
سلیا در راه رفتن به دخمه ها بود و مثل همیشه کتاب پدرش در دستش بود . در بالای صفحه ۱۲۷ به طور مورب نوشته شده بود . "طبقه هفتم اتاق ضروریات ۳ مرتبه " . سلیا به دخمه ها رسیده بود اما سرعتش بسیار کمتر شده بود . و با دقت دور تا دور صفحات بعد و قبل آن را می دید تا اطلاعات بیشتری راجب اتاق الزامات به دست بیاره اما موفق نبود . سلیا وارد دخمه شد و پشت دومین نیمکت، جای همیشگی اش، نشست . سلیا در این فکر بود که بعد از کلاس به کتابخانه بره و ببینه اتاق الزامات چیه که پدرش اون رو داخل کتاب نوشته . با وارد شدن پروفسور اسنیپ به کلاس سلیا از دنیای افکارش بیرون امد و کتاب پدرش را در کیفش گذاشت و کتاب معجون سازی را بیرون آورد. پرفسور اسنیپ شروع به صحبت کرد "دانشآموزان، توجه کنید. تنها یک ماه تا کریسمس و پایان ترم باقی مانده است. امتحانات ترم هفته آینده آغاز خواهد شد. امروز، وظیفه شما است که یک معجون به انتخاب خود تهیه کنید. این نمره در امتحان پایان ترم شما نیز تأثیر خواهد گذاشت. بنابراین، به دقت و با تمرکز کار کنید. فراموش نکنید که در اینجا، هر اشتباه میتواند عواقب جدی داشته باشد." سلیا کتابش را باز کرد در لیست ابتدای کتابش معجون های خواب ، شجاعت ، تقویت کننده ، فراموشی ، تغییر رنگ ، عشق و ... نوشته شده بود .
سلیا از بین معجون ها معجون شجاعت را انتخواب کرد . به روش تهیه نگاهی کلی انداخت . زیر پاتیل اش را روشن کرد و به اندازه یک کتری آب چشمه جادویی را درون پاتیل ریخت ، سلیا با چوبدستیاش زیر پاتیل را تا حد امکان کم کرد . سلیا اول ریشه های جنسینگ را به طور دقیق با ترازوی نقره اش وزن کرد و وقتی از وزنشان مطمئن شد شروع کرد به خورد و ریز کردن ریشه ها. وقتی خورد کردن ریشه ها تمام شد آب به جوش آمده بود ریشه هارو به آب اضافه کرد و اجازه داد ۵ دقیقه بجوشه رنگ معجون به رنگ سبز چمنی خوشرنگی در آمد. بعد از ۵ دقیقه ۱ قاشق پودر پر ققنوس رو اضافه کرد معجون رو ارام هم زد معجون به رنگ زرد طلایی در امد . در کتاب نوشته بود پرهای ققنوس به معجون قدرت و شجاعت می بخشه. سپس ۲ قطره عصاره نعنا اضافه کرد و خوب هم زد . بعد از اینکه عصاره گل افتاب گردون را اضافه کرد رنگ معجون به نارنجی تغییر رنگ داد . تا امد زیر پاتیل اش را خاموش کند پروفسور اسنیپ گفت " صبر کن " نگاهی داخل دیگ انداخت گفت " معجون شجاعت ؟" سلیا گفت " بله قربان " پرفسور اسنیپ با ملاقه همی به معجون زد و بعد شیشه ای دست سلیا داد و گفت " عصاره اشک جادوگر شجاعه ، ۱ قطره بریز و یک دقیقه همش بزن " سلیا با تعجب گفت " ولی این خیلی نادر و کمیابه " اسنیپ ادامه داد " بعد از اینکه ازش خوردی و نمره ات رو گرفتی تمام معجون رو شیشه می کنی می زاری داخل قفسه " سلیا هنوز متعجب بود اما سریع ۱ قطره اضافه کرد و شروع کرد به هم زدن . رنگ معجون به بنفش تیره تغییر رنگ داد پروفسور اسنیپ گفت " خوبه ، اتیش رو خاموش کن وقتی سرد شد بریزش تو شیشه ." وقتی سلیا زیر پاتیل اش را خاموش کرد فرصتی گیر اورد تا به دیگران هم نگاهی بندازد . همه مشغول بودند . کوین در حال ریختن معجونش در شیشه بود . بخار های رنگارنگ در هوا پیچیده بود . سلیا معجونش سرد شده بود و شروع کرد به ریختن آن در شیشه . اسمش را روی آن نوشت آن را روی میز گذاشت و مثل بقیه پشت پاتیل اش رفت . پروفسور اسنیپ شروع کرد به خواندن اسم ها " جک استوارت " جک یکی از دانش آموزان گریفیندوری بود و یکی از دوستان کوین " چه معجونی درست کردی ؟" جک جواب داد " معجون تغییر رنگ " پروفسور اسنیپ اول نگاهی به رنگ معجون کرد و بعد شیشه را به دست جک داد گفت " امتحانش کن " رنگ جک پرید شاید خودش هم می دانست که معجونش به درستی ساخته نشده با تته پته گفت " امتحانش کنم ؟" بعد که نگاهش به پروفسور اسنیپ افتاد دید راه فراری ندارد با دستانی لرزان در شیشه را باز کرد از معجون خورد .
