
زنان در شاهنامه فردوسی نه تنها نقش های حاشیه ای ندارند، بلکه در برخی از داستان ها به عنوان محرک اصلی وقایع حضور پیدا می کنند. آن ها در جایگاه های گوناگون، از مادران و همسران تا رهبران و جنگجویان، نقشی مؤثر در پیشبرد حماسه ها دارند. درواقع داستان زنان در شاهنامه فراتر از کلیشه های سنتی، به عنوان شخصیت هایی با احساسات، دانش و شجاعت تصویر شده اند.به نظر میرسد دستکم ۲۴ زن در شاهنامه به نقش آفرینی میپردازند. این زنان عبارتاند از آرزو، آزاده، آزرمیدخت، ارنواز، اسپنوی، بانوی گازر، بانوی گردوی، بانوی مهبود، پوراندخت، تهمینه، جریره، رودابه، سودابه، سهی، سیندخت، شهرناز، فرانک، فرنگیس، کتایون، گردآفرید، گلشهر، ماه آفرید، منیژه و همای و .. است. ولی با این حال برخی پژوهشگران نقش زنان در شاهنامه را فقط عشق می دانند.
مثلا در داستان های گرد افرید و گردیه به نظر نمیرسد که «گردآفرید» و «گردیه» برای هوس در شاهنامه حضور داشته باشند. اما نقش زنان شاهنامهای به جنگاوران و لشکرداران محدود نمیشود. «فرانک» مادر فریدون با به کارگیری سیاست، فرزند خود را پرورانده و او را برای نجات ایران و ایرانیان از دست زهاک آماده میکند. دیگر زنان شاهنامه نیز هرکدام نقشی کوچک یا بزرگ در رویدادهای سیاسی ایران بازی میکنند. در بخش ساسانیان شاهنامه -که نقش فردوسی به کمترین اندازه رسیده و شاهد روایت جزءبهجزء تاریخ هستیم- باز حضور زنان را در سیاست میبینیم. دلیل رسیدن به دوران تاریخی ساسانی است. دورانی که چند زن بر تخت پادشاهی مینشینند. هرچند که در بخشهای پیشین شاهنامه نیز شاهد به ارث رسیدن «فر ایزدی» و «خون شاهی» از طریق دختر «ایرج» یعنی «ماه آفرید» و در بخشی دیگر شاهد به شاهی رسیدن «همای» دختر «بهمن» بودیم. این نگاه انساندوستانه به زن که در شاهنامه میبینیم، از ویژگیهای فرهنگی ایران باستان است.
البته در شاهنامه داستانهای عشقی بسیار زیبایی نیز مییابیم.ولی با نمونههای دیگر تمدنها -باستانی و مدرن- باز هم میبینیم که در نمونههای ایرانی، زنان «محترمتر»، «نیرومندتر» و بهویژه «کنشگرتر» هستند. به طوریکه حتی گاهی این زنان هستند که عشق خود را به مردان ابراز کرده و خواستگاری میکنند. آنچه از کلیت شاهنامه نسبت به موضوع زنان برمیآید چنین است. ولی جزئیات نیز همواره بحثهای گوناگونی را در پی داشته است. مثلا این بیت از در 15 دستنویس امده زن و اژدها هر دو در خاک به/جهان پاک ازین هر دو ناپاک به که در دستنویس های نامعتبر امده است و این بیت اشتباه است و بیت درست زنان را از آن نام ناید بلند/که پیوسته در خوردن و خفتنند
رویکرد فردوسی به زنان، احترام آمیز است و آن ها را در جایگاهی والاتر از بسیاری از متون هم عصر خود قرار می دهد. او زنان را نه صرفا به عنوان نماد بلکه به عنوان انسان هایی با خواسته ها، احساسات و تصمیمات تصویر می کند. و نقش هایی مانند :تدبیر و دانش: شناخته شدن به عنوان مشاوری خردمند که تصمیمات آن ها به هدایت و داستان و جلوگیری از بحران ها کمک می کند؛ مانند کتایون و سیندخت. حق انتخاب در عشق: علاوه بر داستان های حماسی، شاهنامه به زیبایی مفهوم عشق را هم در روایت های خود نقل می کند. در این میان، شخصیت هایی مانند تهمینه، رودابه، سودابه و یا منیژه را می توان مثال هایی دانست از جسارت زنان در انتخاب عشق در شاهنامه. شجاعت و استقلال: شخصیت هایی مانند گردآفرید نه تنها در برابر دشمنان می ایستند بلکه نمادی از استقلال و قدرت زنان هستند. حال به بررسی چند داستان شاهنامه میپردازیم که نقش زنان در شاهنامه که انوع ان حضور دارد را بگوییم

از دیگر داستان زنان در شاهنامه می توان به داستان تهمینه و رستم که یکی از عاشقانه ترین بخش های شاهنامه است، اشاره کرد. تهمینه، دختر شاه سمنگان، با خرد و اراده ی خود، در نیمه شب به رستم نزدیک می شود و عشقش را به او ابراز می کند. او که به پهلوان ایرانی دل سپرده، نزد رستم اعتراف می کند که خواهان فرزندی از نسل او است تا مانند او پهلوانی بی همتا باشد.ن داستان نشان دهنده عشق خالص و هوشمندی تهمینه است که به دور از چهارچوب و عرف اجتماعی، خواسته خود را بیان می کند. ازدواج آن ها منجر به تولد سهراب، یکی از تراژیک ترین شخصیت های شاهنامه، می شود. حضور تهمینه در این داستان نقش کلیدی در پیشبرد روایت دارد.

