های گایز بنا به درخواست هاتون اینم از پارت دوم رمان ترسناک
روز بعد صبح که بیدار شدم به حرفای جنیس _ برایانا و مگ فکر کردم یعنی واقعا ممکنه که یه روح تو این اردوگاه باشه؟ بیخیال این افکار شدم و رفتم سالن غذاخوری تا صبحونه بخورم هم اتاقی هام رو دیدم که در حال صحبت بودن وقتی منو دیدن بهم سلام کردن منم سلام کردم یکم راجب اردو حرف زدیم جنیس بهم گفت تو کدوم از تفریحات شرکت کردی شنا؟ گفتم عُق شنا تو دریاچه من تو بلم سواری شرکت کردم ترجیح میدادم که روی بلم خشک و تمیز بشینم و تو دریاچه باشم نه توی اون دریاچه تهوع آور ایشششش
سرپرست ساحل رو بهمون معرفی کردن فامیلش لیز بود خانم لیز بهمون گفت که هر کی باید برای خودش یه یار داشته باشه تا توی دریاچه باشه یه لحظه به حرف بچه ها فکر کردم راست میگفتن هر کی به یار نیاز داره راست میگفتن که اون دختره دنبال چی هست .
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
پستت خیلی خوب بود♥️🫂
امیدوارم در آینده یکی از بهترین کاربر ها بشی☺️👍🏻
اگه میشه لطفا به پست و اسلایس های منم سر بزنید🙃🤍
بک هم میدم😉🤯
ادمین زیبارو پین؟☺️🫂
منتظرم پارت بعد رو بفهمم
پارت بعد رو چند روز دیگه میذارم
خوشحالم خوشت اومده😊
عالیی بود
ممنون♡