
در زمستانی کتاب در زمستانی نوشتهٔ استانیسلاو واستوکوف با ترجمهٔ رقیه مختاری سنگدهی در انتشارات شهر قلم چاپ شده است.این داستان روسی از مجموعهٔ داستانهای ۵ قاره است و در هوای سرد روسیه روایت میشود. روزگاری در نزدیکی مسکو، در جنگل درختان توس جویباری جاری بود. جای خوبی بود و پشه نداشت. ابتدا در ساحل جویبار خانهای با حیاط و انبار ساخته شد. به مرور زمان این خانه تبدیل به یک روستای کامل شد. روستایی که داستان در زمستانی در آن میگذرد. بخشی از کتاب در زمستانی «آنا پتروونا در روستای ما زندگی میکند. سالهای سال است که او در اینجا ساکن است. کلبه او بسیار کوچک و اندازهٔ یک نصفهخانه است. او یک سگ به اسم چرنوشکا و یک گربه به نام مورکا دارد. عصرهای پاییز سرد و طولانی است. آنا پتروونا بخاری را روشن میکند و مینشینیم تا چای بخوریم. من چای میخورم و او تعریف میکند.»

به امید دل بستم یا من عاشق امید شدم کتاب من عاشق امید شدم لان کالی داستان کشف دوستی، گناه، بیماری، عشق و همه چیزهایی که از ما انسان می سازد. این داستان درباره ی بیماری خود ایمنی است و آن را به تصویر می کشد. بخشی از کتاب من عاشق امید شدم لان کالی طلوع خورشید هنوز گاهی او را میبینم. او بازیگوشی میکند. پسری که سنگینی مکانی را که در آن زندگی میکند احساس نمیکند. دستانش با دستان من بازی میکند. او چیزها را نمیگیرد. گرفتن دستان من کلمه اشتباهی است. او می پرسد: «دستا میتونن ببوسن؟» سؤال بازی مورد علاقه اوست. «نمیدونم. فکر میکنم اونا میتونن.» صدای خنده اش با ضربات سه تایی انگشتانش بلند میشود «دستامون دارن همو میبوسن.»
کتاب های ماکاموشی از جرنیمو استیلتن. 17 جلد کتاب با ضخامت هم هست که برای سنین 7 تا13 سال مناسبه. اگه به کتاب های کمدی علاقه دارین پبشنهاد خوبیه...
پایان
پایان
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)