
وقتی داشتم شاهزاده دورگه و محفل ققنوس رو می خوندم دوتا فکت به ذهنم رسید .ام نیومد نزارم ، پس بزن بریم
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
37 لایک
تا به حال نشنیده بودمشونن کالبته طبیعیه چون به ذهن خودت اومدهههه.
چندبارخوندی انصافا تا همچین چیزی به ذهننتتت اومدهههه؟
ببین راستش من دو سه باری کتاب ها رو خوندیم هدود هفت بار هم هر کدوم رو گوش دادم ، یعنی همه کتاب ها رو صوتیش رو دارم از اول تا آخر که گوش میدم دوباره میرم از اول 😂😂
بنظرم دومی اشکال داشت در کتاب رون از قبلش از معاشرت با لاوندر خسته شده بود ولی نمی دونست چطور اون رو از خودش برونه وقتی در بیمارستان بود حال خوبی نداشت برای همین حواسش به وجود لاوندر نبود و نام هرماینی رو بر زبان آورد
خوب می تونیم به این تکیه کنیم که تاثیر معجون عشق به مرور می ره. البته خیلی به فیلم تکیه نکن تو کتاب دقیق تره
این دقیقا دیالوگ رون در کتابه وقتی هدیه تولد هری رو میداد:"این از اون کتاب های معمولی نیست طلای خالصه 《دوازده روش خطا ناپذیر برای جلب ساحره ها》 حیف پارسال این کتاب و نداشتم وگرنه می فهمیدم چطوری باید از شر لاوندر خلاص بشم."
این نشون میده که علاقه به معاشرت بیشتر نداشته
اره درست میگی ولی توی فیلم بود که بلافاصله بعد از بیمارستان رون و لوندر قهر کردن این جمله ی کتابه ( دیشب وقتی دید منو هرمیون داریم از خوابگاه میایم بیرون حسابی جوشی شد ، چون تو زیر شنل نامرئی بودی و فکر می کرد ما تنهاییم )
واو
خیلی جالب بود مخصوصا دومی تاحالا نشنیده بودمشون
اره همشون به ذهن خودم رسیده بود
فکت های جالبی بود .
سازمان جلوگیری از فرصت و کامنت اول 🎀
هوممم فکت های جدیدی بود 🥹
قربونت ❤️