
معرفی سِلوکوس یکم نیکاتور👈🏻

سِلوکوس یکم نیکاتور سلطنت: ۳۰۵–۲۸۱ پ. م جانشین: آنتیوخوس یکم پادشاه مشترک: آنتیوخوس یکم (۲۹۲–۲۸۱) زاده: ۳۵۹ پ. م مقدونیه درگذشته: سپتامبر ۲۸۱ پ. م تراکیه همسران: آپاما، ستراتونیس فرزندان: آپاما، آخائوس، آنتیوخوس یکم، فیلا، هلنا دودمان: سلوکیان پدر: آنتیوخوس مادر: لائودیس

سِلوکوس یکم نیکاتور یکی از اعضای دیادوخوی (ژنرالهای شورشی، نزدیکان، و دوستان اسکندر مقدونی که پس از مرگ او برای به دست گرفتن قدرت امپراتوری او در تلاش بودند). سابقاً به عنوان ژنرال پیادهنظام در ارتش اسکندر مقدونی خدمت میکرد، او در نهایت عنوان باسیلئوس را کسب و امپراتوری سلوکی را بنا نهاد او بیشتر قلمرو اسکندر مقدونی در آسیا را به قلمرو خود ضمیمه کرد. پس از مرگ اسکندر و در خلال جنگهای دیادوخوی، سلوکوس دودمان سلوکی و سپس امپراتوری سلوکی را بنیاد نهاد. سلوکوس یکم نیکاتور، پس از اعلام پادشاهی خود در آسیا، به نیرومندترین پادشاه مقدونی در امپراتوری پیشین اسکندر تبدیل شد و نفوذ او حتی از بطلمیوس یکم هم بیشتر بود. پس از فتوحات اولیه، بیشتر وقت سلوکوس به گسترش امپراتوری و تنظیم اداری گذشت. نظام ساتراپهای هخامنشی دست نخورده باقی ماند و تنها مأموران مالیاتی از هرگونه پاسخگویی به شسبها آزاد شدند و تنها در برابر خزانهدار کل مسئول بودند. سیستم «پولیس» که در آن، شهرها به صورت واحدهای مستقل از شسبها اداره میشدند و خودمختاری داشتند، در سرزمینهای شرقی نیز پیاده شد. در این نظام، شهرها و زمینهای اطراف آنها، تنها در برابر شخص پادشاه پاسخگو بودند و طبقه حاکمه آنها که از اشراف تشکیل میشد، در امور داخلی شهر و اداره زمینهای کشاورزی اطرافشان استقلال داشتند. شسبها و حاکمان تحت اختیار آنها عامل اداره زمینهای کشاورزی در بقیه مملکت بودند و درآمد آنها را به خزانه مملکت میریختند. نظام پولیس در ایران بیسابقه نبود و شهرهایی مانند بابل و شوش عملاً از این سیستم بهره میبردند، اما رسمی شدن این نظام در زمان سلوکیان منجر به رشد طبقه اشرافی در شهرها شد و آنها را به عنوان مراکز فرهنگی، علمی، و اقتصادی مستقل از روستاها درآورد

