10 اسلاید صحیح/غلط توسط: ❤찬양❤김남준❤ انتشار: 4 سال پیش 151 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
خب اینم از پارت چهارم.برید بخونید تا از استرس نترکیدید😂💜
(داستان از زبان چانیانگ)خدای من.داشتم از روی پشت بوم به اون بلندی پرت میشدم پایین.عالی شد حالا زندگی من همینجا تموم میشه ولی من نمیخوام بمیرمممم😭😭یادم اومد.اون خاطره بد رو که حال الانم رو توضیح میده یادم اومد.(صحنه آهسته😂)یادمه سال آخر دبستان با سوریانگ خیلی دوست بودم.دوتامون میخواستیم آیدل بشیم برای همین دوستای صمیمی هم بودیم.بعد زمانی که میخواستیم اودینش بدیم اون بهم خیانت کرد و آهنگ هایی که من نوشته بودم تا بخونم رو اون خوند.سوریانگ از پشت بهم خنجر زد و از اون روز به بعد من از آیدل شدن متنفر شدم.برای همین بود که با اون حرف نامجون انقدر به هم ریختم.پوزخندی زدم.من موقع مرگ به چه چیزایی فکر میکنم.(پایان صحنه آهسته😂)چشمام روبستم.نوک پای چپم که تنها عضو از بدنم بود که روی لبه پشت بوم بود هم از لبه جدا شد و آماده مرگ شدم.
(عکس تست عکس چانیانگه)
دیگه چیزی نمونده بود تا پام کامل از روی لبه جدا بشه که حس کردم یکی پشت لباسم رو چنگ زد و من رو کشید روی پشت بوم(اگر سریال زیبایی حقیقی رو دیدید این صحنه رو مثل زمانی که سوهو جوکیونگ رو وقتی میخواد خودکشی کنه نجات داد تصور کنید😂😉)اون یه پسر بود.وقتی من رو کشید تعادلشو از دست داد و افتاد زمین.منم افتادم روی اون.نتونستم صورتشو ببینم ولی بوی عطرش داشت دیوونم میکرد.درست مثل اولین باری که حسش کردم.اون روز که برگه هام ریخت و دیر رسیدم.همونطوری که افتاده بودم روش دستاشو دورم حلقه کرد و من رو بغل کرد و محکم فشار داد و گفت:خداروشکر😊از روش بلند شدم و وایسادم.درست حدس میزدم.اون نامجون بود.خورشید غروب کرده بود و جای خودشو به ماه داده بود.اون شب ماه کامل بود و همه جا رو روشن کرده بود.نامجون هم بلند شد و توی چشمام زل زد و گفت:معذرت میخوام.نمیدونستم به خاطر حرف من خودکشی میکنی😔😞 -اولا که من نمیخواست خودکشی کنم دوما دلیل اصلیش حرف تو نبود.
نشستیم و تکیه دادیم به لبه پشت بوم منم همه ماجرا رو برای نامجون گفتم.از دوستیم با سوریانگ تا لیز خوردن پام از روی پشت بوم.اونم بدون یک کلمه حرف به چیزایی که گفتم گوش کرد و بعد گفت:خب چرا از اول شروع نمیکنی؟!اون خاطره رو فراموش کن و دوباره شروع کن. -نمیتونم.آخه من خیلی سوریانگ رو دوست داشتم و برام خیلی سخت بود وقتی بهم خیانت کرد. +خب میتونی با اودینش دادن شروع کنی و اگه بخوای میتونی برای گروه ما اودینش بدی.آخه خیلی خوب میخونی😊 -ممنون.امتحان میکنم ضرر نداره که.امیدوارم بتونم دوباره شروع کنم. -حتما میتونی.خب حالا دیگه پاشو بریم.یه دختری داشت دنبالت میگش.حتما خیلی نگران شده. و همون موقع اون هو در پشت بوم رو با شتاب باز کرد و همونطور که نفس نفس میزد رو به من گفت:تو...اینجا....چیکار...میکنی؟! نامجون هم خندید و گفت:چه حلال زاده😂😂 و اون هو با تعجب نگاه میکرد. پرسید:اینجا چه خبره؟!🤔 منم بلند شدم و دستشو گرفتم و گفتم:بعداً برات توضیح میدم😂😉
