
اختلال هویت تجزیهای نوعی اختلال روانی نادر اما شدید است که در آن فرد بیش از یک هویت یا "شخصیت" مستقل دارد که بهتناوب کنترل رفتار او را در دست میگیرند. این اختلال معمولا نتیجهی ضربههای شدید روانی در کودکی، مانند سوءاستفاده یا غفلت عاطفی است. با این حال با بررسی شیوههای شناسایی، درک، و مدیریت این اختلال است میتوان کیفیت زندگی افراد مبتلا را بهبود بخشید.

اختلال هویت تجزیهای (DID)، که در گذشته با نام «اختلال چند شخصیتی» شناخته میشد، نوعی اختلال روانی پیچیده است که با حضور حداقل دو یا چند هویت یا شخصیت متمایز در یک فرد مشخص میشود. هر یک از این هویتها یا حالتهای شخصیتی میتوانند در زمانهای مختلف کنترل رفتار فرد را بهدست بگیرند. این هویتها اغلب نامها، سنها، ویژگیهای رفتاری، و حتی زبان بدن متفاوتی دارند. افراد مبتلا ممکن است گاهی هیچگونه آگاهی از اعمال یا گفتههای شخصیت دیگر نداشته باشند، که این باعث گسست در حافظه و احساس ناپیوستگی در هویت میشود. این اختلال بر عملکرد روزمره فرد تأثیر منفی میگذارد و ممکن است با مشکلاتی مانند اضطراب، افسردگی، و اختلالات خواب همراه باشد.

علت اصلی DID معمولاً تجربهی شدید تروما یا آسیب روانی در دوران کودکی است. بسیاری از بیماران گزارش میدهند که در دوران کودکی قربانی جسمی یا عاطفی بودهاند. در این شرایط، ذهن کودک که توانایی تحمل فشار روانی زیاد را ندارد، برای محافظت از خود، یک یا چند هویت جایگزین خلق میکند. این مکانیسم دفاعی باعث میشود کودک احساس کند که این دردها مربوط به "او" نبوده، بلکه مربوط به شخصیتی دیگر است. در طول زمان و با تکرار وقایع آسیبزا، این شخصیتها قوام مییابند و ممکن است کنترل زندگی فرد را به تناوب به دست بگیرند. علاوه بر تروما، عوامل ژنتیکی، زیستی و اجتماعی نیز میتوانند زمینهساز یا تشدیدکننده این اختلال باشند، هرچند نقش آنها هنوز بهصورت دقیق شناخته نشده است.

اختلال DID با نشانههای متعددی بروز میکند که ممکن است در ابتدا بهراحتی با دیگر بیماریهای روانی اشتباه گرفته شود. از جمله این نشانهها میتوان به وجود صداهای درونی (که گاهی با توهمهای شنوایی اشتباه گرفته میشود)، احساس گسست از بدن یا واقعیت (که به آن دیپرشونالیزاسیون یا دیریالیزاسیون گفته میشود)، فراموشیهای ناگهانی و شدید، و تغییرات رفتاری غیرقابل توجیه اشاره کرد. فرد ممکن است به طور ناگهانی سبک حرف زدن، لباس پوشیدن یا حتی نوشتن خود را تغییر دهد، بدون آنکه خود آگاهی از این تغییرات داشته باشد. تشخیص این اختلال نیازمند ارزیابی دقیق توسط روانپزشک یا روانشناس بالینی با تجربه است. ابزارهایی مانند مصاحبه بالینی ساختار یافته (SCID-D) و تستهای روانسنجی تخصصی برای بررسی وجود هویتهای متعدد بهکار میروند.

درمان اختلال DID یکی از پیچیدهترین فرآیندهای درمان در رواندرمانی است. یکی از چالشهای اصلی، مقاومت برخی از هویتها در برابر تغییر یا درمان است؛ زیرا برخی از این شخصیتها ممکن است حس کنند که برای بقاء فرد ضروری هستند. همچنین، بیماران مبتلا معمولاً از آسیبهای روانی شدید رنج میبرند که صحبت در مورد آنها ممکن است فرآیند درمان را دشوارتر کند. از سوی دیگر، ممکن است اشتباهات تشخیصی رخ دهد، چرا که علائم DID با برخی از اختلالات دیگر مانند اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی یا اختلال مرزی شخصیت شباهت دارد. همچنین، این بیماران به دلیل تغییرات مکرر شخصیتی، ممکن است دچار بیاعتمادی به درمانگر شوند یا از جلسات درمانی فرار کنند. علاوه بر این، اطرافیان بیمار نیز معمولاً دچار سردرگمی، نگرانی و استیصال میشوند و نیاز به آموزش و حمایت دارند تا بتوانند نقش مؤثری در روند بهبود ایفا کنند.

