10 اسلاید صحیح/غلط توسط: ♡paati♡ انتشار: 3 سال پیش 66 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام بچه ها اینم پارت ۲
امیدوارم خوشتون اومده باشه😁 اگر هم که خوشتون نیومده به بزرگی خودت ببخشید😅
خواهر ا/ت: خوب حالا با چی بریم هتل . ا/ت: خوب معلومه با تاکسی په با چی بریم . خواهر ا/ت: باشه . منتظر یک تاکسی موندیم. از دور یک تاکسی دیدم دست تکون دادیم👋🏻 که وایسه سوارشیم تاکسیه ایستاد آقاهه صندوقه عقبشو باز کرد منم چمدون هامون رو گذاشتم توی صندوقه عقب بعد سوار شدیم آقاهه راه افتاد آقای تاکسی:کجا میرید ا/ت: هتل. آقای تاکسی:چشم خانم. منو خواهرم داشتیم از پشت پنجره خیابون هارو میدیدم ۱۰ دقیقه در راه بودیم که برسیم. به هتل رسیدیم، از تاکسی پیاده شدیم و پولش رو دادیم بعد چمدون هامون رو در اوردیم وارد هتل شدیم خانمی در پذیرش هتل بود بهم گفت میتونم بهتون کمک کنم ا/ت: بله یک اتاق دو تخته میخوایم. خانم پذیرش پاسپورت ها رو ازمون گرفت و یک فرمی به ما داد و من اون فرم رو کامل کردم به خانمه دادم و کلید اتاقی رو بهمون داد خانم پذیرش:اتاق ۴۲۷ طبقه ی ۱۲ بفرمایید ا/ت: بله ممنونم😊. بعد رفتم تو اسانسور سمت راست اسانسور کلی دکمه بود من طبقه ۱۲ رو زدم و اسانسور حرکت کرد وقتی رسیدیم داشتیم دنبال اتاق هامون میگشتیم که یهو...
یک صدایی اومد دقت کردم به صدا دیدم یکی داره
صدام میکنه بر گشتم دیدم یک پسره نگاهش کردم پسره:ببخشید خانم این کلید شماس . رفتم پیشش کلیدو از دستش گرفتم که ببینم ماله منه یا نه ا/ت:آه بله این کلید منه وای فکر کنم افتاده بود خیلی ازتون ممنونم🙂 پسره :عهه خواهش میکنم 😁. خداحافظی کردم ازش و رفتم پیش خواهرم. خواهر ا/ت: خوب چی گفت اون پسره ا/ت:عه هیچی کلیدمون افتاده بود انگار دید که ماله ما بوده اومد دنباله مون. خواهر ا/ت: پس یعنی کار دیگه ای نداشت ا/ت:نهه چی داری میگی توو خواهر ا/ت: باشه بابا شوخی کردم🤣ا/ت: بیا سریع اتاقمون رو پیدا کنیم خواهر ا/ت:باشه بیا سریع پیدا کنیم چون خیلی خسته شدم ا/ت: باشه عهه اینه اجی خواهر ا/ت:اره اره خودشه کلیدو بده به من . کلیدو دادم بهش و درو باز کرد وارد اتاق شدیم خواهرم پرید روی تخت منم چمدون هارو گذاشتم یک گوشه بعد رفتم یک دوشی گرفتم و لباسی پوشیدم و هنوز خواهرم رو تختش بود نگاهش کردم دیدم خواب رفته خندیدم بهش یک دفعه خواهرم گفت:هااا به چی میخندی ا/ت: هیچی😄بلند شو دوشی بگیر بعد لباس هاتو عوض کن بعدش بریم یک دوری بخوریم خواهر ا/ت:باشه الان میرم . بدو بدو رفت دوشی گرفت لباسی پوشید دوتاییم مون یک هودی پوشیدم و من شلوار جین پوشیدم خواهرم هم شلوار جین لشی پوشید کلاه هامون رو زدیم رفتیم پایین و از هتل خارج شدیم.
