✨روزنوشتهای یک دانشآموز ۱۳ ساله✨ 👧🏻🗒 👇👇
🔸روز اول: تمرینِ حرف زدن در جمع
امروز اولین روز سال تحصیلی ۱۴۰۳ بود. با بچهها توی کلاس نشسته بودیم که معلم جدیدمون، خانم کرمانی وارد کلاس شد و با لبخند به ما خوشآمد گفت. بعدش ازمون خواست کمی در مورد تعطیلات تابستون صحبت کنیم. من حس کردم خجالت میکشم در جمع حرف بزنم و مثل همیشه ته کلاس خودم رو پنهون کردم.
بعد یکدفعه خانوم کرمانی بهم نگاه کرد و انگار که فکر من رو خونده باشه، گفت: «بچهها لطفاً قبل از اینکه دربارهی تعطیلات بهم بگین، روی کاغذ حستون رو بنویسین. بعد میتونین از روی نوشتهتون بخونین که حرفاتون یادتون نره!» چهقدر این حرفش به دادم رسید... حالا دیگه نگران نبودم جملههام نیمهکاره و نامفهوم بشن. چون کلی وقت داشتم در موردشون فکر کنم. 📝💬🗣
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
فرصت
خیلی خوب نوشتی
واقعا تو نوشتن و رعایت علائم نگارشی مهارت داری
همینطوری به نوشتن ادامه بده🥹
نوشتن به زندگی نظم میده