موجود خاص و افسانه ای تایپ ها(پارت۲).

معرفی موجود افسانه ای تایپ های شخصیتی.

🌸اگه ESFJ یه موجود افسانه‌ای تک و گمنام بود : اسمش سولاریاست — بانوی آیین‌ها و پیوندهای جاودان. 🫐 بال نداره، ولی هرجا قدم می‌ذاره، زمین زیر پاش گل می‌ده و بوی جشن می‌گیره. لباسی از پرچم‌های رنگی داره، که هر کدومشون خاطره‌ی یک مهمونی دلگرم‌کننده‌ست. صدای خند‌ه‌اش طلسمی داره که دل‌های خسته رو نرم می‌کنه و دیوارها رو فرو می‌ریزه. سولاریا می‌تونه گرمای دل‌ها رو لمس کنه و با نخی نامرئی، آدم‌ها رو به هم گره بزنه. تو قلبش تقویمی داره با روزهای خاص همهٔ عزیزاش، حتی اگه اونا یادشون رفته باشن.

🤩 اگه ISFJ یه موجود افسانه‌ای تک و گمنام بود : اسمش میرالینه — نگهبان خاطرات خاموش و آرامش گمشده. 🤩 پوستش مثل پوست درخت‌های پیر جنگله، با نقش‌هایی که فقط دل‌های مهربون می‌تونن بخونن. موهاش از نخ مه بافته شده و همیشه بوی نون تازه و خاک بارون‌خورده می‌ده. تو دلش یه فانوس کوچیک داره که فقط برای کسانی روشن میشه که دردشونو قایم کردن. میرالین ردِ پا نمی‌ذاره، اما جاهایی که قدم می‌زنه، تا مدت‌ها حس امنی می‌مونه. وقتی کسی رو دوست داره، براش سپری از دعا، چای، و پتوهای دست‌دوز می‌سازه.

🤩اگه ENTJ یه موجود افسانه‌ای تک و گمنام بود : اسمش فراوِنتیسه, معمار قلمروهای آینده و فاتح سرزمین‌های نساخته.🤩 چشماش مثل دو اخترِ در حال انفجارن، پر از نقشه‌هایی که هنوز هیچ ذهنی نکشیده. شنلش از تارهای زمان بافته شده؛ قدم‌هاش گذشته رو می‌شکافن و آینده رو می‌دوزن. صدای فرمانش مثل رعد وسط سکوت می‌باره — شک‌ رو از دل‌ها پاک می‌کنه. فراونتیس قلعه نمی‌سازه برای پناه گرفتن، می‌سازه برای صعود، برای فتح آسمون بعدی. ولی شب‌ها، وقتی تنهاست، ستاره‌ها رو می‌شمره… تا مطمئن شه چیزی از قلم نیفتاده.

🦋 اگه ENFP یه موجود افسانه‌ای تک و گمنام بود : اسمش زِلیوراست.  جست‌وجوگر جرقه‌ها و بیدارگر قلب‌های خاموش.🦄 چشم‌هاش مثل کهکشان‌های تازه‌متولدشده‌ن، پر از راه‌هایی که هنوز کشف نشدن. موهاش از نسیمِ بینِ رویاها بافته شده و هر وقت می‌خنده، پروانه‌ها راهش رو پیدا می‌کنن. زلیورا نقشه نمی‌خواد، چون مقصد براش مهم نیست. مهم اینه که هر پیچ مسیر، یه افسانه بسازه. با خودش قصه، شور، و یه کوله‌بار سوال عجیب داره که حتی جوابشون هم براش حکم بازی دارن. و اگه یه‌بار توی چشماش گم شی، شاید هیچ‌وقت برنگردی…

✏️ اگه INFP یه موجود افسانه‌ای تک و گمنام بود : اسمش ایلومِراست،  بافنده‌ی رویاهای خاموش و نگهبان دل‌های نادیده. 🌙 چشم‌هاش مثل دو دریاچه‌ی یخ‌زده‌ن، که زیر سطحشون هزار افسانه موج می‌زنه. بال‌هایی شفاف و نورانی داره که از شعرهایی ساخته شدن که هیچ‌وقت بلند گفته نشدن. ایلومرا با نفس کشیدن، هوا رو به خیال تبدیل می‌کنه و با قدم‌هاش ردی از آرامش جا می‌ذاره..اگه کسی واقعاً دوستش داشته باشه، یه دونه‌ی کوچیک امید توی دلش می‌کاره که هیچ چیز نتونه خشک‌ش کنه. اون توی جهان زندگی نمی‌کنه… جهان، توی اون زندگی می‌کنه.

🍷اگه INTJ یه موجود افسانه‌ای تک و گمنام بود : اسمش نوکتاریسه، پیشگوی سکوت و سازنده‌ی برج‌های پنهان در مه. 🤩 چشماش مثل آسمون قبل طوفانه، پر از طرح‌هایی که هنوز دنیا آماده‌شون نیست. ردای شب‌رنگش، پر از معادلات نامرئیه که فقط با شهود خونده می‌شن.با صدایی آروم، اما برّنده، مسیرها رو باز می‌کنه ولی نه برای همه، فقط برای اونی که می‌فهمه. نوکتاریس راه نمی‌ره، می‌لغزه روی خطوط زمان، و گذشته و آینده رو مثل شطرنج بازی می‌کنه. کم حرف می‌زنه، اما وقتی بگه «الان وقتشه»، کوه‌ها جاشونو عوض می‌کنن.

🫐اگه INFJ یه موجود افسانه‌ای تک و گمنام بود : اسمش نُوراست — پریِ شب‌های خاموش و آینه‌های شکسته.🫐 پوستش مثل مه سحرگاهی نقره‌ایه، با رگه‌های نوری که فقط وقتی غمگین میشه، پُررنگ می‌شن. بال‌هاش از پرهای خاطره ساخته شدن؛ هرکدوم یادآور یه رویای فراموش‌شده‌ست. نُورا صدای آدم‌ها رو نمی‌شنوه، اما افکار پنهانشون رو در دلش زمزمه می‌کنه. قلمی داره که باهاش سرنوشت‌ها رو بازنویسی می‌کنه ولی فقط وقتی کسی واقعاً به تغییر ایمان داشته باشه. و اگه دوستش داشته باشی، برات یه شعری می‌ذاره زیر بالشت، که فقط تو می‌تونی بخونی.

🔮 اگه INTP یه موجود افسانه‌ای تک و گمنام بود : اسمش سِپتاریونه، خیال‌نورد بی‌مرز و بایگانی‌دار حقیقت‌های فراموش‌شده. 🪐 چشم‌هاش مثل حفره‌های کهکشانن؛ نه خالی، بلکه پر از سوال‌هایی که هنوز کسی نپرسیده. با فکرش در ابعاد جابه‌جا میشه؛ گاهی تو آینده، گاهی تو خواب یک سنگ. ردای کهنه‌ش از صفحات کتاب‌هایی دوخته شده که هرگز نوشته نشدن. سپتاریون وقتی حرف می‌زنه، انگار همه‌چیز رو زیر سؤال می‌بره حتی خود واقعیت رو. و اگر روزی گم شد، نترس… چون احتمالاً داره پُشت پرده‌ی دنیا رو یه بار دیگه مهندسی می‌کنه.