و از پله ها رفتیم پایین.منم توی راه همه چیو برای اون هو تعریف کردم و اونم تا شنید با دستم محکمممم زد توی سرم.گفتم:آخخخخ چتهههه😡😡 -دیوانه تو چه فکری با خودت کردی که رفتی پشت بوم هان؟!اگه میمردی چی؟!اگه نامجون نمیرسید چی؟! نامجون هم که داشت پشت سر ما راه میومد ترکیده بود از خنده و سر منم داشت جز میزد😐 گفتم:حالا که نامجون رسید و نجاتم داد.بس کن دیگه.فعلا که زندم. اینو گفتم و بعد شکمم صدای خرس داد😐 نامجون دوباره زد زیر خنده و من چپ چپ نگاهش کردم😐(چانیانگ+ نامجون- اون هو×) +چیه. خب از ظهر تاحالا هیچی نخوردم😡 ×راست میگه منم الاناس که شکمم صدای خرس بده😂😂 -😂😂😂خیلی خب بریم یه جا شام بخوریم. ما هم قبول کردیم و رفتیم رستوران نزدیک کمپانی و غذا سفارش دادیم و نشستیم.از ظهر تاحالا گوشیمو باز نکردم.گوشیمو از توی جیبم در آوردم و وقتی بازش کردم دیدم جوکیونگ طبق معمول زنگ بارونم کرده.زنگ زدم بهش.تا برداشت گفت:..................................(سانسور😂😂)صبح تا حالا کجا بودی که گوشیتو جواب ندادی😠😠😠 منم ماجرا رو براش توضیح دادم و اون همونطوری با داد گفت:
(عکس تست عکس اون هو)
فقط نیا خونهههه چون اگه بیای سر به تنت نمیمونهههه😠😠اگه امروز روی اون پشت بوم نمردی من میکشمتتتت😠😠دختره ی احمق با خودت چی فکر کردیییییی😠😠. از بس که صدای جوکیونگ بلند بود اون هو و نامجون هم شنیدن چی گفت و از خنده روده بر شدن. منم چپ چپ بهشون نگاه میکردم. به جوکیونگ گفتم:خیلی خب باشه.بذار بیام خونه بعد حرف میزنیم.فعلا الان سالمم😐 و قطع کردم.از بس اون دوتا خندیده بودن که مردم داشتن چپ چپ نگاهمون میکردن.بالاخره ساکت شدن و گارسون برامون غذا آورد و خوردیم. بعد رفتیم سمت ماشینامون تا بریم خونه.قبل از اینکه سوار ماشینم بشم نامجون بهم یه برگه داد که توش زمان اودینش و کارایی که باید میکردیمو نوشته بود.چیییییییییییییی؟!؟!؟!😮😮زمان اودینش دوهفته دیگه بووودددد😖😖نامجون گفت:حسابی خودتو آماده کن. -آخه با این زمان کمممم😠😠(با داد) +آره.مطمئنم میتونی😉. و سوار ماشینش شد و رفت. منم اون هو رو رسوندم خونشونو رفتم خونه.تا درو باز کردم..
(عکس تست عکس غذایی که خوردن😋)
قیافه عصبانی جوکیونگ رو دیدم .منم دوتا پا که داشتم،دوتا پای دیگه هم قرض گرفتم و فرار کردم توی اتاق و درو قفل کردم.جوکیونگ مثل دیوونه ها میزد به در و فحش میداد و منم با صدای آروم میخندیدم.بالاخره جوکیونگ دست از دیوونه بازی برداشت و چندتا نفس عمیق کشید و گفت:اگه بیای بیرون کارت ندارم.اما اگه تا سه شماره دیگه نیای من میدونم و تو.حالا دیگه خود دانید. منم درو باز کردم و رفتم بیرون و از کنار جوکیونگ که پوست سفیدش قرمز شده بود و از چشمای سبزش آتیش میزد بیرون رد شدم.داشتم میرفتم سمت آشپزخونه که قهوه بریزم که یهو جوکیونگ با ساق پاش زد توی سرم(مثل سریال روزها😂)آخ.دقیقا زد همونجایی که اون هو زده بود.چرا امروز همه میزنن توی سر من بدبخت. میخواستم اعتراض کنم که جوکیونگ گفت:شانس آوردی که نامجون رسید وگرنه الان مرده بودی😐 -آره شانس آوردم و مدیونشم و براش هم جبران میکنم.اما تو چرا یه جوریی حرف میزنی که انگار نامجون یه فرد عادیه؟!😂بعدم تو دلت نمیخواد بایستو ببینی؟! +چی؟!دختر شوخیت گرفته؟!من آرزومه که شوگا رو ببینم.آخه این حرفه که تو میزنی. و غرق در خیالاتش شد😁
