
سلام و صد سلاامممممم. من اومدم بعد از حدودا یک ساللل(رکورد دارم میزنم😔💔) بالاخره همت کردم که یه پست بذارم. تو این یه سال بازم هری پاتر رو خوندم و یه سری فکت و تئوری آوردم خدمتتون. زیاد حرف نمیزنم بریم سراغ پستتتت
هممون میدونیم که سیبل تریلانی، معلم درس پیشگویی در هاگوارتز، توی داستان به عنوان یه شیاد که چیزی از پیشگویی نمیدونه معرفی شده. اون به جز دو بار تا به حال پیشگویی درستی انجام نداده و حرفایی که زده خیلی بعید بودن. از مرگ نا به هنگام هری گرفته تاااا خرافه ی نشستن ۱۳ نفر سر میز و مردن اولین نفری که بلند میشه. ولی، آیا واقعا اون یه کلاهبردار بود؟
خب بیاید با هم بررسی کنیم. از عجیب ترین پیشگویی شروع میکنیم که محبوب خود پروفسور تریلانیه. یعنی: مرگ نابه هنگام هری!

همونطور که توی عکس میبینید، پروفسور تریلانی بارها مرگ هری رو پیشبینی کرده که همین باعث شده افرادی مثل هرماینی، رون و هری اونو یه دغل باز بدونن.
ولی یه لحظه صبر کنید. یادتونه تو یادگاران مرگ چه اتفاقی افتاد؟ 《تند تند و با شدت نفس میکشید و به گوی زرین خیره شده بود. حالا که دلش میخواست که زمان هر چه کند تر بگذرد انگار مثل برق و باد میگذشت و درک و آگاهی، چنان به سرعت از راه رسید که گویی افکارش را نیز جا گذاشت. آخر، همان موقع بود، همان لحظه. گوی فلزی طلایی را به لبش فشرد و زمزمه کرد: "من در آستانه ی مردنم"...》 هری مرد! درست همونطور که تریلانی پیشبینی کرده بود، هری درست توی زمانی که هیچکس انتظار نداره (یعنی وسط جنگ با ولدمورت) خودشو تسلیم کرد و کشته شد! هر چند که دوباره به زندگی برگشت، ولی این واقعیت که اون حتی برای چند لحظه از دنیا رفت بود، انکار ناپذیره! تریلانی درست میگفت!

پیشگویی بعدی، خرافه ی《نشستن ۱۳ نفر دور یک میز و مرگ اولین نفری که بلند میشه》هستش. توی زندانی آزکابان، روز کریسمس به علت تعداد کم دانش آموزایی که توی مدرسه بودن، دامبلدور تصمیم گرفت که همه دور یک میز غذا بخورن. در کمال ناباوری، سیبل تریلانی که به ندرت از کلاسش خارج میشد هم به اون ها پیوست. اما بعد از شمردن افراد دور میز، از این کار خودداری کرد؛ چون معتقد بود که با نشستن اون، تعدادشون ۱۳ نفر میشه و هر وقت ۱۳ نفر دور یک میز غذا بخورن اولین نفری که بلند میشه میمیره.
اما چیزی که تریلانی نمیدونست، این بود که اون ها قبل از نشستن اون تعدادشون ۱۳ نفر بود! پتی گرو تمام مدت در قالب خال خالی سر میز حضور داشت. و مسلما به یاد دارین که کی اولین نفر از جاش بلند شد. بله اون کسی نبود جز دامبلدور!... و اولین نفری که توی اون جمع کشته شد، دامبلدور بود!

کمی بعد از این که تریلانی، راضی میشه پشت میز بنشینه، سراغ همکارش، ریموس لوپین رو میگیره. دامبلدور هم میگه که اون مریضه(احتمالا یا نزدیک ماه کامل بوده یا مدت کمی از ماه کامل میگذشته) و بعد تریلانی پیشگویی عجیبی میکنه: پروفسور لوپین مدت زیادی در بین ما نخواهد بود! (عکس بالا)
در وهله ی اول، خیلی پیشگویی بعیدی به نظر میاد. ولی وقتی دقت میکنین... ریموس جان لوپین، چهار سال بعد از این پیشگویی توی نبرد هاگوارتز به دست آنتونین دالاهوف کشته شد!

توی جام آتش، اولین جلسه ی پیشگوییِ سال تحصیلی جدید، تریلانی به هری میگه که چیزی که ازش میترسی به زودی اتفاق میافته.(عکس بالا) و هیچکس حرفشو جدی نمیگیره(جز پروتی و لاوندر) حتی خود هری.
شاید هری اون لحظه نمیدونست بزرگترین ترسش چیه. ولی خب ما که آلزایمر نداریم خوب میدونیم توی سال سوم موقع تدریس بوگارت چه چیزی به ذهن هری رسید. ۱- ولدمورت که اقتدارش رو به دست آورده ۲-دمنتور ها لازم به ذکره که حدود چند ماه بعد این پیشگویی، ولدمورت دوباره و قدرتمند تر از قبل برگشت و نزدیک بود هری رو بکشه. علاوه بر اون مدتی پس از بازگشت ولدمورت، هری توی محله ی خودشون مورد حمله دو دمنتور قرار گرفت و چیزی نمونده بود روحش مکیده بشه.

