هم مایه‌دار مسلما برای پس گرفتن پولش دست به‌کارهای معقولانه‌تری می‌زنه تا دزدیدن یه‌سری چیزهای سطحی که خریدنش واسه‌اش آب خوردنه.