رنگ پوست جک از سفید شروع کرد به تیره شدن اما به جای اینکه رنگ پوستش به سمت سیاه شدن برود به سمت قرمز شدن رفت بعد از تغییر رنگ ، پوست جک قهوه ای مایل به قرمز شده بود . اسنیپ شیشه را به جک داد و همزمان گفت " گریفین اگر یکبار دیگه در تهیه معجون به استوارت کمک کنی مجبورت می کنم خودت هم ازش بخوری . " بعد چیزی روی برگه نوشت و گفت " ۵ امتیاز از گریفیندور کم میشه به خاطر دخالت و کمک آقای گریفین به آقای استوارت. " بعد برگه ای را به دست جک داد و سلیا لحظه ای نمره p (عملکرد ضعیف ) را روی برگه دید . نفر بعد آلکساندر کلاوس دانش آموزی اسلایترینی بود . معجون بی وزنی درست کرده بود . وقتی از معجونش خورد به پرواز در امد اما انگار اختیار پرواز از دستش خارج بود و در هوا معلق بود از این طرف به آن طرف می رفت . الکساندر هم نمره p گرفت . نفر بعد ورونیکا هولمز از گریفیندور بود معجون تقویت کننده اش نمره E(فرا تر از حد انتظار) گرفت . ورونیکا جانورنما بود و مانند پروفسور مکگوناگال در جلسه اول با تبدیل کردن خودش به شیر خودنمایی کرده بود . تقریبا تمام دانش اموزان نمره هایشان را گرفته بودند جز کوین و سلیا و ۲ دانش اموز دیگر . با اینکه پروفسور اسنیپ هر تلاشی می کرد تا گریفیندوری ها نمره O ( عالی ) نگیرند اما معجون بی وزنی کوین آنقدر بی نقص بود که نمره O را گرفت و با نگاه نفرت بار پروفسور اسنیپ راهی شد. سلیا آخرین نفری بود که نمره اش را گرفت معجون شجاعت سلیا هم مانند کوین نمره O گرفت.
سلیا گفت " قربان.معجون هایی که تو شیشه ریختم رو در کدوم قفسه بزارم" اسنیپ در حال نوشتن بود و گفت"بزارش قفسه سوم " اسنیپ گفت چنتا معجون دیگه هم هست بیا اینارم بزار " سلیا تمام شیشه ها را مرتب در قفسه چید و بعد جلوی میز پروفسور ایستاد و گفت " پروفسور ، تمام شیشه هارو چیدم " اسنیپ گفت " بسیار خب می تونی بری " سلیا از دخمه ها که بیرون امد به سمت کتابخانه راه افتاد در فکر رفتار پروفسور اسنیپ بود . رفتار پرفسور بسیار عجیب و غریب بود اما سلیا از اینکه معجونش نمره عالی گرفته بود احساس غرور و شادی می کرد . وقتی به کتابخانه رسید سریع به سمت قفسه مورد نظرش رفت هر کسی اگر سلیا را می دید می فهمید که او دنبال چیز مشخصی می گردد در اولین کتابی که به ذهنش رسید دنبال اتاق الزامات گشت، کتاب راهنمای هاگوارتز . تقریبا نیم ساعتی زمان برد تا به کلمه اتاق الزامات برخورد . برگشت و از اول پاراگراف شروع به خواندن کرد . " در هاگوارتز اتاقی است پنهان که در زمان های ضروری نمایان می شود . اسم این اتاق ، اتاق الزامات است . این اتاق به طور خاص برای برآورده کردن نیازهای فردی که به آن نیاز دارد، ظاهر میشود. به عبارت دیگر، هر زمان که کسی به این اتاق نیاز داشته باشد و در ذهنش به آن فکر کند، اتاق به طور خودکار ظاهر میشود و میتواند به شکلهای مختلفی درآید، بسته به نیاز شخص." توضیحات دیگری راجب اتاق داده نشده بود . سلیا دوباره صفحه ۱۲۷کتاب پدرش را باز کرد " طبقه هفتم اتاق ضروریات ۳ مرتبه " سلیا حالا متوجه جمله نوشته شده شد " طبقه هفتم یعنی مکان اتاق و ۳ مرتبه یعنی روش باز کردن اتاق " خوشحالی از صورت سلیا نمایان بود . در سرسرا هنگام ناهار تمام فکرش درگیر اتاق الزامات بود . تصمیم گرفته بود بعد از ناهار به طبقه هفتم بره و اتاق الزامات رو امتحان کنه .
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ادامه هههه
بی نظیرررررر
پرفکتتتتت
مثل همیشه عالی
اول