و اما مدیریت اختلال چند شخصیتی (DID)! مدیریت اختلال هویت تجزیهای نیازمند رویکردی چندوجهی است که شامل درمانهای روانشناختی، دارویی، حمایتهای اجتماعی و آموزشهای فردی میشود. از آنجا که این اختلال ماهیتی مزمن دارد، هدف از مدیریت آن نه تنها کاهش علائم بلکه کمک به ادغام هویتها و افزایش کیفیت زندگی فرد است. مؤثرترین روش درمان اختلال DID رواندرمانی بلندمدت است، بهویژه درمانهایی که تمرکز آنها بر آسیبهای روانی دوران کودکی است. در این درمانها، سعی میشود رابطهای امن میان بیمار و درمانگر ایجاد شود تا بیمار بتواند به مرور زمان درباره تجربههای دردناک خود صحبت کند. یکی از مهمترین اهداف درمان، ادغام یا هماهنگسازی هویتهای مختلف است، بهگونهای که فرد بتواند عملکرد پایدار و منسجمی داشته باشد. درمانگر سعی میکند با تمام "شخصیتهای درونی" بیمار ارتباط برقرار کرده و آنها را به عنوان بخشهایی از یک هویت واحد بشناسد. روشهای مؤثر در رواندرمانی DID شامل: درمان شناختی-رفتاری (CBT) برای شناسایی افکار غیرمنطقی و جایگزینی آنها، درمان پویشی و تحلیل روانپویشی برای بررسی ریشههای تروما و رابطه آن با شکلگیری شخصیتها، درمان مبتنی بر ذهنآگاهی و پذیرش (ACT یا MBCT) برای کمک به بیمار در مدیریت افکار آزاردهنده و کاهش اضطراب

دارودرمانی در DID بیشتر نقش کمکی دارد، چون هیچ دارویی مستقیماً برای درمان خود اختلال تجزیهای تأیید نشده است. با این حال، از داروها برای کنترل علائم همراه مانند افسردگی، اضطراب، بیخوابی یا حملات پنیک استفاده میشود. در این زمینه، داروهای ضدافسردگی مانند SSRIها، داروهای ضداضطراب، و گاهی داروهای تثبیتکننده خلق بهکار میروند. تجویز دارو باید با احتیاط و تحت نظارت متخصص روانپزشک انجام شود، چون برخی هویتها ممکن است به داروها واکنش متفاوتی نشان دهند یا مصرف دارو را پس بزنند.

نقش خانواده، دوستان و اطرافیان در مدیریت اختلال چند شخصیتی بسیار حیاتی است. افراد نزدیک باید درک درستی از ماهیت اختلال داشته باشند و بدانند که تغییرات رفتاری ناگهانی بیمار عمدی یا ساختگی نیستند. حمایت خانواده در قالبهای افزایش آگاهی خانواده، ایجاد محیطی امن و بدون قضاوت، همراهی در جلسات درمانی و یا عضویت در گروههای حمایتی (هم برای بیمار و هم خانواده) میتواند فضایی فراهم کند تا آنها تجربیات خود را به اشتراک بگذارند و احساس تنهایی نکنند میتواند مؤثر باشد.

آموزش مهارتهای خودمدیریتی به فرد مبتلا، نقش مهمی در افزایش کنترل شخصی و کاهش بحرانها دارد. برخی از این اقدامات؛ نوشتن وقایع روزانه و ثبت حالات روانی برای افزایش بینش نسبت به تغییرات شخصیتی، تمرین تکنیکهای آرامسازی مانند مدیتیشن، تنفس عمیق و یوگا، ایجاد برنامه روزانه منظم و قابل پیشبینی که از بروز اضطراب جلوگیری میکند، شناسایی محرکها (triggerها) که ممکن است باعث فعال شدن یک شخصیت خاص شوند و اجتناب از آنها، ایجاد "توافقات درونی" بین هویتها برای تسهیل همکاری میان آنها و کاهش درگیریهای درونی.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
وای خیلی جالب بود خسته نباشییی💞💞
ممنوننن✨️
پستت عالی بود و کاور؟ بینظیر، خسته نباشی
لطف داری🎀
وقتی اطرافت چند نفر اینشکلی هستن و میترسی از خونه پاتو بزاری بیرون:
خیلی خیلی این اختلال روح کسانی که میبینن رو بهم میریزه پس بهتره لطفا به درمانش فکر کنید
آره دقیقا
من الان چرا از خوندن این خوشم اومد🤔
😂
فالوم کنید ده تا اسلایس چارسوتون لایکه🎀❕