های گایززز 😇 این اولین داستان منه درباره تهیونگه💜 اومید وارم خوشتون بیاد 🤗 لایک کامنت فراموش نشه💚💓
اسم شما در این داستان ا.ت
شروع:
از سر کار اومدم خیلی خسته بودم
ظاهرا یه تصادف شده بود و چند تا ماشین تو تصادف چپ شده بودن کلی زخمی و البته جنازه آوردن بیمارستان
اول یه دوش گرفتم یه کاسه نودل برداشتم و رو مبل نشستم همینطوری که می خوردم تلوزیون رو روشن کردم اخبار بود خواستم بزنم کانال دیگه که با خبری که گفت تا مرز سکته رفتم 😯😨
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
37 لایک
سلام دوستان
من برام مشکلی پیش اومد که پروفایلم رو عوض کردم لطفا با این یکی پروفایلم بقیه داستان رو بخونید ممنون
سلام مجدد😥دوباره پروفایلم تغییر کردددد😣😣😣😣
پارت بعدی از هفته ی بعد میذارم 😘😘ببخشید دیشب پارت جدید گذاشتم الان اومدم تستچی دیدم پروفایلم پاک شده 😓😓😓😓😓😓😓😓😓😓😓
زبون روزه خیلی خندیدم
خیلی خوب بود 😍💜
خیلی طول میکشه برسه به زمان حال؟
تروخدا پارت بعدی رو زود تر بزار عاشق این سبک داستانام
خیلی عالیییی بود💝💝💝💝💝😘
لطفا پارت بعدی رو بزار💛
پارت بعدددددددددد
زیادی خوبه😍😍😍😍
پارت بعد رو کییییی میزارییییییییییییی
خیییییییییلییییییی عالی بود 🍦❤❤🍦
و دو نکته : پارت بعد سریع بیاد و زیاد تر و طولانیییییییییی تر
ممنون 🍫
حتمااا عزیزم مرسی که انجام دادی😘😘😘
گذاشتم تو برسیه
خواهش میکنم خواهش میکنم پارت بعدی رو بزار
تازه از خواب پاشدم اودم تستو خوندم برق از سرم پرید
گذاشتم تو برسیه عزیزم💕💕💕💕💕
مرسی که انجام دادی😚😚😚😚
خیلی خوبه
لطفا زودتر پارت بعد و بزار
مرسی عزیزم💕💕💕💕
پارت بعد رو گذاشتم تو برسیه😀😉