(عکس تست عکس جوکیونگه.ولی چرا هر ستاشون انقدر خوشگل و چشم رنگی هستن😑منم میخولم خوووو😭😢عکساشونو گذاشتم تا تصور چهره هاشون براتون راحت تر باشه✌😂)
دیدم که یهو قیافه قرمز جوکیونگ به رنگ سفید در اومد و چشماش به حالت عادی برگشت.انگار که آب ریخته باشی روی آتیش.پس شوگا برای جوکیونگ مثل آب رو آتیشه😂😂یه لبخند کوچیک زدم و رفتم دوتا قهوه ریختم.خیلی از طعم تلخ خوشم نمیاد ولی بعضی وقتا میخورم.نشستیم روی مبل که با حرف من جوکیونگ از خیالاتش در اومد.گفتم:خب فکر کنم دو هفته دیگه بتونی همشونو ببینی. -چی؟!شوخیت گرفته؟!منظورت چیه؟!🤔. منم برگه اودینشو در آوردم و به جوکیونگ دادم و گفتم:دو هفته دیگه اودینش دارم.اون موقع میتونی ببینیشون. جوکیونگ که از خوشحالی توی پوست خودش نمیگنجید گفت:اییولللل.بالاخره این خواهر کوچیک تر ما تنفرش از آیدل شدن رو کنار گذاشته😉. چی؟!اصلا فکرشو نمیکردم جوکیونگ با دیدن اون برگه این حرف رو بزنه.فکر میکردم راحب بی تی اس حرف بزنه.خب آجی واقعی به این میگن دیگه😉😊گفتم:آره.نامجون باعث شد. -عه.پس انگار خیلی بهش مدیونی😂 +آره😂😂😂😂
(عکس تست عکس قهوه ای که خوردن😋)
دو هفته گذشت.توی این دوهفته جوکیونگ و نامجون و اون هو خیلی بهم کمک کردن.نامجون مربیم شده بود و فهمید که رپ رو بهتر از وکال میخونم و برای وکال یه جاهایی رو خب میخونم اما یه جاهایی صدامو زیادی نازک میکنم که این کار باعث میشه آهنگ خراب بشه.اون هو هر روز مقاله راجب اودینش و خوانندگی بهم میداد و یه عالمه اطلاعت در این باره بهم میگفت که نمیدونستم باید کجای مغزم این ها رو جا بدم😂😂.و درآخر جوکیونگ همیشه توی خونه باهام تمرین میکرد تا یه وقت بیخیالش نشم.خلاصه همه خیلی بهم کمک کردن و رفتم اودینش دادم.اونجا همه اعضا منو شناختن چون اون ۶ نفر من رو وقتی به نامجون خوردم دیده بودن اما نامجون از اتفاق های بعدش هیچی بهشون نگفته بود.منم از نامجون خواسته بودم که پارتی بازی نکنه و اونم قبول کرد و قول داد.آزمون رو دادم و بعدش بهمون آدرس یه سایت رو گفتن و گفتن که فردا نتایج معلوم میشه.امروز هم همون روزیه که میفهمم قبول شدم یا نه.با جوکیونگ رفتیم و لبتاب و روشن کردیم و وارد سایت شدیم......
(عکس تست عکس کمپانی)
شرمنده دوباره جای بد کات کردم😂آخه از بس نویسنده کرمو دیدم منم اینجوری شدم😂😂
خب لایک و کامنت یادتون نره عاشقتونم💜
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
عالییی بود💙
عالی بود
💜💙
عالییییییی بود*
لایک*
پارت بعدی رو زود بزار
لاوووووو💜💙گذاشتم توی بررسیه
اگه پارت بعدی رو جای حساس کات کردی کاتت میکنم😈
او مای گاد😂پناه بر خدا😂
داستانت خیلی قشنگ بود
پارت بعدی رو زودتر بزار
ممنون لاولی💜
گذاشتم توی بررسیه
عالی بود
💜💙
الان که دارم کامنتو مینویسم زده:سه ساعت پیش تایید شده سه بار تست انجام شده و سه تا لایک
واو چ سه در سه ای
چه باحال😂😂😂
عه
هوارا منتشر شد😂
خودم تعجب کردم😂😂😂
🔪🔪🔪🔪 این و پرت کنم تو کلتتتتت؟ یکم از من یاد بگیرررر من کی اینجوری کرم میریزم هاااا؟ حداقال من پنج قسمت شیش قسمت یه بار کرم میریزم تو دیگه خیلی کرمو شدیااااا😂😂😂
😂😂😂پارت بعدی رو جای حساس کات نکردم😂البته فکر کنم😐
این فکر میکنم خیلی حرفا داره هاااااا😂😂