
سبک دریمکور : دنیایی از رویاهای سورئال و نوستالژی گمشده ~ مرز بین رویا و واقعیت
دریمکور ترکیبی از واژههای Dream (رویا) و Core (هسته/سبک) است. سبکی بصری و مفهومی که بیشتر از آنکه یک ژانر مشخص باشد، یک حس و حالت ذهنی است. تصاویر، ویدیوها و موسیقیهایی که در این سبک تولید میشوند، اغلب عجیب، تار، مبهم و در عین حال آرامشبخش هستند. هدف اصلی این سبک، برانگیختن احساساتی عمیق و گاهی ضد و نقیض مثل دلتنگی، آنموئیا (احساس دلتنگی برای زمانی که هرگز تجربه نکردهاید) آرامش، ترس و کنجکاوی، سردرگمی و گاهی حتی حس گیر افتادن یا گم شدن در یک رویا را برانگیزد همهی این احساسات بر پایهی ایجاد حس نوستالژی، سورئالیسم و احساسات مبهم و ناآشنا شکل گرفته است. این سبک با تصاویر، ویدیوها و موسیقی در آمیخته شده و ترکیبی از رؤیاهای غیرواقعی، خاطرات گمشده و تصاویر مبهمی است که حالتی از ناآشنایی آشنا (Liminality) را به وجود میآورد. دریمکور اغلب با تصاویر عجیب، رنگهای محو، نورپردازیهای غیرمعمول و فضاهای خالی همراه است. همچنین دریمکور از مفاهیمی مانند (liminal space) (wierdcore) (nostalgia horror) الهام گرفته است.
این سبک در اوایل دههی ۲۰۲۰ به لطف اینترنت و پلتفرمهایی مثل تیکتاک و یوتیوب محبوب شد. برخی از اولین نمونههای این سبک را میتوان در سال ۲۰۱۲ در یوتیوب یافت. اما اصطلاح دریمکور احتمالا در سال ۲۰۱۸ در تامبلر شکل گرفته است. کاربران با ترکیب موسیقی وهمآلود، تصاویر دگرگونشده و متنهای راز آلود، دنیایی را خلق کردند که گویی از خاطراتی فراموششده یا رویاهایی گمشده نشأت گرفته است. دریمکور تأثیر قابلتوجهی بر هنر معاصر و رسانههای اجتماعی داشته است، به ویژه در نحوهی بیان احساسات و خاطرات به صورت تصویری و دیجیتال.
ویژگیهای اصلی دریمکور شامل :
۱. حس ناآشنایی آشنا (Liminality): فضاهای دریمکور اغلب مکانهایی هستند که به نظر آشنا میرسند. فضاهای لیمینال، مکانهایی که حس بینابینی دارند، اما انگار چیزی در آنها اشتباه یا غیرعادی است. این حس از مکانهایی مانند راهروهای خالی، اتاق های بینام، استخرهای بدون آب، مدارس خالی، مراکز خرید متروکه، پارکهای بیسروصدا و خیابانهای ساکت در نیمهشب نشأت میگیرد.
۲. تصاویر و عناصر متفاوت: در تصاویر دریمکور، اشیایی دیده میشوند که در مکانهای غیرمعمول قرار گرفتهاند، مثل تاب کودکانه در وسط بیابان، تلویزیونی روشن در یک اتاق خالی و... این ترکیبها حس ناشناختگی و خیالپردازی را تقویت میکنند. برخی تصاویر دریمکور شامل شخصیتهایی هستند که چهره ندارند یا بهجای سر، اشیای دیگری مثل تلویزیون یا ماسک دارند. همچنین دریمکور از عناصری مثل معماری غیرممکن، موجودات عجیب یا چیدمانهای غیرمنطقی برای ایجاد فضایی رویایی و کمی نگرانکننده استفاده میکند.
۳. استفاده از تصاویر سورئال و گلیچمانند: تصاویر دریمکور معمولاً دچار تحریف دیجیتالی، افکتهای گلیچ و رنگهای نئونی یا محو هستند. رنگهای روشن و غیرواقعی مثل صورتی، آبی، سبز و سفید. همچنین تصاویر ساختاری یا جغرافیایی غیرممکن که حس گیر افتادن در یک رویا را ایجاد میکنند. ترکیب این عناصر باعث میشود که تصاویر شبیه خاطرات مبهم و خوابهای عجیب به نظر برسند.
