13 اسلاید پست توسط: 𝓒𝖺𝗆𝗂𝗅𝖺 انتشار: 3 ماه پیش 117 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
زندگی نامه ی جیران خاتون همسر ناصرالدین شاه
جیران خاتون♡
جیران خاتون، حتما تا به حال نام اورا شنیده اید، با پخش فیلم جیران نام او به شهره رسید، اما ایا تا به حال به داستان زندگی واقعی اشاره شده؟
نام اصلی او خدیجه خانم تجریشی بود او زاده ی سال 1831در تهران، تجریش بود و درگذشته ی دی سال 1860
خدیجهخانم، دختر یک باغبان و نجار به نام محمدعلیخان تجریشی از اهالی روستای کوهسار تجریش در نزدیکی تهران بود. او توسط ناصرالدینشاه به دلیل داشتن چشمان بزرگ، «جیران» خوانده شد.[جیران واژهای ترکی و به معنای "آهو" است. جیران علاوه بر یک خواهر به نام عصمت، برادری به نام اسدالله نیز داشت که پس از ازدواج جیران با شاه، در زمره فراشان درآمد و پس از آن پیشخدمت خاصهٔ ناصرالدینشاه شد. خواهرزادهٔ جیران، محمد ابراهیم مفیدی یک پهلوان مشهور شمیرانی بوده است
اما او چگونه با ناصرالدین شاه اشنا شد؟
تقی دانشور اینگونه نقل میکند و نقل او در فیلم (جیران) دیده شده است و این داستان بیشتر شهره دارد، و مونس الیدوله کنیز انیس الدوله به گونه ای این را تایید میکند:
شاه روزی در اطراف شمیران و تجریش سواره به شکار بلدرچین و قرقاول رفته بود. غفلتاً چند بلدرچین روی یک درخت توت پریدند و شاه برای شکار و تیراندازی به آنان زیر درخت توت رفت. دختری بالای درخت رفته و مشغول بازی و خوردن توت بود. دخترک اعتنایی به شاه نکرد. ولی شاه فریفته جمال دختر شد و بر سبیل مزاح خطاب به وی گفت: دختر، زن من میشی؟ دخترک شانههایش را بالا انداخت و بدون آنکه بداند طرف صحبتش شاه مملکت است، گفت: تو که داخل آدم نیستی، من زن شاه میشم!
اما قافل از آنکه روبروی شاه ایستاده، سپس همراهان شاه او را متوجه ی رفتارش میکنند و در نهایت همسر ناصرالدین شاه قاجار میشود
و نقل دیگری هست که میگوید او به عنوان رقاص وارد عمارت میشود اما ناصرالدین شاه به دلیل چشمان زیبایش عاشق او میشود و دستور میدهد او را به عقد خویش فرا بخوانند
و اما ویژگی های او:
او تنها چشمانی زیبا و درشت داشت، او بر خلاف زنان دربار، شیفته سوار کاری و شکار بود او متفاوت بود، هنگام سوار کاری لباس و چکمه ی مردانه میپوشید و نخجیرگاه، قوش مخصوص خود را که غزال نامیده بود به دست میگرفت و پشت اسب غرلگونی خود به نام آهو به قله کوه میرفت و به شکار میپرداخت،جیران همچنان رفتار جسورانه ای داشت بر خلاف زنان حرمسرا، و این موضوع ناصرالدین شاه را بیشتر تحت تاثیر قرار میداد، جیران برخلاف زنان دربار به فکر رعیت و رعیت زاده بود و به فکر مملکت خویش
او پس از م*رگ امیر کبیر، بزرگترین وزیر ناصرالدین شاه، با حکایتی غریب و تلخ به عقد ناصرالدین شاه در آمد او با ناصرالدین شاه صاحب فرزندی شد که ناصر الدین شاه نام او را محمد (نام پدرش) نامید اما به باور خیلی ها او را مسموم کردن و در هشت روزگی جان باخت 💔
او پس از م*رگ اولین فرزند خود صاحب فرزند پسری دیگر به نام امیر قاسم میرزا شد اما او دیگر جیرانی نبود که به خاطر قدرت فرزندش جنگ برپا کند، زیرا مرگ فرزند اولش برای او درس شد و دلش نمیخواست خطری پسرش را تحدید کند از طرفی فرزند دومین همسر عقدی ناصرالدین شاه تاج الدوله، معین میرزا ولیعهد بود، اما جیران هرگز نفوذ خودش را بر سیاست و شاه را از دست نداده بود او همچنان قول گرفتن هرات را از ناصرالدین شاه گرفته بود، که ناصرالدین شاه اینکار را برای او انجام داد و همینطور توجه به رعیت، باید از ایستادگی او دربرابر قیام های زند علیه ناصرالدین شاه یاد کرد
و از بار ها حمایت کردن و نجات دادن شاه و از او طرفی لیستی از جرایم وزیر دوم ناصرالدین شاه، میرزا آقاخان نوری فراهم کرده بود تا به ناصرالدین شاه نشان بدهد اما،
ولیعهد دوم شاه هم فوت شد، میتوان گفت که کش*ته شد، جیران که صد اعظم را تهدید به لو دادن کرده بود با صد اعظم خی*انت کار متعهد شد تا امیر قاسم میرزا را بر تخت بنشاند، اما باید از سد هایی عبور میکرد، باید همسر عقدی شاه میشد ناصر الدین شاه همسر چهارم عقدی خود ستاره خانم را طل*اق داد، اما این کافی نبود باید شجرنامه ی جیران از نجیب زادگان و ثروتمندان میبود که شجرنامه ای قلابی تدارک دیده شد که جیران را از طرف مادری به مغول و پدری به سلسه ی ساسانیان متصل میکرد، پس جیران به عقد دائمی در آمد و همسر عقدی شاه شد و پسر او ولیعهد شد