گردآفرید، یکی از معدود شخصیت های زن جنگاور شاهنامه، نمادی از جسارت و استقلال است که گرچه حضور کوتاهی در داستان دارد اما نقش او از چهارچوب کلیشه ها فراتر می رود. گردآفرید در داستان حمله سهراب به دژ سپید، با لباس مردانه به میدان نبرد می رود و با شجاعت، در برابر پهلوانی قدرتمند مانند سهراب ایستادگی می کند. گردآفرید پس از مبارزه ای شجاعانه، هویت خود را آشکار می کند و سهراب را شگفت زده می سازد. این داستان تاکیدی بر توانمندی و شجاعت زنان در مواجهه با خطرهاست و گردآفرید را به زنی قوی و مصمم در شاهنامه تبدیل می کند.

سودابه و سیاوش داستان سودابه و سیاوش یکی از معروف ترین روایت هاست که می توان آن را جزو داستان زنان در شاهنامه است به حساب آورد. سودابه، یکی از شخصیت های پیچیده و تراژیک شاهنامه، همسر کاووس و دختر شاه هاماوران است که در داستان سیاوش نقشی محوری دارد. سودابه که دلباخته زیبایی و نجابت سیاوش می شود، تلاش می کند او را فریب دهد. اما وقتی با مقاومت سیاوش مواجه می شود، به ترفندهای دیگر مانند دروغ و تهمت متوسل شده و کیکاووس را نسبت به او بدبین می کند. اتهام ناعادلانه سودابه به سیاوش، به مشکلی بزرگ در دربار تبدیل می شود و سرانجام سیاوش برای اثبات بی گناهی خود باید از میان آتش گذر کند. سودابه، با طرز تفکر و نحوه تصمیم گیری خاص خود، نمادی از قدرت تاثیرگذاری شخصیت های زن بر روند داستان است و روایت او تاکیدی بر پیچیدگی های اخلاقی، ضعف های انسانی و عواقب انتخاب های نادرست دارد.

سیندخت، همسر مهراب و مادر رودابه، یکی از شخصیت های باهوش و سیاستمدار شاهنامه است که در داستان عشق رودابه و زال نقشی کلیدی ایفا می کند. وقتی عشق رودابه به زال آشکار می شود، سام، پدر زال و پهلوان ایرانی، به این رابطه اعتراض کرده و مهراب، پدر رودابه، را به جنگ تهدید می کند. اینجا سیندخت با تدبیر و شجاعت خود وارد میدان می شود. او که به خوبی از عواقب این اختلاف آگاه است، تصمیم می گیرد میان دو خانواده صلح برقرار کند و مانع وقوع جنگ شود.در یکی از بخش های داستان، سیندخت، با هدایایی گران بها و سخنان حکیمانه، به دیدار سام می رود. او تلاش می کند تا دل سام را نرم کند و نشان دهد که عشق میان زال و رودابه می تواند پلی برای وحدت دو خاندان باشد. سام که تحت تاثیر حرف سیندخت قرار می گیرد، از تهدید به جنگ دست می کشد و این ازدواج را می پذیرد. سیندخت در این داستان نمادی از هوشمندی و صلح طلبی که نقش زنان در مدیریت بحران ها و حل اختلافات را به خوبی نشان می دهد.

فرنگیس، همسر سیاوش و مادر کیخسرو، یکی از شخصیت های تراژیک و تاثیرگذار شاهنامه است. او پس از کشته شدن ناعادلانه سیاوش، دوران سختی را در توران سپری می کرد، اما عشق و وفاداری اش به همسر و فرزندش هرگز کم رنگ نشد. فرنگیس، به عنوان جزوی از داستان زنان در شاهنامه، یکی از شخصیت های تاثیرگذار و تراژیک است که نمادی از وفاداری، صبر و شجاعت انسان در سخت ترین شرایط به شمار می آید. فرنگیس با وجود تحمل ظلم و سختی های فراوان در توران، تمام تلاش خود را برای حفاظت از فرزندش، کیخسرو، به کار می گیرد. او که در برابر بی عدالتی ها سکوت نمی کند، با اراده ای قوی از کیخسرو حمایت می کند تا او بتواند به ایران بازگردد و انتقام پدرش را بگیرد. تلاش ها و تاثیرات فرنگیس درنهایت کیخسرو را تبدیل به پادشاهی عادل می کند که در شاهنامه به عنوان دوره ای آرمانی از حکومت او یاد می شود.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
راستی اگه میشه لطفا به تست های منم سر بزنید 🌸
واقعا تستت بینظیر بود🤩 بازم بساز
فرصت