توی جام آتش، یک بار تریلانی گفت که توی گوی بلورین، مرگ رو دیده که مثل یه لاشخور روی قلعه مینشینه. هممون فکر کردیم باز داره مرگ هری رو پیشبینی میکنه و مسلما هیچکدوممون(بازم جز پروتی و لاوندر) حرفاشو جدی نگرفتیم
اما... چی میشه اگه منظور اون هری نبوده باشه؟ تریلانی گفت مرگ درست روی قلعه قرار داره. پس این یه چیز کلی تره، و فقط به هری مربوط نمیشه! جا داره اشاره کنم چند ماه بعد از این حرف سدریک دیگوری دانش آموز سال هفتمی هاگوارتز، به دست ولدمورت کشته شد. همچنین دو سال بعد توی نبرد برج نجوم دامبلدور که مدیر هاگوارتز بود جونشو از دست داد. از نبرد هاگوارتزم دیگه نگم که تعدادی از دانش آموزان(مثل کالین کریوی) و استاد ها(مثل سوروس اسنیپ) کشته شدن. این پیشگویی هم درست بود!

مطمئنا هممون موقع خوندن این بخش از کتاب، به خاطر ضایع شدن تریلانی مثل رون زدیم زیر خنده! تریلانی حتی یه تاریخ تولد ساده رو هم نتونست پیشبینی کنه!
ولی بیاین یکم فراتر بریم. اگه تریلانی چیزی بیشتر از روح خود هری رو دیده باشه چی؟ همه خوب میدونیم که بخشی از روح ولدمورت در درون هری ساکن بود. و جالبه بدونید ولدمورت یا همون تام ماروولو ریدل، متولد ۳۱ دسامبره! که میشه توی زمستون!

احتمالا چیزی که نقش موثری توی اخراج شدن تریلانی توی سال پنجم هری رو داشت، این پیشگویی بود. پیشبینی خطر بزرگی که بر سر راه مامور وزارتخونه قرار داره.
ولی اگه من جای آمبریج بودم، حرف تریلانی رو جدی میگرفتم. اینجوری شاید حداقل گیر سانتور ها نمیافتادم و اونا زندانیم نمیکردن؛ تهشم دامبلدور بیاد نجاتم بده!

و آخرین پیشگویی. توی این پیشگویی، تریلانی به مصیبتی اشاره کرده بود که نزدیک و نزدیک تر میشه. ولی حتی فایرنز هم حرفش رو باور نکرد.
اما وقتی عمیق تر به موضوع نگاه کنید... برج صائقه زده اشاره ای به برج نجوم داره. احتمالا منظور از صائقه هم همون علامت شوم باشه که مرگخوار ها بالای برج نجوم پدید آوردن. مصیبتم که... دیگه لازم نیست من بگم. خودتون میدونید که مدیر هاگوارتز ته این کتاب کشته میشه.
دیدیم که همه ی پیشگویی ها درست بودن. اما اگه از من بپرسین، میگم که خود تریلانی هم نمیدونست حرفاش تا چه حد درسته. در واقع به نظر من، تریلانی وسیله ای بود که رولینگ با استفاده از اون، حقایقی از داستان رو برامون برملا میکرد. شاید برای همین بوده که اون رو شخصیتی دروغگو و متظاهر طراحی کرده تا ما حرفاش رو جدی نگیریم و به اصطلاح، داستان اسپویل نشه. در واقع از همون اول از همه ی اتفاقات داستان خبر داشتیم، اما بهش توجهی نمیکردیم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی خوشحالم که میبینم یه نفر انقدر با دقت همه پیگویی هاش رو تحلیل کرده و برای تحلیلاش دلیل منطقی آورده،پستت خیلیییییی عالی بود خسته نباشی💓
خیلییی جالب بود و جدید
افرین منو میدونستممم
همهش درسته و با همهش موافقم، خسته هم نباشی🌚🌹
خسته نباشی
عالی بودد
جالب بود جدی
وای کلارا کلارا کلارا
اینقدر فکر کردم بهش هرچی علوم خوندم یادم رفت
بالاخره چشممون به جمال پست های یکی روشن شد.
موافق بودم.
بعد قرن ها😔💔
عالییییی خیلی جالب بود دقت نکرده بودم ولی اون بخش چیزی که ازش میترسی سرت میادو نفهمیدم
رولینگ گفته خودشم از تریلانی تصور مبهمی داره ولی با عقل جور درمیاد حرفات
توی سال چهارم(جام آتش) تریلانی به هری میگه چیزی که ازش میترسی خیلی زود اتفاق میوفته
هری اون لحظه خودشم نمیدونست بزرگترین ترسش چیه، ولی سال سوم تو اولین جلسه ی کلاس لوپین که مقابله با بوگارت یا همون لولوخرخره بود ما با دوتا از بزرگترین ترس های هری آشنا میشیم
۱- لرد ولدمورت که اقتدارشو دوباره به دست آوردا
۲- دمنتور ها یا همون دیوانه ساز ها
جالب اینجاس که بعد از پیشگویی تریلانی(چیزی که ازش میترسی اتفاق میوفته) هر رو تا ترس هری به واقعیت تبدیل شدن
ولدمورت اقتدارشو به دست آورد و هری مورد هجوم دو دمنتور قرار گرفت
هری پاتر پر از نکات پنهانیه که آدم بعد چند بار خوندن تازه متوجهشون میشه
آها این جمله رو به لاوندر نمیگفت؟ یادم رفتههههه خیلی وقت پیش کتابارو خوندم
نه به هری میگفت
توی عکس هم اشاره شده
اوکی
ج چ: ۱٠٠ درصد💘
خیلی جالب بود جدی..
هری پاتر مجموعه ایه که میشه هزاران هزار فکت و تئوری از توش دراورد به قدری که جزئیات داره
من خودم خیای چیزا رو بعد چهار بار خوندن تازه فهمیدم