سلوکوس فرزند آنتیوخوس بود. تاریخدان یونیانوس یوستینوس ادعا میکند که آنتیوخوس یکی از ژنرالهای فیلیپ دوم مقدونیه بود، اما در منابع دیگر چنین ژنرالی ذکر نشدهاست، و چیزی از حرفه فرضی وی تحت عنوان ژنرال فیلیپ مشخص نیست. این امکان وجود دارد که آنتیوخوس عضو یک خانواده بزرگ نجیبزاده مقدونی باشد. مادر سلوکوس ظاهراً لائودیس نامیده میشد، اما هیچ چیز دیگری از او مشخص نیست. بعداً، سلوکوس تعدادی از شهرها را به نام والدین خود نامگذاری کرد. سلوکوس در اوروپوس، واقع در شمال کشور مقدونیه بدنیا آمد. درست یک سال قبل از تولد وی (اگر سال ۳۵۸ پیش از میلاد بهعنوان محتملترین تاریخ پذیرفته شود)، پایونیاییها به این منطقه حمله کردند. فیلیپ مهاجمان را شکست داد و تنها چند سال بعد کاملاً آنها را تحت سیطره مقدونیه درآورد. سال تولد سلوکوس مشخص نیست. یوستین ادعا میکند که در طول نبرد کوروپدیوم ۷۷ سال داشت که سال تولد وی را در سال ۳۵۸ قبل از میلاد مسیح قرار میداد. آپیان میگوید که سلوکوس در طول نبرد ۷۳ ساله بود و این بدان معنی است که سال ۳۵۴ قبل از میلاد سال تولد او خواهد بود، با این حال یوسبیوس سزارا میگوید که، سلوکوس ۷۵ ساله بوده و به این ترتیب سال ۳۵۶ پیش از میلاد سال تولد او خواهد بود و سلوکوس را در هم سن اسکندر مقدونی معرفی میکند، این احتمالاً تبلیغاتی است که از طرف سلوکوس انجام میشده تا او با اسکندر مقایسه شود.

در بهار ۳۳۴ قبل از میلاد، سلوکوس در جوانی حدوداً بیست و سه ساله، اسکندر را به آسیا همراهی کرد. در زمان لشکرکشیهای هندیها در اواخر سال ۳۲۷ قبل از میلاد، او به فرماندهی سپاه پیادهنظام زبده در ارتش مقدونیه، "سپر داراد" (Hypaspistai، که بعداً به عنوان "Silvershields" شناخته شد) رسید. آریان نقل میکند که وقتی اسکندر با قایق از رودخانه جهلم گذشت، پردیکا، بطلمیوس اول سوتر، لیسیماخوس و همچنین سلوکوس او را همراهی کردند. در طول نبرد هوداسپ (۳۲۶ قبل از میلاد)، سلوکوس نیروهای خود را علیه فیلهای پادشاه پوروس رهبری کرد. مشخص نیست که سلوکوس تا چه اندازه در برنامهریزی واقعی نبرد شرکت کردهاست، زیرا از او به عنوان داشتن موقعیت مستقل عمده در طول نبرد نام برده نشدهاست. این در تضاد با کراتروس، هفایستیون، پیتون و لئوناتوس است - که هر یک از آنها جداشدگان قابل توجهی را تحت کنترل خود داشتند. هیپاسپیستای سلطنتی سلوکوس دائماً زیر نظر اسکندر و در اختیار او بودند. آنها بعداً در لشکرکشی دره سند، در نبردهای علیه مالی و عبور از صحرای گدروزی شرکت کردند. در مراسم ازدواج بزرگ در شوش در بهار ۳۲۴ قبل از میلاد، سلوکوس با آپاما دختر اسپیتامنس ازدواج کرد. حاصل ازدواج آنها پسر ارشد و جانشین او آنتیوخوس یکم، دو دختر (لائودیس و آپاما) و احتمالاً پسر دیگر (آخائوس) داشتند. در همان مراسم اسکندر با دختر داریوش سوم پادشاه فقید ایرانی ازدواج کرد و چند مقدونی دیگر با زنان ایرانی ازدواج کردند. پس از مرگ اسکندر (۳۲۳ قبل از میلاد)، هنگامی که دیگر افسران ارشد مقدونی بهطور دسته جمعی «همسران شوشی» خود را طلاق دادند، سلوکوس یکی از معدود کسانی بود که در کنار همسرش ماند و آپاما تا پایان عمر، همسر او (و بعداً ملکه) باقی ماند.