۴. تأکید بر نوستالژی گمشده: بسیاری از تصاویر دریمکور از دوران کودکی الهام گرفته شدهاند، بهویژه از انیمیشنهای قدیمی، تبلیغات با تصاویر کم کیفیت به سبک VHS، اتاقهای بازی دهه ۹۰ و اشیایی که حس دلتنگی و یادآوری گذشته را برمیانگیزند یا صحنههای آشنا اما کمی نامتعارف. این سبک اغلب از عناصر دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ الهام میگیرد تا حس خاطرات فراموششده را ایجاد کند.
۵. پیامهای رازآلود و متنهای عجیب: در بسیاری از محتوای دریمکور، متنهایی دیده میشود که به نظر بیمعنی یا هشداردهنده میرسند. جملاتی مانند "تو قبلاً اینجا بودهای" یا "بیدار نشو" حس یک رؤیای بیپایان را القا میکنند.
۶. موسیقی و صداهای وهمآلود: دریمکور علاوه بر تصاویر، در موسیقی نیز تأثیرگذار بوده است. موسیقی در سبک دریمکور اغلب شامل ریتم آهسته و فرا واقعی با صدای محیط، زمزمه، یا آهنگهایی بدون ساختار سنتی، ملودیهای آرام، تکرارشونده، دلهره آور و تغییر یافته است که گاهی با افکتهای صوتی نامفهوم و زمزمههای محو ترکیب میشود. این صداها حس ورود به یک بعد دیگر را تداعی میکنند.
دریمکور در طراحی جلد آلبومها، پوسترها و تبلیغات دیده میشود.برخی فیلمها و انیمیشنها از فضای لیمینال و رویاگونهی دریمکور برای ایجاد حس ناشناختگی و خیالپردازی بهره میبرند. دریمکور در موزیکویدیوها نیز دیده میشود، جایی که تصاویر سورئال و احساسی با موسیقی ترکیب میشوند.برخی بازیهای مستقل از فضاهای لیمینال و طراحیهای غیرواقعی الهام گرفتهاند. بازیهایی که حس گمشدگی و نوستالژی را القا میکنند، اغلب از عناصر دریمکور بهره میبرند. سبک بصری دریمکور در طراحی محیطهای بازیهای ترسناک و ماجراجویی دیده میشود.
مقایسهی دریمکور: ویردکور بیشتر بر روی احساس وحشت و گلیچهای دیجیتالی تمرکز دارد، در حالی که دریمکور حس نوستالژی و آرامش همراه با غریبگی را القا میکند. برخلاف ویردکور که بیشتر حس ناخوشایند و عجیب ایجاد میکند، دریمکور بیشتر بر حس رویا و خیالپردازی تمرکز دارد. لیمینال اسپیس بیشتر بر فضاهای خالی و انتقالی تمرکز دارد، در حالی که دریمکور میتواند شامل شخصیتها، خاطرات محو و احساسات عمیقتر باشد، برخی منتقدان معتقدند که دریمکور نسخهی ملایمتر و عامهپسندتر ویردکور است.
🤨: چرا دریمکور تاثیر گذار است؟ دریمکور نوعی بیان خلاقانه است که به افراد اجازه میدهد احساسات عمیق و گاهی غیرقابل توضیح خود را به اشتراک بگذارند. بسیاری از افراد هنگام دیدن محتوای دریمکور احساس آشنایی مرموزی دارند، انگار قبلا این فضاها را دیدهاند، اما نمیتوانند بگویند کی و کجا! این سبک هنری برای بسیاری از افراد راهی برای پردازش خاطرات گمشده، اضطرابهای دوران کودکی یا حتی احساس تنهایی در دنیای مدرن است. دریمکور یک سبک تصویری و احساسی است که ترکیبی از خاطرات، رویاها و تخیلات سورئال را در خود جای داده است. این سبک با تاکید بر حس نوستالژی، فضاهای غریب و موسیقی وهمآلود، تجربهای منحصربهفرد ایجاد میکند که هم آرامشبخش و هم دلهرهآور است.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!