مهم‌ترین دعوا‌های هری پاتر

مهم‌ترین دعوا‌های هری پاتر؟

دعوای رون و هرماینی: شاهزاده دورگه شروع این دعوا از دوستی رون و لاوندر بود که حسادت هرماینی گل کرد.هرماینی از دست رون خیلی ناراحت شد و حتی او را طلسم کرد. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «آن‌وقت صدای جیغی از سمت در به گوش رسید. «اوپاگنو» هری چرخی زد و هرماینی را دید که چوبدستی‌اش را به سمت رون گرفته بود و حالت چهره‌اش بی‌رحمانه بود.دسته پرندگان کوچک،همچون رگباری از گلوله‌های طلایی رنگ،به سمت رون هجوم بردند که داد و فریادش به هوا رفت و صورتش را با دست‌هایش پوشاند.اما پرنده‌ها به او حمله کردند و به هر نقطه‌ای از بدنش که می‌توانستند نوک می‌زدند. رون نعره زد:«اینا رو ازم دور کن!»»

دعوا جینی و دین: شاهزاده دورگه شروع این دعوا از خندیدن دین به هری بود.هری داشت سقوط می‌کرد و دین می‌خندید.جینی از دستش ناراحت شد ولی قهر نکرد.اما هنگامی که هری به طور اتفاقی جینی را هل داد جینی فکر کرد دین این کار را کرده و رابطه‌اش با او به طور کلی خراب شد و بعدا رابطه جینی و هری شکل گرفت. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «هرماینی گفت:«سر اینکه وقتی مک لاگن اون توپ بازدارنده رو به تو زد دین خندید.» رون به طرز معقولی گفت:«خب حتما صحنه خنده‌داری بوده.» هرماینی با حرارت گفت:«هیچم خنده نداشت.خیلی وحشتناک بود اگه کوت و پیکس هری رو نگرفته بودن ممکن بود بدجوری صدمه بخوره!» هری که همچنان می‌کوشید صدایش را عادی جلوه دهد گفت:«آره،خب،ولی احتیاجی نبود جینی و دین سر این موضوع دوستیشون رو به هم بزنن.هنوز باهم دوستن؟»

دعوا رون و هری:جام آتش این دعوا دعوای وقعا مهمی بود که بین این دو دوست صمیمی رخ داد.رون فکر می‌کرد هری خودش نامش را در جام انداخته و از دست او ناراحت و عصبانی شد.البته این دعوا پایان خوشی داشت و دوستی رون و هری را قوی‌تر کرد. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «بی‌تردید لبخند رون اشکال داشت. مثل این بود که شکلک درآورده باشد. رون گفت:«هیچ‌کس نتونست از مرز سنی رد بشه.حتی فرد و جرجم نتونستن.چطوری تونستی رد بشی؟با شنل نامرئی؟» هری آهسته گفت:«شنل نامرئی نمی‌تونست منو از اون خط رد کنه.» رون گفت:«درسته...من فکرشو کردم.چون اگه با شنل نامرئی رفته بودی به من می‌گفتی... چون هردوتامون زیرش جا می‌شدیم،درسته؟پس حتما یه راه دیگه پیدا کردی،نه؟»»

دعوا رون و لاوندر: شاهزاده دورگه شروع این دوستی از همون اول شوکه‌کننده بود.اما قهرش کاملا مشخص بود.وقتی رون از بیمارستان بیرون آمد،متوجه شد دیگر علاقه‌ای به لاوندر ندارد.لاوندر پس از دیدن رون با هرماینی عصبانی شد و با رو قطع رابطه کرد. خود او از این اتفاق بسیار ناراحت شد ولی رون که از خیلی وقت پیش علاقه‌اش به لاوندر را از دست داده بود چندان ناراحت نشد. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «رون و هرماینی با عجله پشت سرش رفتند.هری در پایین پله‌ها از لای در باز خوابگاه،آهسته بیرون رفت. وقتی رون و هرماینی باهم از خوابگاه پسر‌ها بیرون آمدند لاوندر براون که نگاهش پس از عبور هری،به آنها خیره بود جیغ زد و گفت:«اون بالا با این چی‌کار می‌کردی؟» هری که به سرعت از سالن عمومی می‌گذشتو از آنها دور می‌شد صدای حرف‌های بریده بریده رون را می‌شنید.»

دعوا رون و هری: یادگاران مرگ این دعوا از دعواهایی است که به آن کم اشاره می‌شود.رون در سفر از دست هری عصبانی شد چون فکر می‌کرد هری میداند چه کار باید بکنند ولی هری نمی‌دونست. او جسم‌یابی کرد و از آنجا رفت.که البته برگشت. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: این کاربر درحال حاضر حوصله ندارد😅