
ما میدونیم که انسان ها به دلایل مختلف حس شوخ طبعی دارند. توی این مطلب میخوایم ببینیم آیا حیوانات هم مثل انسان ها حس شوخ طبعی دارند یا خیر

لوب پیشانی (Frontal Lobe) به عنوان بخش کلیدی مغز در ایجاد رفتارهای پیچیده اجتماعی و تصمیمگیری شناخته میشود. در حیواناتی مانند انسان و نخستیها، این بخش به طور ویژهای توسعه یافته است و مسئولیت پردازش اطلاعات مرتبط با تعاملات اجتماعی و حل مسائل پیچیده را بر عهده دارد. در انسان، شوخطبعی به لوب پیشانی مرتبط است؛ این بخش از مغز موقعیتهای اجتماعی را تحلیل کرده، تناقضهای ظریف را تشخیص میدهد و واکنشهای احساسی مناسب، مانند خنده، ایجاد میکند. اما نخستیها نیز، به ویژه شامپانزهها و اورانگوتانها، شباهتهای جالب توجهی در این زمینه دارند. مطالعهای از *دانیل پلومین (2003)* نشان داد که اورانگوتانها میتوانند با تغییر حالت چهره یا انجام رفتارهایی که به نظر "غیرعادی" میرسند، شوخیهایی ایجاد کنند که توجه دیگران را جلب میکند. همچنین تحقیقات بر روی مغز نخستیها توسط *فرانس دی وال* نشان داده است که این گونهها نه تنها توانایی تقلید رفتارهای طنزآمیز انسانها را دارند، بلکه گاهی اوقات عمداً رفتارهای خندهداری خلق میکنند که نشان میدهد توانایی درک روابط علی و واکنش مخاطب دارند. این قابلیتها ارتباط مستقیمی با اندازه و عملکرد پیشرفته لوب پیشانی دارد. از سوی دیگر، بررسی تصاویر MRI مغز نخستیها نشان داده است که این بخش از مغز به ویژه در تعاملات اجتماعی گروهی فعال میشود. این فعالیتها، به طور خاص زمانی که نخستیها در موقعیتهای بازی یا شوخی هستند، افزایش مییابد.

نورونهای آینهای (Mirror Neurons)، که در اوایل دهه ۱۹۹۰ توسط تیم تحقیقاتی *جیاکومو ریزولاتی* کشف شدند، یکی از مهمترین کشفیات در حوزه علوم اعصاب به شمار میروند. این نورونها در زمان انجام یک رفتار و مشاهده همان رفتار در دیگری فعال میشوند و مسئول تقلید رفتارها، همدلی و درک نیت دیگران هستند. در نخستیها و دلفینها، نورونهای آینهای به شکلی پیشرفته عمل میکنند. آزمایشی که توسط *دانیل گلمن* انجام شد، نشان داد که شامپانزهها میتوانند رفتارهای دیگر اعضای گروه را تقلید کنند و حتی تغییر دهند تا رفتار جدیدی خلق کنند. این قابلیت تقلید و تغییر رفتار، یکی از عوامل کلیدی در ایجاد شوخیهای اجتماعی است. به عنوان مثال، در پژوهشی بر روی دلفینها، این حیوانات صداهای تولیدشده توسط مربیان خود را تقلید کردند و سپس تغییراتی در آن ایجاد کردند که باعث ایجاد واکنش خنده از سوی انسانها شد. این رفتارها نشاندهنده استفاده آگاهانه از نورونهای آینهای برای درک تأثیر رفتارهایشان بر دیگران است. نکته قابل توجه این است که نورونهای آینهای نقشی اساسی در فرآیند یادگیری اجتماعی دارند. مثلاً وقتی کلاغی یک حرکت اشتباه یا خندهدار را در دیگران مشاهده میکند، ممکن است همان رفتار را برای تحریک واکنش طنزآمیز بازآفرینی کند. این قابلیت نشاندهنده درک و تعامل پیچیده با محیط اجتماعی است.

