اخبار میراکلسی پارت ۵

های چطورید

نام قسمت های فصل ۶ 601 : ملکه آب و هوا 602 : طراح غمگین 603 : تصعید ( از سر عصبانیت ورزش کردن ) 604 : بابا پلیسه 605 : گرمپس ( پدربزرگ و مادربزرگ به زبان صمیمی ) 606 : پرنسس سایرن 607 : گاو سنگی 608 : ومپیگامی 609 : آقای آگرست 610 : برج سیاه 611 : افشاگر 612 : رهبر روانی 613 : گوزن نگهبان 614 : چوروک 615 : تعمیرکننده 616: نوآ 617 : پری رویای شیرین 618 : فاجعه زباله ای 619 : جوان سازی (جوان ساز البته بهتره چون اسم شروره فکر کنم) 620 : قلب فیلیپر (فیلیپرم میتونیم بگیم یه تکنیک تو رقص باله هست ولی همون فیلیپر میزاریم) 621 : تایتان های روانی 622 : بانوی آشوب 623 : تریستانانسی 624 : ملکه شهر ترس 625 : عملیات مخفیانه 626 : الهه انتقام

ورژن فرانسوی 601 — Climatique 602 — Esquisse triste 603 — Sublimation 604 — Papa flic 605 – Grand-père-garou 606 — Princesse Sirène 607 – Taureau de pierre 608 — Vampires 609 — M. Agreste 610 — Le Château Noir 611 — Révélateur 612 — Psychoconducteur 613 — Gardien Gozen 614 — Couchroak 615 – Le réparateur 616 - Noé 617 — Fée des beaux rêves 618 — Trash-tastrophe 619 — Rajeunissement 620 – Cœur-Flipper 621 – Titans en chaîne 622—Dame du Chaos 623 — Tristanansi 624 — Reine de Fearsville 625 — Protocole secret 626 – Némésis

اسم یکی از شخصیت های جدید در فصل 6 《sublim》است The name of one of the new characters in chapter 6 is 《sublim》

ترجمه : - تسوروگی: خب چه برنامه ای داری؟ سریز: سعی کردم به یکی فکر کنم اما نشد من قبلا سعی کردم در زمان سفر کنم اما لیدی باگ خراب کرد سریز از عصبانیت دستش را به میز می کوبد تسوروگی: پس برنامه شما خیلی ضعیف بود سریز: خب ایده ای داری؟ من باید آنها را شکست دهم باید یک آرزو کنم تسوروگی: چرا اینقدر به یکی نیاز دارید؟ سریز: و چرا می خواهی بدونی؟ تسوروگی: ما با هم کار می کنیم نه؟ خوشحال میشم بهم بگی سریز: رقت انگیز است که همیشه مرینت است مرینت این مربنت آن... کاش من می تونستم اون باشم و او من باشد من می تونستم همه را همینطور دور خودم داشته باشم من قبلا تلاش کردم اما اون در دراز مدت منو شکست داد تسوروگی برای پیشی گرفتن از آنها : بنابراین شاید شما فقط باید آنها را پیشی بگیرید؟ سریز: چطور می‌توانم این کار را انجام دهم؟ تسوروگی: شاید آنها را مجبور به تغییر پس از 5 دقیقه کنید؟ تو باهوشی متوجه میشی سریز: این ایده بدی نیست خخخ... تو واقعا شگفت انگیزی تسوروگی سان

ترجمه: در مدرسه هر دو مارک و ناتائیل تعطیلات خود را با هم می گذرانند مارک: قرار بود هر چه زودتر کمیک لیدی باگ را تمام کنیم ناتائیل: آره هفته بعد باید تمومش کنیم متوجه شدم اما هر دوی ما باید گاهی اوقات استراحت کنیم مارک: اوه! می دونم شاید دوباره ایلوستراکور را بکشم؟ بالاخره او شرور مورد علا&*قت بود نه؟ ناتائیل: من مارک را نمی شناسم... خب شاید این ایده خوبی باشد اگرچه ما بارها از او استفاده کردیم. مارک: ما نمی تونیم به تأخیر مسائل ادامه دهیم بهت قول می دهم این آخرین باریه که از اون به عنوان یک شخصیت در کمیک استفاده خواهم کرد - ناتائیل: باشه...حتما قول بده مارک ناتائیل را در آغ*و*ش می گیرد و آنها می نشینند تا به کشیدن کمیک ادامه دهند.

‼️ عبارتی از فصل 6! شخصیت ناشناس: «هی، مرد. اشکالی نداره بنشینم؟ نمی‌خواهم روحیه‌ات را خراب کنم یا چیز دیگری.»

آدرین : مادر بزرگ؟ پدرم هیچ وقت در مورد تو به من نگفت! اینجا چیکار میکنی؟

کارت آخر یکی از قسمت ها که فکر میکنم تصعید باشه

خب فعلا بای