شخصیت های خاکستری

شخصیت خاکستری یعنی چی؟ شخصیت‌های خاکستری نه مثل قهرمان‌ها همیشه خوبن، نه مثل شرورها همیشه بد. اون‌ها گاهی تصمیم‌های خوبی می‌گیرن، گاهی اشتباه می‌کنن. ولی چیزی که جالبه اینه که... خودشون دلیل دارن برای کارهاشون

رودئوس در زندگی قبلی‌اش انسانی منزوی و شکست‌خورده بود. بعد از تولد دوباره، با خاطرات گذشته‌اش، تلاش می‌کنه آدم بهتری بشه. اما هنوز هم گاهی رفتارهای خودخواهانه یا ناپخته ازش سر می‌زنه. همین تضاد بین تلاش برای رشد و ضعف‌های انسانی، اون رو به یه شخصیت خاکستری واقعی تبدیل کرده.

آرمان‌گراست و می‌خواد دنیا رو نجات بده، ولی روش‌هاش بی‌رحمانه‌ان. فلسفه‌اش اینه که "صد نفر رو قربانی کن تا هزار نفر نجات پیدا کنن." این نگاه باعث می‌شه مخاطب مدام بین تحسین و انتقاد ازش در نوسان باشه.

خون‌آشامیه که با موجودات شیطانی مبارزه می‌کنه، ولی خودش هم از تاریکی درونش فرار نکرده. با اینکه از قدرتش برای محافظت استفاده می‌کنه، گاهی خشونتش از مرز اخلاقی عبور می‌کنه.

از کودکی با تراژدی زندگی کرده و مسیرش پر از انتقام، خشم، و در نهایت تلاش برای درک حقیقت بوده. تصمیم‌هاش گاهی ناجوانمردانه‌ان، ولی انگیزه‌هاش از درد و رنج واقعی نشأت می‌گیرن.

جنگجویی با گذشته‌ای تاریک و پر از خشونت. برای بقا و انتقام می‌جنگه، ولی درونش هنوز انسانیت و عشق موج می‌زنه. گاتس نماد مبارزه با سرنوشتیه که خودش انتخاب نکرده.

در ابتدا داوری بی‌احساسه که فقط بر اساس رفتار انسان‌ها در بازی‌های مرگ قضاوت می‌کنه. اما با ورود یک انسان به دنیای پس از مرگ، شروع به درک احساسات و مفهوم انسانیت می‌کنه.

زن تفنگ‌دار خشن و بی‌پروا که در دنیایی بی‌رحم بزرگ شده. گاهی وجهه‌های انسانی از خودش نشون می‌ده، ولی بیشتر وقت‌ها محصول خشونت و بی‌اعتمادیه.