سیستم لیمبیک (Limbic System) به عنوان مرکز اصلی کنترل احساسات در مغز شناخته میشود. این سیستم شامل بخشهایی مانند آمیگدالا (Amygdala)، هیپوکامپ (Hippocampus) و تالاموس (Thalamus) است که در هماهنگی احساساتی مانند شادی، ترس، عصبانیت و حتی حس رضایت نقش اساسی دارند. مطالعات بر روی سگها نشان داده است که این حیوانات دارای یک سیستم لیمبیک پیشرفته هستند که به آنها اجازه میدهد احساسات پیچیده را تجربه و در تعاملات اجتماعی بازتاب دهند. به عنوان مثال، وقتی سگی توپ را به عمد نزد صاحبش نمیآورد یا پنهان میکند، این رفتار به نوعی تلاش برای جلب توجه و ایجاد موقعیتهای طنزآمیز است. این رفتارها با فعالسازی آمیگدالا و آزادسازی دوپامین در مغز سگها همراه است، که این آزادسازی باعث تقویت رفتار بازیگوشانه میشود. در گربهها نیز، سیستم لیمبیک مسئول رفتارهای خلاقانهای است که گاهی به عنوان شوخی تلقی میشوند. گربهها اغلب با استفاده از حرکات غیرمنتظره و بازیگوشانه، مانند پنهان شدن و پرش ناگهانی، موقعیتهایی را ایجاد میکنند که به نظر میرسد هدف آنها سرگرمکردن یا جلب واکنش دیگران است. محققان این رفتارها را مرتبط با تعامل قوی میان آمیگدالا و هیپوکامپ میدانند، که به گربهها اجازه میدهد تجربیات احساسی را به رفتارهای خاص تبدیل کنند. در نهایت، سیستم لیمبیک در نخستیها و دلفینها به طور چشمگیری توسعه یافته است، که این موضوع را میتوان در توانایی آنها برای ایجاد روابط اجتماعی پیچیده و رفتارهای طنزآمیز مشاهده کرد. به عنوان مثال، دلفینها هنگام انجام حرکات نمایشی، گاهی عمداً اشتباهاتی انجام میدهند که باعث خنده دیگر دلفینها یا حتی انسانها میشود. این رفتارها، که با افزایش فعالیت سیستم لیمبیک همراه است، نه تنها نشاندهنده پیچیدگی احساسی آنهاست، بلکه میتواند به عنوان گواهی بر وجود حس شوخطبعی در آنها تلقی شود.

تولید صداهای پیچیده در حیوانات به وجود ساختارهای پیشرفتهای مانند حنجره (larynx) و سرنای صوتی (syrinx) وابسته است. این ساختارها به حیواناتی مانند طوطیها و کلاغها اجازه میدهد صداهای متنوعی تولید کنند. اما چیزی که این موضوع را جالبتر میکند، توانایی برخی حیوانات برای استفاده از این صداها برای تقلید و شوخی است. طوطیها، به ویژه طوطی خاکستری آفریقایی، دارای مهارت قابلتوجهی در تقلید صدای انسان هستند. تحقیقاتی توسط *آیرنه پپربرگ* نشان دادهاند که این پرندگان نه تنها صداها را تقلید میکنند، بلکه میتوانند از این توانایی برای ایجاد موقعیتهایی استفاده کنند که باعث سرگرمی و خنده شوند. برای مثال، یک طوطی ممکن است صدای تلفن را تقلید کند تا صاحبش را گیج کند. این رفتار نشان میدهد که طوطیها قادر به درک مفهوم طنز و حتی خندهدار کردن محیط هستند. کلاغها نیز در آزمایشها رفتارهایی نشان دادهاند که فراتر از تقلید ساده است. برای نمونه، کلاغها صداهایی تولید میکنند که گاهی اوقات باعث واکنش طنزآمیز از سوی دیگر حیوانات یا انسانها میشود. این موضوع نشاندهنده پیچیدگی ارتباطات صوتی در این گونهها است. علاوه بر این، مطالعهای نشان داد که کلاغها گاهی از توانایی صوتی خود برای فریب دادن شکارچیان یا حتی شوخی با دیگر اعضای گروه استفاده میکنند. ساختار عصبی که این حیوانات را قادر به تولید صداهای متنوع میسازد، شامل اتصالات قوی بین مغز و اندامهای صوتی است. این اتصال پیشرفته به آنها اجازه میدهد که نه تنها صداهای مختلف را بازتولید کنند بلکه بتوانند از آنها به شکلی خلاقانه در محیطهای اجتماعی استفاده کنند.

