
سلام سلام امروز یک چیزی یادم اومد راستی من بهتون گفتم که سوهی و خواهراش عضو خانواده پولداری هستن؟ و قبلا در ترکیه(استانبول) زندگی میکردن خب شاید گفتم به هر حال بریم سراغ داستان: تو این قسمت متوجه نقش منفی داستان میشود....:
ایلول: این دست خط جین نیست! ساغر: چی میگی بذار ببینم وا راست میگی اوا کجا رفتی از دست ایلول ایلول: من برگشتم ساغر: کجا بودی؟ ایلول: رفتم شماره سئول رو بگیرم اون نامه رو به سئول داد. ساغر: فکر خوبی کردی ایلول: الو سئول باید ببینمت سئول: اوکی میام خونتون ...........................................
ساغر: سئول جین این نامه رو نوشت سئول: اره دقیقا دست شما چیکار میکنه باید به سوهی بدمش ایلول: این که نامه قبلیشه اینو نمیگیم اینو میگیم سئول: اهان نه اون جلوی من نامه رو نوشت و مثل نامه قبلی نوشته بود و وقتی دادم به سوهی یک چیز دیگه بود سوهی فالگوش دم اتاق ایلول وایستاده بود که ببینه چی میگن وقتی متوجه شد سریع یک بلیط به کره گرفت و به همه گفت میره ترکیه. .....................................................
ایلول: این دست خط جین نیست! ساغر: چی میگی بذار ببینم وا راست میگی اوا کجا رفتی از دست ایلول ایلول: من برگشتم ساغر: کجا بودی؟ ایلول: رفتم شماره سئول رو بگیرم اون نامه رو به سئول داد. ساغر: فکر خوبی کردی ایلول: الو سئول باید ببینمت سئول: اوکی میام خونتون ...........................................
جیهوپ: سلام سوهی خوبی؟ سوهی دستش رو کشید و برد سر خیابون. جیهوپ: چیزی شده؟ سوهی: کار تو بوده؟ جیهوپ: نمیفهمم سوهی: نامه ها کار تو بوده؟ جیهوپ: کدوم نامه؟سوهی: به من دیگه دروغ نگو جیهوپ: نمیفهمم سوهی: میگم دروغ نگو«با داد» من تورو میشناسم جیهوپ: خب اره کار من بود سوهی: میدونستم من چند بار بگم تو گذشته هر چی بوده تموم شده دیگه داری کاری میکنی باور کنم جدایی منو و جین کار تو بوده. و سوهی میره جیهوپ: وایسا کوک که تعقیبشون میکرد تمام حرفاشون رو شنید و گیج شد. سوهی: سلام کوک چیزی شده؟ کوک: قضیه نامه چیه؟ سوهی: تو از کجا فهمیدی کوک: جواب منو بده و تعریف کرد
سوهی: سئول ببین بلیط برات میگیرم بیا کره سئول: چی شده؟ سوهی: فقط بیا کره سئول: باشه .................................................... سئول: سلام سوهی سوهی: سلام سئول: چیشده؟ سوهی: کار جیهوپ بود سئول: چه کاری؟ سوهی: همون قضیه نامه سئول: چی میگی؟ سوهی: خودت بهتر میدونی سئول: اصلا قبلا فکر نمیکردم اون عاشق تو بشه خیلی اذیت میکرد سوهی: میدونم یکم باهاش مهربون شدم اینطوری شد سئول: ولی خیلی حالشو اون موقع جا اوردی وای دلم خنک شده بود سوهی: یادم نیار به خاطر تو باهاش دعوا کردم که الان میکشمت
سئول: ببخشید سوهی: میگما میای بریم شهر بازی؟ سئول: فکر خوبیه
فلش بک جیهوپ: چیکار کردی؟ سئول: ببخشید از دستم افتاد اگه هلم نمی دادی اینطوری نمیشد و اب میوه رو لباست نمیریخت جیهوپ: میگی من مقصرم؟ سوهی: هی جیهوپ تو حق نداری اینطوری صحبت کنی. جیهوپ: به به سوهی خانم دلم میخواد سوهی دست جیهوپ رو میپیچونه سوهی: ازش عذر خواهی کن جیهوپ هلش میده ولی نمیوفته جیهوپ: چی میگی واسه خودت سئول: سوهی بیا بریم سوهی: صبر کن دیگه طرف دوستام نبینمت جیهوپ: تو کی هستی که اینجوری با من صحبت میکنی؟ سوهی: همونی که به زور گویی هات گوش نمیده و میره جیهوپ میخواد بهشون اب بپاشه که سوهی جا خالی میده و میریزه رو یک دختر
سوهی: وا جیهوپ این چه کاری بود؟ تو همه رو اذیت میکنی عوض ساکت بودن عذر خواهی کن و با خنده دور میشه پایان فلش بک زمان حال سئول: اون جینه؟ سوهی: کی؟ کجا؟ سئول: اوناهاش هی جین سوهی: ساکت شو سئول: نمیتونم سوهی: فقط دستم بهت نرسته سئول: کجا میری؟ وایسا سوهی: ولم کن.
سئول: سلام جین جین: سلام سوهی سلام سئول: سئول هستم جین: سلام. سوهی: سئول زنده نمیذارمت من رفتم سئول: برو دنبالش جین: ممنون ................................................................. جین: سوهی سوهی سوهی سوهی: وای بدبخت شدم «زیر لب» جین دست سوهی رو گرفت سوهی: ولم کن
اینم از پارت دوم خب خدا نگهدار لایک و کامنت و فالو فراموش نشه. ممنون که داستانمو خوندین.
کسانی که جیهوپ رو دوست دارن ازشون عذر خواهی میکنم ولی این یه داستانه و واقعیت نیست.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی
عالی بود
ممنون
عالییی بود عاجی 💕💕
ممنون
عالی بود
ممنون
عالی بود
ممنون