اوا من دارم پارت میدم برگام
هیچ اثری از نام کلارا بلک دیده نمیشد. دستم را به سختی بلند کردم و جایی بین اسم کالیدورا بلک و سدرلا بلک را لمس کردم. جایی که روزی اسم من قرار داشت. اما الان هیچ اسمی در آن مکان دیده نمیشد. نه اسمی و نه عکسی. گویی هرگز کلارا بلکی در جهان وجود نداشته. پس مجازاتم این بود؟ قرار بود بعد از مرگ به دست فراموشی سپرده شوم؟ به یاد نامه سدرلا افتادم:《از تاریخ پاک شدی.》پس منظور نامه این بود. من دیگر در صفحه ی روزگار وجود نداشتم. صدایی از پشت سرم به آرامی گفت:《وقتی مامان فهمید برات نامه نوشتم خیلی عصبانی شد.》برگشتم و به سدرلا چشم دوختم. سرش را پایین انداخته بود و دست هایش را بهم میمالید. آن گاه بود که متوجه شدم دست هایش را با پارچه ی سفیدی باندپیچی کرده است. زیرلب پرسیدم:《تنبیهت کرد؟》سدرلا سری به نشانه جواب مثبت تکان داد و این بار با لحن محکم تری گفت:《ولی من اهمیت نمیدادم. تو حق داشتی که خبردار بشی.》لبخندی کوچکی زدم و دوباره رویم را به سمت شجره نامه برگرداندم. لبخندم محو شد. به قدری سریع که انگار هرگز وجود نداشته است. دوباره به جای خالی اسمم خیره شدم:《خود مامان این کار رو کرده؟》سدرلا گفت:《آره.》بغض راه گلویم را گرفت. اشک ها در چشم هایم میجوشیدند. نمیتوانستم جلویشان را بگیرم، قبل از آن که بفهمم بر روی صورتم جاری شدند. سدرلا جلو آمد و دستش را روی شانه ام گذاشت:《گریه نکن. من فکر نمیکنم این یه چیز همیشگی باشه. یه چیزیه در حد تنبیه. به هر حال تو دخترشی. کدوم مادری رو میشناسی که با دخترش همچین کاری بکنه؟》سرم را به طرفش برگرداندم و با چشم های خیسم به او خیره شدم. اشک هایم دیدم را تار کرده بودند و تنها تصویری محو از سدرلا میدیدم. سدرلا مرا در آغوش گرفت و گفت:《همه چیز درست میشه. اوضاع قرار نیست اینطوری بمونه.》بعد گفتن این حرف، مرا از خود جدا کرد و ادامه داد:《پس دیگه گریه نکن. خب؟》سری به نشانه اطاعت تکان دادم و اشک هایم را پاک کردم. نفس عمیقی کشیدم تا به خودم مسلط شوم و بعد رو به سدرلا گفتم:《بهتره دیگه بریم بخوابیم. دیر وقته.》سدرلا باشه ای زیرلب گفت و پس از گفتن شب بخیر از اتاق بیرون رفت. من هم به سمت در حرکت کردم و دستم را روی دستگیره ی در گذاشتم. رویم را به سمت شجره نامه برگرداندم و دوباره به آن نگاهی انداختم، قلبم تیر کشید. بغضم را فرو خوردم و از اتاق بیرون رفتم.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
کلاااااارااااا
بلههههههه
یا پارت بعد میدی یا رو کارخونه دمپاییات انتحاری میزنمممممم
رو اون کارخونه انتحاری برنی کل دنیا میوفتن دنبالت
بابا درگیرم فعلاااا
درگیر نباششششش
بابا دارم اینجا یل پست دیگه میسازم اعههههه
ایششششش
کلارا جواب چالشو یافتمممم:پت و مت🌝😔💔💔💔💔💔
واکنش شما وقتی جوابو بفهمین: این زندگی دیگه به درد نمیخوره
پس چیشد پارت بعذدد؟؟
نت گوشیم تموم شده باگم خورده نمیتونم نت بخرم باید صبر کنم داداشم بیاد
چرا من هر وقت دیگه نمیام تستچی همه یادشون میاد فعالیت کنن خدااا😑😂😂💔
کلارا سر تو فسیل شدم خواهر من
به بزرگی خودت ببخش 😂💔
باشه حالا این بار کوتاه میام خواهر ولی به خدا گناه دارم اذیتم نکن😂💔
دیگه ببینم چی میشه باید فکر کنم😂💔
دیگه بببنی چی می شه هاا😂
می کشمت😂😁
اگر مامان رو صدا نزدم کلارا نیستم😁😂😎👌🏻
نه ببین غلط کردمممم
افرین حالا شدی دختر خوب😂👌🏻❤
جچ:نظری ندارم و فقط میخوام بوکوشمت✅🥺🤣
فحش آزاده راحت باش😔💔
در انتظار پارت ۱۰ فسیل شدیم😞🌹
اون اکم دارم پست میسازم فرصت نمیشه
چج:ولدمورد که الان به دنیا نیومده
دیگه کی چوب دستی سفید داره؟
میدونم احماقانست ولی کار گلرته؟
جز اون جادوگر تاریکی تو اون دوران به ذهنم نمیرسه
آخه گلرت به دنیا اونده به تظرت؟😔💔
آخه کلا جادوگر تاریکی نیست که بشناسین مثلا مثل هرموی پلید و اینا🌚
*هرپو*
کلارا به خدا امتحان مطالعاتم رو بدم اینجا رو میترکونم
بهم فرصت بده فقط
حله
@★Charlotte
کلارا چون سنت رو شکوندی باید پارت بعدی ۵ اسلاید باشه
______
حقققق
عهه پارت جدید.