یک تاکسی گرفتیم آقای تاکسی:ببخشید. خانم کجا میرید ا/ت: لطفا ما رو به جاهای تفریحی ببرید آقای تاکسی:چشم خانم حتما ا/ت:ممنونم😊خواهر ا/ت:به نظرت چه جایی میخواد ببرتمون ا/ت:نمیدونم کجا میخواد ببره ولی فکر کنم جاهای دیدنیه سئول میخواد ببره خواهر ا/ت:اره فکر کنم آجی بیا عکس بگیریم ا/ت: باشه😄داشتیم همینجوری عکس میگرفتیم آقا تاکسی گفت: ببخشید خانم رسیدم ا/ت: عهه چه سریع پیاده شدیم و پول آقای تاکسی رو دادیم. من از آقاهه پرسیدم اسم اینجا چیه؟ آقای تاکسی: کاخ گیونگ بوک گونگ ا/ت:آها ممنونم و تعظیمی کردم و خداحافظی کردم بعد وارد اون کاخ شدیم منو خواهرم گوشی هامون رو در اوردیم و عکس گرفتیم هم از خودمون هم از این ور اون ور😁 یک مجسمه ی بزرگی در شمال اونجا بود خیلی خوشگل بود کمی اونجا شلوغ بود خواهر ا/ت:وای خفه شدم بریم یک کافه یک چیزی بخوریم ا/ت:باشه😅 من از یک خانمی پرسیدم که ببخشید خانم این نزدیکا یک کافه هست خانمه:بله هست از اینجا که خارج شدید سمت چپ کمی میرید جلو بعد یک کافه رو میبینید ا/ت:آهاا خیلی ممنونم خانمه:خواهش میکنم خداحافظی کردم ازش راه افتادیم که بریم کافه خواهر ا/ت:تو چی میخوری ا/ت:هات چاکلت خواهر ا/ت:عهه منم هات چاکلت میخوام ا/ت:باشه😄
رسیدیم به کافه وارد شدیم یک جا گرفتیم که بشینیم اول خواهرم نشست بعد من. آقای گارسون:چی میخورید ا/ت:عه لطفا دوتا هات چاکلت. آقای گارسون:چشم. گوشیمو در اوردم و از خودم عکس گرفتم خواهر ا/ت: پس من چی ا/ت:باشه تو هم بیا😅 همینجوری داشتیم عکس میگرفتیم که انگار اون آقاعه سفارشمون رو اورد منم گوشیمو گذاشتم کنار خواهرم گفت نمیخوای از اصله کاری عکس بگیری😁 ا/ت:باشه🤣 عکس گرفتم از هات چاکلتمون، گوشیو گذاشتم کنار شروع کردیم به خوردن خواهرم سریع تر از من تمام کرد هات چاکلتشو، بهش گفتم چه زودی خوردی مسابقه گذاشتی؟ خواهر ا/ت:نه😆چون خیلی خوشمزه بود سریع خوردمش ا/ت:اوکی بریم دیگه خواهر ا/ت:اره بریم دیگه
تمام شددددد😁
نه تمام نشد شوخی کردم🤣باور کردید🤣 خوب بریم ادامش...
ا/ت:باشه تو اینجا بشین حساب کنم بعد بلد شو که بریم خواهر ا/ت:اوکی. رفتم حساب کردم رفتم پیش خواهرم گفتم خوب بریم دیگه حساب کردم بلند شد و از در کافه خارج شدیم ا/ت:بریم پارک قدم بزنیم خواهر ا/ت: اره فکر خوبیه بریم فکر کنم یک پارک جلوتر باشه ا/ت: اوکی خوبه بریم. حرکت کردیم که بریم توی پارک قدم بزنیم همینجور داشتیم میرفتیم که یه چیزی اومد زیر پام مثل چلاق ها افتادم خواهر ا/ت:یاح یاح یاح یاح🤣🤣🤣 ا/ت:کوفتت نخند بجای اینکه بگی آجی جون چیشده میخندیی خواهر ا/ت:خو به من چه مثل چلاق ها میفتی یک دفعه.........
خوب این پارت دیگه تمام شد شوخی نمیکنم این یکی راسته😅😁
مرسییی خوندیدددد😁💜💜💜
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)