حیوانات اجتماعی مانند دلفینها، کلاغها، میمونها و حتی برخی از پرندگان دریایی، برای حفظ هماهنگی و ارتباطات گروهی رفتارهای پیچیدهای از خود نشان میدهند. تعاملات این حیوانات شامل رفتارهایی مانند بازیگوشی، فریبدادن و حتی شوخی است که میتواند پیوندهای اجتماعی را تقویت کند. در دلفینها، نمونههای جالبی از این رفتارها مشاهده شده است. دلفینها گاهی اوقات عمداً حبابهای هوایی تولید میکنند تا دیگر دلفینها را گیج یا شگفتزده کنند. این رفتارها نه تنها به عنوان نوعی شوخی قلمداد میشوند، بلکه نشاندهنده هماهنگی بالای این حیوانات در تعامل با دیگر اعضای گروه است. بررسی مغز دلفینها نشان میدهد که این گونهها دارای یک قشر پیشانی (Prefrontal Cortex) پیشرفته هستند که در تحلیل و پیشبینی رفتار دیگران و همچنین برنامهریزی فعالیتهای اجتماعی نقش دارد. در کلاغها نیز، رفتارهای مشابهی دیده شده است. این پرندگان گاهی غذا را از نظر دیگر کلاغها پنهان میکنند یا تقلید صداهای خاصی میکنند که باعث واکنش جالبی از سوی دیگر اعضای گروه میشود. تحقیقات توسط *الکساندر کاچنیک* نشان داده است که کلاغها از این رفتارها برای تقویت روابط اجتماعی و ایجاد تعاملات مثبت استفاده میکنند. علاوه بر این، بررسیها نشان میدهد که این رفتارها ارتباط مستقیمی با توسعه سیستم عصبی در گونههای اجتماعی دارد. این حیوانات برای هماهنگی رفتارها، نیاز به ساختارهای عصبی پیشرفتهای دارند که اطلاعات محیطی و اجتماعی را پردازش کرده و واکنشهای مناسب تولید کنند. تعاملات اجتماعی پیچیده، از جمله شوخیها و بازیگوشیها، ابزاری کلیدی برای بقای گروهها در محیطهای چالشبرانگیز هستند.

حرکات غیرمنتظرهای که توسط برخی حیوانات مانند گربهها، شامپانزهها و سگها انجام میشود، نتیجهی سیستم عصبی حرکتی بسیار پیشرفته و هماهنگی بینظیر میان مغز و عضلات است. این توانایی به آنها امکان میدهد تا رفتارهایی را انجام دهند که به صورت عمدی برنامهریزی شده و گاهی طنزآمیز به نظر میرسند. در گربهها، سیستم عصبی مرکزی، به ویژه مخچه (Cerebellum)، نقش بسیار مهمی در ایجاد حرکات دقیق و ناگهانی بازی میکند. به عنوان مثال، زمانی که یک گربه پنهان شده و به طور ناگهانی به سمت یک اسباببازی یا حتی فردی پرش میکند، این رفتار ناشی از هماهنگی بالا بین سیستم عصبی و حسهای محیطی است. این رفتارها معمولاً باعث واکنشهای جالبی در اطرافیان میشود و حس شوخی گربه را به نمایش میگذارد. در شامپانزهها، ویژگیهای حرکتی پیشرفتهتر از بسیاری از حیوانات دیگر است. برای نمونه، در یک آزمایش رفتارشناسی که توسط *فرانس دی وال* انجام شد، شامپانزهها از حرکات غیرمعمول و نمایشی، مانند تظاهر به افتادن یا تقلید رفتار دیگران، برای جلب توجه و ایجاد واکنشهای خندهدار استفاده کردند. این تواناییها نشان میدهد که شامپانزهها میتوانند از طریق کنترل حرکات خود، شوخیهای اجتماعی انجام دهند. سیستم حرکتی سگها نیز در رفتارهای بازیگوشانه و طنزآمیزشان بسیار مؤثر است. آنها گاهی توپ را نزد صاحب خود نمیآورند یا حرکاتی انجام میدهند که به عمد واکنش طنزآمیزی ایجاد کند. این رفتارها نشاندهنده هماهنگی پیچیده میان سیستم عصبی، مخچه و عضلات حرکتی است. تحقیقات نشان داده است که این حرکات، علاوه بر سرگرمکننده بودن، به تقویت روابط اجتماعی میان حیوان و انسان کمک میکند. حرکات طنزآمیز و غیرمنتظره در حیوانات، نشانهای از هوش حرکتی بالا و توانایی برنامهریزی است، که بخشی از رفتارهای پیچیده اجتماعی آنها محسوب میشود.

