برلین گردی

خبب ایندفعه نوبته آلمانه. برای تعطیلات کریسمس که دوهفته بود رفتیم آلمان. اولین رفتیم هامبورگ پیش دوستمون. که من حالم بد بود اصلا نرفتم بیرون 😐😐😐 فقط یه دقیقه دم خونشون رفتیم اینجا

هیچی دیگه دوروز اونجا بودیم و بعد رفتیم برلین‌.(از اونجایی که عکس ها زیاده براتون دوتا دوتا کردم✨️) اینجا هتلمون بود. تختش گرم و نرم بود راضی بودم 🤣🤣

بعد رفتیم پارک آبی. خداروشکر سر بسته بود بیرون ۳- درجه بود به خودمون میلرزیدیم😂 فقط پارک آبی نبود تمه استوایی بود هوا خیلی گرم بودد انگار وسط تابستون کنار ساحلی. پره درخت بود و فضا خیلی قشنگ بود انگار توی جنگل آمازون بودی.( این بالا عکسه نقشه رو گذاشتم)

فضای درختا خیلی واسم جذاب بود حتی یه قسمتی اردک و فلامینگو داشت که خیلی قشنگ بود

ورودی رو یادم رفت بزارم😂😂 ایناهاش

اینم بعد از ورود به فضا بود

یه بالن خیلی خوشگل داشت که البته برای اون باید پول جدا میدادیم😂 خیلی جالب بود ولی تا بالای سقف نمیرفت😂🤣

این خونه ها هم که توی فضا بودن مثل هتل بودن. یه سریا پول اضافه میدادن شبی اجاره میکردم میتونستم اونجا شب بخوابن خیلی خوشگل بودن

همچنین این که شبیه قلعه کوچولو بود. (*برای کسایی که دوست دارن بدونن:بلیتش نفری ۵۰ یورو بود که برای بچه های زیره ۱۵ کمتر میشه‌. اگه می‌خواستید میتونستید یه ۳۰ یورو اضافه بدید که اونجا غذا هرچقدر که خواستید بردارید )

و روزه بعدشم رفتیم توی برلین رو بچرخیم. زیاد وقت نداشتیم برای همین نرفتیم برج مخاوراتیه برلین رو ببینیم. ولی من از توی ماشین در تلاش بودم عکس بگیرم🤣🤣 ولی کلا این چند وقت خیلی مه بود و خیلی سرد بود برای همین زیاد مشخص نشد

من که به غیر از برج مخاوراتیه برلین هیچ چیزه دیگه رو نمیشناختم😂😂. رفته بودیم یه جا بقل خیابون بابام گفت این یه قسمتی از دیوار برلینه که گذاشتنش اینجا👆 اون لحظه من قیافم اینجوری بود:😶😐 بله دوستان این خط خطی مسخره هرو که میبینید یه قسمتی از دیواره برلینه

این قسمتم بابام یه چیزی گفت من یادم رفته🤣🤣 ولی چیزی که یادمه اینا یادبوده یهودیاست که توی دوران جنگ کشته بودنشون. توش که میرفتی خیلی جالب بود و راهرو هتی بلندی داشت

اینم دروازه براندنبورگه که جلوش رو بسته بودن برای سال نو. اصلا فکر نکنید که معجزه شده اسم اینو یادمه همین الان از بابام پرسیدم وگرنه تا قبلش دروازه برگر صداش میکردم🤣🤣

اینجا هم یه سوغاتی فروشیه

یکم استراحت کنمم دستم درد گرفت😂 خب چه خبر کیوتیا؟حالتون خوبه؟زندگی رواله؟درس و مشق؟هعییی نگو که من دوهفته بعد از تعطیلات از همچی امتحان دارم😭نمیفهمممممم هلندی سختههه بیاین نجاتم بدید😂 اره خلاصه همینجوری که من داشتم از سرما میمردم و یخ میزدم، دوستم رفته بود دبی و غروبه آفتاب رو تماشا میکرد 😐(برام عکسش رو فرستاده👆)

ببخشید بچه ها اسم اینو هم یادم رفته(اصلا فایده اینکه پاشدم رفتم اونجا رو نمیدونم وقتی مغزم شبیه ماهیه🤣🤣) بابام مشخص بود خوشش میاد از اینجور جاها 😂 حالا شما عکسا رو ببینید لذت ببرید دیگهه😂

و همینطور که داشتیم راه میرفتیم یه قسمت دیگه از دیوار برلین رو دیدیم که بسته بودن دورش بو. خدایی این خوشگل تره اون چی بود 😂😂

این جاها هم دیدم خوشگل بودن همینطور که داشتیم راه میرفتیم عکس گرفتم

من فقط داشتم عکس میگرفتم از همچی و مشخصه دیگه چرا چیزایی که بابام میگفتو یادم نیست🤣🤣🤣

و همچنین این خوشگله

دیزاین همه پاساژ ها هم که کریسمسی و خوشگل

اینقدر این تیکه رو دوست داشتممم

توی فود کورته پاساژ هم یه رستوران ایرانی بود که بعد از چند ماه کباب خوردممم. (دلم لواشک ترششش میخواددد الاننن)

دوستم که سوشی سفارش داد بهش سه تا از اینا دادن یدونشو داد به من

اینم ستونه پیروزیه برلینه. خیلی جالب بود توی آلمان ایرانی خیلی بیشتر از هلند بود. من توی هلند زیاد ایرانی نمیبینم ولی توی آلمان اینجوری نبود

خب الانم چهارشنبس و من اومدم اسن(یه شهر توی المان)که فامیلمون اینجاست. و مدرسم دوشنبه شروع میشه 😭😭من نمیخوام برم مدرسهههه‌ مرسی که همرام بودین کیوتیاا. سال نو مبارک امیدوارم بهترن ها براتون اتفاق یسوفته و همیشه خنده رو لباتون باشه

ناظر جان خدا قوت خواهش میکنم رد نکن خیلی زمان برد. مرسی که وقت گذاشتی موفق باشی