اما این پسر جیران خاتون را هم کشت.ند اما او صاحب فرزندانی دیگر به نام خورشید کلاه خانم و رکن الدین میرزا شد اما انها را یکی پس از دیگری از دست داد، میتوان گفت که به غیر از اقدام به ق. ت. ل برای فرزندان جیران، برای خود جیران هم توطئه بر پا شد به دست همسران ناصری، اما
ناصر الدین شاه مانع این شد
پس از دست دادن فرزندان خود، جرایم صدراعظم را رو کرد و اورا برکنار کرد اما به بیماری سل مبتلا شد. در این حال، ناصرالدینشاه روزی چندبار و هربار چند ساعت بر بستر او حاضر میشد و داروها را به دست خود به او میخوراند، اما حال او رفته رفته وخیم تر میشد و معالجات اطبا سودی نمیبخشید. او در یکی از روزهای دی ماه ۱۲۳۸ شمسی در حالی که ناصرالدین شاه در کنار بسترش نشسته بود، در اوج جوانی از دنیا رفت.مر، گ او، که به فاصله اندکی از درگذشت امیرقاسم میرزا روی داد، اندوه عمیقی در دل ناصرالدینشاه پدید آورد. او دختری قوی و مستقل بود که توانست در میان انبوهی از زنان درباری دل شاه قاجار را با خود همراه کند و تبدیل به معشوقه ابدی او شود. دختری که دغدغه رعیت داشت و در راه دادخواهی و رسیدن به حق تمام تلاشش را کرد. جیران از معدود زنان تاریخ است که هیچ چشمداشتی به زر و زور نداشت و هرچه کرد برای ارتقای میهن و پاسداشت کرامت انسانی کرد. مرگ او برای ناصرالدینشاه جزو تلخترین اتفاقات سلطنتش به حساب میآمد.
ناصر الدین شاه پس از جیران:
ناصرالدینشاه تا سی و هفت سال پس از درگذشت جیران زنده بود و به گزارش بسیاری از منابع، تا پایان عمر او را از یاد نبرد. به نوشته دوستعلی معیری، شاه هرگز لقب جیران و اجازه سکونت در عمارت او را به کسی نداد. او گاه خود به تنهایی به سکونتگاه سابق همسرش میرفت و زمانی را به فکر روزگار گذشته و دیدن یادگارهای جیران میگذراند. روزی که ناصرالدینشاه در حرم شاه عبدالعظیم هدف گلوله میرزا رضا کرمانی قرار گرفت، خود را به آرامگاه جیران رساند و در کنارش جان داد. جسد ناصرالدینشاه را در همان مقبره به خاک سپردند.
به گفته مونسالدوله، ناصرالدینشاه سیاه قلمی از چهره جیران کشیده بود و پس از مرگ او مداوم به تماشای آن میرفت.او یک بار نیز در حین شکار با دیدن چشمان آهوهایی که در جرگه شکارچیها به دام افتاده بودند، به یاد معشوقه از دست رفته خود افتاد و از ادامه شکار صرف نظر کرد. به دستور او جرگه را شکستند و همه شکارها را آزاد کردند.
شاه در اواخر عمر، «خانمباشی» دختر باغبانباشی باغ اقدسیه را به زنی گرفت و میگفت این دختر را از آن رو دوست دارم که چشمانش شباهتی به چشمان جیران دارد. خانمباشی بارها از ناصرالدینشاه لقب جیران را درخواست کرد، ولی هربار با مخالفت شاه روبهرو شد. او هنگامی که با یک نیمتنهٔ ملیلهدوز که بر آن لقب «فروغالسلطنه» نقش بسته بود، نزد شاه رفت، به شدت مورد توبیخ وی قرار گرفت و مجبور شد شرمسارانه اتاق را ترک کند.
مر*گ ناصرالدین شاه:
همانطور که میدانید ناصرالدین شاه در راه رفتن به قبر جیران بود، او هنوز از دلبرک خود یاد میکرد سر انجام او را تر*ور کردن و او خود را کشان کشان به قبر سوگلی خود رساند، و سر قبر او جان باخت
پایان تراژدی عاشقانه انها:
روزی دلم گرفت ز اندوه هجر یار آمد به یادم آن رخ و آن لعل آبدار
آن چشم همچو آهو و آن قد همچو سرو آن ابروی کمان و دوزلفی تابدار
مکتوم درد وزلفش صد قلب غرق خون در لعل آبدارش سی دُرِّ شاهوار
در زیر ابروانش صد تیر از مژه آراسته به قصد دل عاشقان زار
چون کردم این خیال زجا جستمی بشوق لیکن نکرده وصفش یک دو از هزار
13 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
29 لایک
هورا فرصت
خاطراتم از جیران زنده شد...
سوسن خانم
خیلی فیلم قشنگی بود ولی حیف آخر داستان بد تموم میشه😞
موافقم چقدر زار زدم
🫱🏻🫲🏿🫱🏻🫲🏿💔
جالب بود، نمیدونستم همچین شخصیتی داشتن، خسته نباشی✨
خیلی ممنونم عزیزم❤❤
پریناز ایزدیار دیروز تولدش بوددد
جیران خیلی خوبههه
اره براش استوری گذاشتم ولی 🤌🏻🤌🏻🤌🏻رد شد
عالی بود
بوس بهت کیومرز