ساختار مغز دلفینها یکی از پیچیدهترین سیستمهای عصبی در میان حیوانات است و در بسیاری از جنبهها با مغز انسان شباهتهایی دارد. قشر مخ (Cerebral Cortex) در دلفینها به طرز شگفتانگیزی بزرگ است و شامل تعداد زیادی از نورونها است که مسئول پردازش اطلاعات پیچیده و تصمیمگیری هستند. بررسیهای انجامشده توسط *لوری مارینو* نشان داده است که دلفینها دارای چینخوردگیهای زیادی در قشر مخ خود هستند؛ این ویژگی، که با عنوان gyrification شناخته میشود، معمولاً نشاندهنده توانایی بالای پردازش اطلاعات در مغز است. این بخش از مغز در انسان مسئول تفکر خلاق، درک طنز، و برنامهریزی آینده است. مشابه این عملکردها در دلفینها نیز مشاهده شده است. همچنین، دلفینها دارای سیستم لیمبیک پیشرفتهای هستند که در پردازش احساسات و ایجاد پیوندهای اجتماعی نقش حیاتی دارد. این سیستم به دلفینها کمک میکند تا رفتارهای اجتماعی پیچیدهای مانند بازی، تعامل با دیگر اعضای گروه، و حتی رفتارهای خندهدار انجام دهند. به عنوان مثال، دلفینها اغلب رفتارهای خلاقانهای مانند پرتاب اشیاء در آب یا تقلید از حرکات انسانها را نشان میدهند، که این رفتارها میتواند بخشی از حس شوخطبعی آنها باشد. در آزمایشهایی که در محیطهای تحت نظارت انجام شده، دلفینها قادر بودهاند رفتارهایی طراحی کنند که هدف آنها سرگرمکردن یا جلب توجه دیگران بوده است. این شواهد نشاندهنده شباهت قوی در قابلیتهای شناختی و احساسی بین دلفینها و انسان است.

دوپامین، یکی از مهمترین انتقالدهندههای عصبی مغز، به طور مستقیم با احساس لذت و سیستم پاداش (Reward System) در ارتباط است. این ماده شیمیایی در بخشهایی از مغز مانند هسته اکومبنس (Nucleus Accumbens) و ونتروتگمنتال (Ventral Tegmental Area) ترشح میشود و تأثیر قابلتوجهی بر رفتارهای بازیگوشانه و طنزآمیز دارد. در حیوانات، مانند سگها و دلفینها، رفتارهای شوخطبعانهای که منجر به واکنش مثبت از سوی دیگران میشوند، باعث افزایش سطح دوپامین میشوند. به عنوان مثال، یک دلفین که عمداً حبابهای پیچیدهای تولید میکند یا رفتار خندهداری انجام میدهد، به دلیل ترشح دوپامین در مغزش، تمایل به تکرار این رفتار دارد. این رفتارها اغلب در موقعیتهایی مشاهده میشود که حیوان از واکنش مثبت دیگران، مانند خنده یا توجه، لذت میبرد. تحقیقات بر روی موشها نشان داده است که حتی در گونههای سادهتر، دوپامین میتواند نقش مهمی در رفتارهای مرتبط با سیستم پاداش ایفا کند. در آزمایشی که توسط *اولدز و میلر* انجام شد، موشها یاد گرفتند که دکمهای را فشار دهند تا منجر به تحریک هسته اکومبنس و افزایش دوپامین شود. این چرخه نشان میدهد که دوپامین چگونه رفتارهای مثبت را تقویت میکند. در انسانها، این ماده شیمیایی نقش مهمی در فرآیندهای شوخی و درک طنز دارد. به طور مشابه، در دلفینها و سایر حیوانات دارای سیستم عصبی پیشرفته، دوپامین عامل کلیدی در ایجاد و تکرار رفتارهای خلاقانه و طنزآمیز است. این نتایج نه تنها اهمیت دوپامین را در رفتارهای اجتماعی نشان میدهد، بلکه تأییدی بر این است که حیوانات ممکن است به طور طبیعی تمایل به رفتارهای شوخطبعانه داشته باشند.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!