
ترسهای ذهنی ما گاهی از خود واقعیت هم بزرگترند! 😨 چرا گاهی از اتفاقهایی میترسیم که حتی احتمال رخ دادنشان صفر است؟ این مطلب تو را به سفری در مغزت میبرد تا بفهمی چرا ذهنمان اینهمه سناریوی وحشتناک میسازد و چطور میتوانی از این دام ترسهای بیاساس رها شوی! 🚀✨ ترس ذهن خودشناسی
معمولا طرحواره آسیبپذیری/بیماری زمانی به وجود میآید که فرد با مراقبان بیش از حد محافظتکننده و نگران بزرگ شود. مراقبانی که همیشه در کودکی با استفاده از زبان اغراقآمیز به او در مورد خطر هشدار دهند. مثلا به جای هشدار ساده «ممکن است بیافتی و به خودت آسیب بزنی»، میگویند « سرت ضربه میخورد و میمیری». این نوع رفتار میتواند فرد را به این باور برساند که دنیا مکان خطرناکی است و باید همیشه مراقب و هوشیار باشد. البته خود این مراقبان هم احتمالا به دلیل بیماریهای روحی، تجربیات گذشته یا طرحوارههای ناسازگار خودشان چنین رفتاری دارند.
تغییرات ناگهانی در زندگی یا تجربیات طولانیمدت آسیبپذیری مانند بیماری یا مرگ یکی از عزیزان، فقر، بلایا یا خشونت ساختاری هم میتواند باعث شود که افراد باور کنند که دنیا محلی ناامن و خطرناک است. در واقع داشتن والدین بسیار محتاط یا تجربه تروما در کودکی باعث میشود که ناحیهای در مغز به نام آمیگدال در حالت آمادهباش دائمی قرار گیرد و فرد نسبت به خطر بیش از حد حساس و واکنشپذیر شود
داشتن یک آمیگدال (رادار احساس خطر در مغز) بسیار حساس به این معنی است که فرد در همه جا – صرف نظر از اینکه هر موقعیتی واقعا تا چه حد ممکن است خطرناک باشد – احساس نامنی و خطر میکند. به زبان خیلی ساده افراد دارای طرحواره آسیبپذیری/بیماری معمولا اضطراب مداومی را تجربه میکنند که بهدلیل ترس مداوم از خطرناک بودن دنیاست. همین استرس و اضطراب مزمن میتواند اثراث منفی جدی روی کار و تحصیل و حتی زندگی عاطفی و روابط آنها بزند.
مثلا افراد با طرحواره آسیبپذیری ممکن است: منزوی شوند و از شرکت در دورهمیهای جمعی فرار کنند (کاهش دوستی، روابط عاشقانه و روابط کاری) در تمرکز بر کارهای روزانه مشکل داشته باشند استراحت (خواب) و تفریح یا انجام فعالیتهای لذتبخش هم برای فرد دشوار میشود برای کسب اطمینان خاطر دچار وسواس میشوند بهدلیل سطوح بالای استرس طولانیمدت ممکن است درگیر مشکلات جسمی مثل فشار خون بالا، حمله قلبی یا سکته شوند
در کنار همه این موارد و همچنین طرحواره درمانی استراتژیها و راهکارهایی هم وجود دارد که میتواند به افرادی با طرحواره آسیبپذیری کمک کند تا باورهای اشتباه خود را درباره در خطر بودن تغییر دهند. مثلا: ۱.تشخیص دقیق ترسها مهم است که فرد تشخیص دهد که چه زمانی تحریک میشود و بیشتر درباره چه موضوعاتی احساس خطر میکند. اگر فرد انواع نگرانیهای خود را بشناسد و بداند که هر چند وقت یکبار درگیر استرس و اضطراب میشود، بهتر میتواند برای تغییر الگوی افکار و رفتار خود برنامهریزی کند. ۲.تمرین ذهنآگاهی افرادی که دارای طرحواره آسیبپذیری هستند، معمولا با سطوح بالاتری از اضطراب درگیر خواهند بود. حتی ممکن است وضعیت فعلی خود را در ذهنشان به بدترین سناریو تبدیل کنند. همه اینها میتواند آرامش، کار و تفریح را دشوار کند. تمرینهای تنفسی، تکنیکهای آرامسازی عضلانی و تمرکز حواس، همگی به کاهش تشدید اضطراب و تمرکز بر زمان حال در این افراد کمک میکنند. آموزش مغز برای تمرکز روی زمان حال و پس زدن افکار و احساسات منفی، انجام کارها را حتی زمانی که این طرحواره در فرد فعال میشود راحتتر میکند. ۳.تمرکز روی واقعیتها ترسهایی که فرد در طرحواره آسیبپذیری با آنها درگیر است، در بیشتر موارد ریشه در واقعیت ندارند. یعنی حتی اگر ناشی از تجربیات گذشته باشند در موقعیت فعلی فرد و زمان حال بیدلیل هستند. بنابراین این افراد باید روی واقعیت و زمان حال تمرکز کنند و شواهدی پیدا کنند که اشتباه بودن ترسهایشان را ثابت کند. برای مثال، اگر فرد ترس از پرواز دارد، بد نیست هر زمان که سوار هواپیما میشود، تعداد دفعاتی که سالم به مقصد رسیده را مرور کند. ۴.کنترل وسواس نیاز به اطمینان برای کسانی طرحواره آسیبپذیری دارند مهم است که همیشه و برای هر موضوع حتی سادهای بهدنبال اطمینان باشند. درست است که تلاش برای رسیدن به اطمینان میتواند اضطراب را کاهش دهد، اما ریشه مشکل را حل نمیکند. در ضمن این نیاز به جستجوی اطمینان میتواند بهسرعت تبدیل به وسواس شود و برای کسانی که مدام از آنها اطمینان بیشتر میخواهید به بار سنگینی تبدیل خواهد شد
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!