دختری امگا به نام سوفی دوستی به نام بئاتریكس دارد که از پشت به او خن...ر میزند.او معتقد میشود که ادم ها غیر قابل اعتمادهستند تا اینکه......
سوفی در تختش دراز کشیده بود و به سقف خیره شده بود. ساعت ۱۲ شب بود و او هنوز بیدار بود.خوابش نمیبرد.سعی میکرد بخوابد اما افکار منفی اورا احاطه و نمیگذاشتند بخوابد.تمام فکر و ذکرش شده بود بئاتریكس!نگران این بود که:نکنه دیگه نخواد باهام دوست باشه؟نکنه به خاطر وضع مالی نه چندان خوبمون بخواد جلوی بقیه مسخرم کنه؟نکنه ازم متنفر شه؟و... خودش هم میدانست الکی نگران است و بئاتریكس همچین دختری نیست اما باز هم فکر و خیال به سرش میزد. غلتی در رختخواب زد و سعی کرد دیگر به بئاتریكس فکر نکند.چند نفس عمیق کشید و سعی کرد با چیز های خوب فکر کند مثلا به اینکه وضع مالیشان بهتر شود یا اینکه خودش و خواهرش همیشه خوشحال باشند. بالاخره کم کم چشمانش گرم شد و به خواب فرو رفت. .......................................□■□■□■□......................................
صبح روز بعد سوفی با صدا حرف زدن خواهرش با تلفن بیدار شد. -الو؟صداتون نمیاد.بله بله برای استخدام توی اگهی تون مزاحم شدم. خیر بنده مج...د هستم. سوفی از روی تخت بلند شو و نگاهی به خودش در آيينه انداخت.چشمانش در اثر بی خوابی گود افتاده بود و یک جوش بدترکیب روی صورتش جا خوش کرده بود. کمی به حرف های خواهرش پای تلفن فکر کرد و ناگهان دوزاری اش افتاد که خواهرش میخواهد چه کار کند. سریع به طرف در رفت و درحالی که سعی میکرد زمین نخورد به طرف تلفن دوید.رز داشت چیزی را یادداشت میکرد. -او بله.بله. خدمت میرسم تا..........
سوفی نگذاشت او حرفش را تمام کند و گوشی تلفن را از دستش قاپید. -الو؟شما کی هستید اقا؟!چرا مزاحم خواهر من میشید؟ سوفی بی توجه به رز که سعی داشت گوشی را از او پس بگیرد ادامه داد: -کار؟؟ها ها ها! اون کلا ۱۴ سالشه!چه جوری میخواد کار کنه؟! بعد اخمی کرد و گفت: -نه اقا کسی نمیخواد تو شرکتتون کار کنه.خدا نگه دار..... و گوشی را روی مرد قطع کرد.
رز به او توپید: -سوفی!!چرا نذاشتی استخدام بشم؟شغل خیلی خوبی بود! -تو نمیخواد کار کنی.تو باید درس بخونی و ادامه تحصیل بدی رز! -ببخشیدا ولی این زندگی منه و خودم تصمیم میگیرم که چیکار کنم و چیکار نکنم. -تو هنوز نمیفهمیی برات بده و چی خوبه من خیر و صلاحتو میخوام رز! حالا هم از فکر کار کردن بیرون بیا چون محاله بزارم تو کار کنی. -تو فقط چون فکر میکنی ادما غیر قابل اعتمادهستن میخوای من نرم سر کار! سوفی که داشت به طرف اتاق میرفت ناگهان ایستاد و به طرف خواهرش رز چرخید و نعره زد: -من فقط نمیخوام تو رو هم مثل مامان و بابا از دست بدم!!
خب بچه ها این تستمون هم تموم شد💝 منتظر قسمت سوم بمونید🥰 لطفا لایک کنید و کامنت بزارید ممنون🥲🎀
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
واقعا این تسا ..... خیلی رمانتیکن . عاشقش شدم .
ممنونم عزیزم💕
دختری به نام سوفی.................(پارت 2) به لیست تست ها و پست های جالب! افزوده شد.
توسط jervis
---------------
مرسی🎀✨💝
عالی
لطف داری💝
راستی الان پی نبردم که چرا دختری امگا هست؟
امگا هست دیگه
یعنی یه دختر امگا😊
جریان رایحه چیه من متوجه نشدم 🥸؟
امگاورس رو میشناسی؟
تو امگاورس ما الفا و امگا و بتا داریم
امگاها و الفا ها رایحه دارن
یعنی یه هورمون هایی دارن که ازش رایحه ترشح میشه
حالا بری تو سایت هایی که راجب الفا ها و امگا ها و بتا ها میگن و توضیح میدن متوجه میشی
آها 😅
مثل همیشه عالی بود🎀✨️
لطف داری عزیزم💝