کارکترها در یک اپارتمان؟

تصور کنید چندتا از شخصیت های انیمه مجبور میشن باهم دیگه تو یه اپارتمان زندگی کنن! از یه طرف، باید با مشکلات و زندگی روزمره کنار بیان و از طرفی دیگر، باید رفتار و شخصیت عجیب و رومخ همدیگه رو تحمل کنن.!

- مادارا و ارن هم اتاقی هستن *ارن از روز اول درباره ازادی صحبت میکنه...* مادارا: "تو از ازادی چی میفهمی؟ من یه نقشه‌ی عالی دارم!" *بعد از یک هفته کل دیوار اتاقشون پر از نقشه‌های جنگی میشه و بقیه کم کم بهشون شک میکنن و ازشون میترسن* دنجی و سایکی هم اتاقی میشن، یه طرف اتاق شلوغ و کثیفه اما طرف دیگر اتاق تمیز و ساکت..

- 🥘 کی مسئول غذا درست کردنه!؟ مائومائو داوطلب میشه که خودش غذا درست کنه، اما مشکل اینه که... اشتباهی تو غذا همه یه سم کشنده میریزه! حالا فقط یه نفر جرعت داره دستپخت مائومائو رو بخوره و اونم کسی نیست جز هانجی زوئی! *دنجی میره و یه تیکه نون خشک پیدا میکنه و همون رو با دل شکسته میخوره* با ناراحتی میگه: "من یه خانم خوشگل میخوام که هرروز صبح بهم استیک بده..! ماکیما سان!!" *ایتاچی یه گوشه نشسته و چای سبز میخوره و به زندگیش فکر میکنه...این که ارزش داره تمام اشخاص تو این خونه رو بکشه یا نه*

- 🧹 مسئول نظافت خونه کیه!؟ لیوای اکرمن، کاپیتان کوتوله‌مون دست به کار میشه تا کل اپارتمان رو تمیز کنه! *لوفی و پاور یه فاجعه درست کردن* لیوای میره و با یه تی بالا سرشون می ایسته و تهدیدشون میکنه تا کثیف کاریاشون رو جمع کنن پاور: "هی! اگر خودت تمیز کنی اجازه میدم باهام دوست بشی! چطوره؟" لوفی: "من پادشاهم! عمرا تمیز کنم" *لیوای با همون تی تو دستش یکی میزنه تو سر دوتاشون* سوبارو میپره وسط تا جداشون کنه ولی اونم از لیوای کتک میخوره... *فریرن با چوب جادوییش یه جادو انجام میده و تمام اتاق رو تمیز میکنه* دنجی: "اگه ماکیما سان بگه تمیز کن، تمیز میکنم"

- 😴 اخر شب، موقع خواب : سوبارو اول از همه خوابش میبره ولی یه کابوس از اون مرگ های دردناکی که داشته میبینه و از خواب میپره و جیغ میکشه، همه رو بیدار کرد! دنجی که تو خواب حرف میزنه: "ماکیما..سان...استیک..غذا..." *سایکی که داره نقشه میکشه تا از این خونه فرار کنه* *ایتاچی کنار پنجره ایستاده و به ماه نگاه میکنه که یهو مادارا میاد پیشش و تا صبح غرق صحبت راجع به یه سری مسائل میشن*

- 📺 موقع تماشای تلویزیون : *ایساگی و باچیرا، هیناتا و کاگیاما سر این دعوا دارن که اول فوتبال ببینن یا بازی والیبال* دنجی: "بیخیال بیاید فیلم اکشن ببینیم" ال: "نه اول مستند جنایی ببینیم" چویا: "من با اون زن ذلیل گشنه موافقم" (منظورش دنجیه) سایکی یواشکی با قدرت ذهنی که داره کنترل رو غیب میکنه تا بقیه فقط ساکت شن...اما همه چیز رو بدتر کرد، حالا چون کنترل گم شده تصمیم گرفتن کشتی راه بندازن! گوجو دربرابر سایتاما! سایکی، مائومائو، فریرن، ایتاچی، مادارا و سوبارو از اپارتمان میرن بیرون چند دقیقه بعدش کل اپارتمان میاد پایین! اونا از تصمیمی که گرفتن خیلی خوشحال شدن.