سلام به همگی☺️ دوستای گلم بنا به دلایلی دیگه این رمان توی تستچی پارت گذاری نمیشه و من دیگه توی تستچی فعالیت نمیکنم😓 ولی این رمان توی روبیکا پارت گذاری میشه لینک کانالمون رو بهتون میدم دوست داشتین ادامه داستان رو بخونین جوین شین☺️ همیشه شاد باشین، بخندین،. خوش باشین،. برقصین که این دنیا ارزش هیچ چیزی رو نداره😊 دوستدار شما : مرسا🌺 لینک کانال: https://rubika.ir/joinc/BAAJIBGD0NPBBDYWRXHVZZVWPTRSEAWU
پارت 15
#شهریار
اوفف دختره ن*فهم 😶 میمون از نرده ها سر میخوره نه آدمیزاد 😒هرچند دختره با اونهمه سر و صدا آدم نبود 😶بعد اینکه اون دختره غش کرد همه جا رو سکوت گرفت، منم هنوز پایین نرده ها نشسته بود 😐 حس میکنم لگنم از 4 جا شکسته 🤐عجیب یه حسی قلقلکم میداد که چهره دختره رو ببینم،تو همین فکرا بود که دیدم شهروز با دو داره میاد سمتم. سریع کنارم نشست و با نگرانی گفت : داداش🥺
قبل اینکه بزارم حرفش تموم شه بلند شدم و گفتم:خوبم نیازی به نگرانی نیس😙
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
سلام دوستی گلم شرمنده که کامنت ها جواب نمیدم و فعالیت ندارم 😔 خیلی دوست دارم زود تر ادامه بدم ولی متاسفانه یه مشکلی پیش اومده که فعلا توانایی ادامه دادن رو ندارم، سعی میکنم نهایتا تا چند روز دیگ پارت بعد رو بزارم که زود تر به دست شما برسه🙏☺️
ممنون بابت صبر و تحمل و حمایتتون 🌼♥️
چرا پارت بعدی رو نمیزاری 😢😢😢
پارت بعد رو گذاشته ک:/
وای عالی
خیلی خوشحالم از اینکه برگشتی لطفا زود زود پارت بزار
در ضمن معذرت
امیدوارم منو ببخشی
سلام . من تازه با داستانت آشنا شدم . خدایی خیلی خوبه سرش جرر خوردم از خنده😂😂😂 اما واقعا دیگه اینجا فعالیت نمیکنی 😢😢😢 من دق میکنم که
خب دوستان از اونجایی که بنده خیلی زیاد از جانب بعضی عزیزان فحش خوردم فعالتم رو از شنبه دوباره از سر میگیرم😐😂
لوش هم خودتونین من میخواستم برم نزاشتن😌😂
هه:)
نمتونی رو حرف مح حرف بزنی مریمم😹😍
اگه بری خودم میشم ازراعیلت میام بالا سرت 😂😂
مریم گلییییییییییی مخوام بزنمت
آخرش سر حرف خودت واسادی رفتی:/💔
خیلی خوب بود😂😂طنز نویسیت خوبه باریکلا😂🙌🏻
ولی قلبم شیکست🥺
ماچ ب کلت🥺😍🍬