شب سکوت...

شب ها دلم میگیرد ، انگار چیزی در آن سنگینی میکند، شاید دلتنگی توست؟

گاهی شب ها دلم بی صدا فریاد می زند نه کسی می شنود ، نه کسی متوجه می شود تنها خدا می داند پشت این سکوت سنگین، چه طوفانی در عمق این دل تنها می گذرد...

کنار پنجره می نشینم... به ماه می نگرم ، گویی او هم دلتنگ است. شاید دلتنگ خورشید است که من هم دلتنگ خورشیدم هستم🌗

دلم می خواهد کسی بیاید ، بی هیچ سوالی، بی هیچ قضاوتی، تنها با بغلی که این دل خسته را در آغوش میگیرد🫂

دلم تنگ است.... برای روزهایی که بی دلیل خوشحال بودم، برای لبخند هایی که از ته دل بودند، برای دوستت دارم هایی که بوی صداقت می‌دادند.....💔

اگر روزی برگشتی... نه گل بیاور، نه حرف زیاد بزن فقط امیدوارم سخنی که از زبانت می شنوم این باشد : < هنوزم دلتنگت می شوم .... هرشب🥀>