سال ۲۹۴ تا ۲۸۶ پ.م. سلوکوس به جنگ با دمتریوس، پسر آنتیگون پرداخت و پس از شکست دمتریوس در جنگ و اسیر شدن او به دست سلوکوس در کیلیکیا، دمتریوس تا دم مرگ شراب خورد! در همین زمان، مردم آناتولی از سلوکوس دعوت کردند که برای خلع لیسیماخوس به آنجا لشکرکشی کند. لیسیماخوس در سال ۲۸۱ پ م در جنگ کوروپدیون شکست خورد و کشته شد. سلوکوس به این ترتیب توانست تمام آناتولی را نیز تحت اختیار خود بگیرد. به نظر میآمد که سلوکوس قادر خواهد بود امپراتوری اسکندر را احیا کند. اما دست سرنوشت از آستین بطلمیوس کرانوس، پسر مغضوب بطلمیوس یکم و برادر بطلمیوس دوم فیلادلفوس، که در دربار سلوکوس به سر میبرد، درآمد و در سواحل تراکیه، سلوکوس را به ضرب خنجر کشت (۲۸۱ پ. م). بطلمیوس کرانوس برای مدت کمی تاج سلطنت را به سرگذاشت، اما بهزودی، پسر سلوکوس، آنتیوخوس یکم، جای پدر را گرفت. آنتیوخوس یکم فرزند ارشد سلوکوس و آپاما، دختر یکی از اشراف سغد بود. آنتیوخوس در جنگهای اولیه پدرش علیه دمتریوس و آنتیگون شرکت کرده بود، اما در زمان قتل سلوکوس، به عنوان حاکم شرق، در پایتخت خود در بلخ به سر میبرد. قتل سلوکوس ضربه سنگینی به امپراتور جوان بود و سالها وقت او را برای استحکام دوباره سلطنت سلوکی در غرب گرفت.

در سن نوجوانی، سلوکوس به عنوان خدمتکار پادشاه انتخاب شد. مرسوم بود که همه فرزندان مذکر خانوادههای نجیبزاده ابتدا در این مقام و بعداً به عنوان افسران ارتش پادشاه خدمت کنند.شماری افسانه، مشابه مواردی از افسانهها که دربارهٔ اسکندر مقدونی گفته شدهاست، دربارهٔ سلوکوس نیز بیان شدهاست. گفته میشود که آنتیوخوس قبل از عزیمت به پسرش به همراه اسکندر به نبرد با پارسها گفت که پدر واقعی او در واقع خدای آپولو است. آپولو یک حلقه با یک شی لنگر مانند را به عنوان هدیه ای برای لائودیس گذاشته بود. سلوکوس نیز دارای یک نشان تولد به شکل لنگر روی بدنش بود. گفته شده که فرزندان و نوههای سلوکوس نیز دارای این نشان بودند. این داستان شبیه به افسانههایی است که دربارهٔ اسکندر گفته شدهاست. به احتمال فراوان این داستانها صرفاً تبلیغاتی توسط سلوکوس است و احتمالاً این داستانها را اختراع کرده تا خود را به عنوان جانشین حقیقی اسکندر معرفی کند

منابع باستانی حکایتهای متعددی در مورد فعالیتهای سلوکوس در دوران زندگی اسکندر گزارش میکنند. در اولین قسمت از این داستانها، او در یک سفر قایقرانی در نزدیکی بابل شرکت کرد، جایی که دیهیم اسکندر از سرش منفجر شد و بر روی چند نی در نزدیکی مقبرههای پادشاهان آشور فرود آمد. سلوکوس شنا کرد تا دیهیم را به عقب بیاورد و در حالی که به قایق بازمیگشت آن را روی سر خود گذاشت تا آن را خشک نگه دارد. اعتبار داستان مشکوک است. در دومی، در مهمانی شام مدیوس تسالیایی با اسکندر همراه بود. داستان مهمانی شام مدیوس ممکن است درست باشد، اما نقشه مسموم کردن پادشاه بعید است. در داستان نهایی، طبق گزارشها، سلوکوس اندکی قبل از مرگ اسکندر در معبد خدای سراپیس خوابیدهاست. به این امید که سلامتی او بهبود یابد. اعتبار این داستان نیز مشکوک است، زیرا سراپیس یونانی-مصری در آن زمان هنوز اختراع نشده بود.

سکه سلوکوس یکم 👆🏻

نقشه قلمرو سلوکوس یکم 👆🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
فرصت؟
مطالعات هفتم
دقیقا دقیقا 😂😭
عه تو مطالعات بود🫠
آرهههه مطالعات هفتممم
صد درصد مفید بود✨
خیلی ممنون 💗