
اوراقی از خاطرات شخصیتهای عصر غارتگران...

بزرگترین آرزویم در تمام طول حیاتم، این بوده که دریای زندگیام، آرام باشد و بتوانم به راحتی از منظرهاش لذت ببرم و به فلسفهی جهان هستی بیندیشم؛ اما افسوس که همیشه طوفانی بوده و مجبور بودم مواظب باشم که مبادا در امواج غرق شوم.

در تمام زندگیام، دوستت داشتهام، زنبق دوست داشتنی. برایم مهم نیست که چقدر از من متنفری. امیدوارم با آن کسی که خودت انتخاب کردی خوشبخت باشی. امیدوارم چه با من و چه با شخصی دیگر، لبخند بزنی. دوستت دارم؛ به اندازه تمام گیتی و کهکشان.

در تمام زندگیام، بشری مطرود بودهام. بهانهای برای خنده و شوخی و مسخرهبازی این و آن. هیچ کس مرا، من حقیقی را نمیدید. هیچکس باور نمیکرد من میتوانم چیزی فراتر از یک خل و چل باشم. تا این که شما آمدید. اولین دوستانم، و اولین کسانی که درکم کردند. به اندازه ماه و ستاره ها دوستتان دارم.

"کامل"باش و "کامل" بمان. من تنها پسر خانواده بودم؛ وارث خاندان. چه کسی اهمیت میداد در سینهی من قلب میتپد؛ نه یخ و سنگ؟ چه کسی اهمیت میداد من هم احساس دارم؟ چه کسی اهمیت میداد من هم گاهی دلم میخواهد پا به پای پاندورا شیطنت کنم؟ بله، من وارث خاندان روزیه بودم. فقط وسیلهای برای بقای نسل.

"گرگینه." این یک کلمه، تمام زندگی مرا شکل میدهد. گویی کسی این واژه را بر پیشانیام داغ کرده. من هرگز نمیخواهم به هیچکس آسیب برسانم؛ حاضرم سالها زجر بکشم؛ ولی یک تار مو از سر کسی کم نشود. حال چرا مردم مرا با لیانتکروپیام قضاوت میکنند؟ مگر چه گناهی مرتکب شدهام که مجازاتش این است؟

کسی نیست که مرا دریابد؟ تمام زندگیام با اتهامات ناحق گذشت. نوجوان که بودم؛ مرا یک"خائن" میپنداشتند؛ حتی برادر کوچکم اینقدر از حرف هایشان پر شده بود که فکر میکرد من یک خیانتکار بیش نیستم. بالغ که شدم؛ چنگال بیعدالتی و اتهام خفهام کرد. شدم مسئول یک مرگ فجیع، شدم جاسوس ولدمورت. و بیمحاکمه به آزکابان افتادم. کیست که مرا دریابد؟

متاسفم، بابت همه چیز. بابت حمق و نابالغیام. بابت قلدریهای کودکانهام. و در کل، هر آسیبی که به دیگران زدم. خدا مرا ببخشد و امیدوارم دیگران هم ببخشند.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
کاش میتونستم چند بار لایک کنم...
بیاندازه متشکرم:)
واووو واقعا فوق العاده بود🎀 خیلی زیبا می نویسی ♥️
بیاندازه متشکرم..
♥️
خیلی خوب بود 💓💗
متشکرم
تو واقعا نویسنده ی عالی هستی، امیدوارم همیشه همینقدر درخشان بنویسی.
من همیشه از خوندن نوشته هات لذت میبرم (البته گاهی اشکمم درمیاد چون معمولا غمناک مینویسی)
بیاندازه ممنونم.:)
گریه؟ نهبابا خاک ازکابان رفته تو چشمانم-
:*)
خیلی قشنگ بود🥹💕💕
تشکر تشکر:)