
5 تا از خطرناک ترین آزمایشات جهان.. ممنونم از کمکت @Dela💓

آزمایش "زندان استنفورد" یکی از معروف ترین و خطرناک ترین آزمایشهای روانشناسی است که تا به حال انجام شدهاست. در این آزمایش که به سرپرستی دکتر فیلیپ زیمباردو در دانشگاه استنفورد در سال ۱۹۷۱ انجام شد، چندین دانشجوی سالم از نظر روانی به صورت آزمایشی نقشهای زندانی و زندانبان را پذیرفتند.نتایج آزمایش حیرتآور بود.آزمایش بعد از ۶ روز متوقف شد.(فیلمشم ساختن)
آزمایش "نگاه از چشم گربه" یانگ دن، استاد عصبزیستشناسی از دانشگاه کالیفرنیا، در سال ۱۹۹۹دست به یک آزمایش عجیب زد. او گربهای را به وسیله داروهای بیهوشی بیهوش کرد و در یک قالب جراحی گذاشت. او سپس نوارچسبهایی را روی سفیدی چشمان گربه گذاشت و وادارش کرد به صفحهنمایشی نگاه کند که مرتب صحنههایی را که گربه میبیند ببیند.
آزمایش "فواید شستشوی مغزی" دکتر ایوِن کامرون به این عقیده رسیده بود که علاجی برای شیزوفرنی پیدا کرده است. فرضیه او این بود که میتوان مغز را از نو برنامهریزی کرد تا سالم فکر کند. در حقیقت، او میخواست الگوهای فکری تازهای را به ذهن تحمیل کند. طبق روش او، بیماران باید با گوشیهایی به پیامهای صوتی گوش میدادند که گاهی تا چند روز و حتی چند هفته ادامه داشتند. رسانههای مختلف از این روش بهعنوان «فواید شستشوی مغزی» یاد میکردند. بدینترتیب، در طول دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰صدها بیمار دکتر کامرون در کلینیک آلن مونترال به سوژههای آزمایشهای عجیب او بدل شدند. اصلاً هم مهم نبود این بیماران واقعاً به شیزوفرنی مبتلا باشند.

آزمایش "ضربان قلب در زمان مرگ" اکتبر سال ۱۹۳۸ بود، جان دیرینگ محکوم به مرگ روی صندلی مرگ نشست. نگهبان نیز به او نقاب سیاهی داد تا روی سر بگذارد. سپس نگهبانان الکترودهایی را به قفسهسینه او وصل کردند. آنها علاوه بر این حسگرهای الکترونیکی به مچ دست دیرینگ بستند. دیرینگ در آزمایشی شرکت میکرد که در آن باید ضربان قلب او در زمان مرگ اندازهگیری میشد. دکتر استیون بیزلی، پزشک زندان عقیده داشت، ازآنجاکه دیرینگ در هر صورت اعدام میشود، بهتر است که علم از این اتفاق حداکثر استفاده را ببرد. شاید از این آزمایش ترسناک، اطلاعات ارزشمندی در مورد تأثیر ترس بر قلب انسان به دست بیاید.نوارهای قلب بلافاصله نشان دادند که با وجود ظاهر آرام دیرینگ، قلب او به مانند یک مته دستی ۱۲۰ مرتبه در دقیقه میتپید. وقتی کلانتر دستور آتش را صادر کرد، ضربان قلب دیرینگ به ۱۸۰ مرتبه در دقیقه نیز رسید. چهار گلوله سینه مرد را شکافت و او را روی صندلی میخکوب کرد. یک گلوله مستقیماً به سمت راست قلب او اصابت کرد. قلب مرد به مدت چهار ثانیه منقبض شد و لحظهای دوباره منقبض و سپس ضربان قلبش بهتدریج کم شد. ۱۵،۴ ثانیه پس از برخورد اولین گلوله بود که قلب دیرینگ برای همیشه ایستاد. دکتر بیزلی روز بعد از دیرینگ ستایش کرد، او به خبرنگاران گفت: «او ظاهر خود را بهخوبی حفظ کرده بود. ولی این نوارهای قلب بودند که رفتار جسورانه او که توانسته بود احساسات حقیقی خود را مخفی نگه دارد آشکار کنند. او نیز از مرگ میترسید.»
آزمایش "ناخنهای تلخ" تابستان ۱۹۴۲ بود و پروفسور لارنس لیشان در کلبهای واقع در اردوگاه تابستانی پسرانه ایستاده بود، جایی که ردیفی از پسربچههای مدرسهای در تختخوابهای به خواب فرو رفته بودند و او هم با صدای بلندی با خود حرف میزد و دائما این عبارت را تکرار میکرد"ناخنهایم خیلی تلخ هستند" او دیوانه نشده بود، بلکه او مشغول انجام یک آزمایش یادگیری در خواب بودو تمام پسرانی نیز که در این اردوگاه تابستانی به سر میبردند، به اختلال مزمن جویدن ناخن ابتلا داشتند و لیشان نیز راغب بود شیوهای برای ترک این عادت مضر آنها پیدا کند. لیشان قبلا از گرامافون برای پخش پیام استفاده کرده بود. زمانی که پسرها در خواب بودند، گرامافون صفحهای را مینواخت که ۳۰۰ بار یک پیغام را تکرار میکرد.ولی پنج ماه از شروع آزمایش گذشته بود که گرامافون خراب شد.لیشان هم مجبور شد خودش شبها وسط کلبه بایستد و این پیام را برای بچهها بخواند. در پایان تابستان، لیشان ناخنهای پسرها را بررسی کرد و متوجه شد که ۴۰ درصد از آنها عادت ناخن جویدن را کنار گذاشتهاند. ظاهراً یادگیری در خواب واقعاً تأثیرات مثبتی داشت. بااینحال، بعدها محققانی دیگر نتایج آزمایشهای لیشان را رد کردند. در آزمایشی که در سال۱۹۵۶ در کالج سانتا مونیکا انجام گرفت، ویلیام امونس و چارلز سیمون با استفاده از نوار مغزی اطمینان حاصل کردند که تمام شرکتکنندگان در آزمایش در خواب به سر میبرند. آنها سپس فهمیدند، در شرایطی که شرکتکنندگان در خواب کامل باشند، اثرات یادگیری در خواب بهطور کلی محو میشود.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!